ببینید: آثار هنری معروفی که نازیها ربودند!
نازیها زمانی 20 درصد آثار هنری دنیا را به یغما بردند، گرچه اغلبشان به لطف سازمانهایی مثل "کمیتهی آثار هنری مسروقه در اروپا" بازیافته و احیا شدند.
ایران آرت: نازیها را جزو بزرگترین سارقانِ آثار هنری در تاریخ به حساب میآورند. نازیها آثار هنری را از شهروندان خودشان ضبط میکردند یا از گالریهای کشورهای اشغالی میربودند و سرانجام کار به جایی رسید که بیش از ۲۰ درصد آثار هنری اروپا را به یغما بردند.
به گزارش بامیلو، مهمترین رهبر یا دلال حزب نازی کسی نبود مگر اینشتاشتاب ریچسلیر رزنبرگ که برای غارتِ مجموعههای موزههاو انتقال آنها از طریق کشتی به آلمان منصوب شده بود. برخی از آن قطعات و آثار مسروقه هنوز مفقودند، گرچه اغلبشان به لطف سازمانهایی مثل "کمیتهی آثار هنری مسروقه در اروپا" بازیافته و احیا شدهاند. برخی از این "آثار هنری مسروقه" را در اینجا مرور میکنیم.
سهلتهایِ گنت
در تاریخ هنر، سهلتهی گنت بهعنوان محبوبترین اثر هنری نزد دزدان و در بین «آثار هنری مسروقه» شناخته میشود. این اثر بیشترین تعداد سرقت را متحمل شده است. این اثر فلاندری و قرن پانزدهمی را هیوبرت و جان ون آیک نقاشی کردهاند. این نقاشی یکی از اولین آثار نقاشی است که به جای رنگ لعابی از رنگ روغن بهره برده است. ابتدا جناب ناپلئون کبیر این نقاشی را به فرانسه برد و بعد آلمانهای نازی در جریان جنگ اول جهانی آنرا دزدیدند. در سال ۱۹۳۴ لتههایی که گمشده بودند به سرقت رفتند. هیتلر این لتهها را برای پروژهی موزهی Führermuseum در لینز میخواست و گورینگ برای دارایی شخصیاش در کارینهال. گورینگ به هیتلر پیشدستی کرد و نگذاشت این اثر ابتدا بر دیوارهای باوارایا نصب شود.
رافائل، پرترهی یک مرد جوان
برخی اعتقاد دارند که پرترهی یک مرد جوان خودـنگارهی رافائل است که در ۱۵۱۴ به انجام رسید. پرنس آدام یرژی چارتوریسکی آنرا در سال ۱۷۹۸ از ایتالیا به شهر کارکف آورد و در موزه نصب کرد. این اثر که در ابتدای تجاوز آلمانیها در کنار سایر آثار مهم مخفی بود بعدا کشف شد و به صورت یک مجموعهی هنری به سرقت رفت. این پرتره سرانجام در دفتر کار هانس فرانک نصب شد که ژنرال و حاکم لهستانی بود که مرتبا بین برلین و کارکف در رفت و آمد بود. در سال ۱۹۴۵ این اثر در دست این شخص دیده شد و باور عدهای بر این است که وقتی او به شوروی سابق گریخت این نقاشی با او به آنجا رفت. در بین آثار هنری مسروقه، این اثر تا امروز مفقود است
منجم، ورمیر
یکی از بهترین استاد بزرگ ورمیر، منجم، از سال ۱۹۸۳ به طور مسالمتآمیزی در موزه لوور به دیوار آویزان شده است. منجم، قبل از این، در اختیار شاخهی فرانسوی خانوادهی روتشیلد بود و جزو ۱۹ صندوقچهی آثار هنری به شمار میآمد که در پی تهاجم فرانسه از خانواده روتشیلد غصب شد. این اثر به پاریس فرستاده شد که به صورت انبار در اختیار نازیها بود و آثار مهم را پیش از ارسال برای هیتلر یا گورینگ مدتی در آنجا نگه میداشتند. سرانجام، متفقین ۶۶۰۰ اثر نقاشی را از معادن نمک کشف کردند تا از فهرست آثار هنری مفقوده به فهرست آثار هنری مسروقه وارد شود.
اتاق اَمبر یا اتاق کهربایی
این اثر هم جزو آثار هنری مسروقه به شمار میآید و یک حجرهی باروک است که با صفحات و قابهای کهربایی، ورقههای طلا، و آینهها تزیین شده و اساسا در قلعهای در برلین نصب شده بود. این اثر از طرف خانوادهی سلطنتی پروسی در ۱۹۱۷ به تزار هدیه داده شد و در قصر کاترین در سن پترزبورگ قرار گرفت. وقتی آلمانها در ۱۹۴۱ این شهر را اشغال کردند ظرف تنها ۳۶ ساعت و به رغم پشت کاغذدیواریها پنهان بود آنرا سوا کردند. نازیها آنرا به موزهی کونیگسبرگ منتقل کردند. از آن پس سرنوشت این اثر کمی تیره و تار شد. ممکن است که این اثر در بمبارانهای متفقین در ۱۹۴۴ نابود شده باشد یا وقتی نیروهای شوروی در ۱۹۴۵ شهر را اشغال کردند از بین رفته باشد. اما این حدس هم وجود دارد که این اثر در قطار معروف به قطار طلای آلمان که در ۲۰۱۵ در لهستان پیدا شد وجود داشته باشد.
میکلآنجلو، شمایل مدونا اهل بروجس
مدونای بروجس تنها اثر میکلآنجلو است که در زمان حیات این هنرمند از خاک ایتالیا بیرون برده شد. مجسمهی مریم باکره و عیسای نوزاد بین سالهای ۱۵۰۱ تا ۱۵۰۴ ساخته شد و با هدایت بازرگانانِ شهر بیرون برده شد. در سپتامبر ۱۹۴۴ وقتی نیروهای آلمانی داشتند از بلژیک و هلند برمیگشتند، این تندیس به طور قاچاقی به آلمان رفت. این اثر از «آثار هنری مسروقه»ی کلاسیکی محسوب میشود که در موزه آلتائوسی در ۱۹۴۵ پیدا شد و به مکان اصلیش یعنی به کلیسای مریم مقدس در برجس بازگردانده شد.
گوستاو کلیمت، پرترهی ادل بلوخـبوئر اول
کلیمت تصویر ادل بلوخـبوئر، همسر فردینان بلوخـبوئر را دو بار نقاشی کرده است. اولین پرتره را در سال ۱۹۰۷ کشید و احتمالا بهترین مثال از دورهی طلایی کلیمت به حساب میآید، و نمونهی کلاسیکی از سبک «هنر جدید» [Jugendstil] وینی است. در سال ۱۹۳۸، با اتحاد بین آلمان و اتریش، فردینان فرار کرد و مجموعه آثارش را وانهاد. این اثر هم جزو «آثار هنری مسروقه»ای است که توسط نازیها ضبط شد و به فروش رفت. موزهی دولتی اتریش این پرترهی اَدل بلوخـباوئر را خرید و اخیرا همین اثر به موضوع فیلم «زنی در طلا» (۲۰۱۵) تبدیل شد.
الگرکو، پرترهی یک جنتلمن
این اثر جزو « آثار هنری مسروقه»ای است که اوایل همین امسال به تیتر خبرها تبدیل شده بود. «کمیتهی آثار هنری مسروقه در اروپا» این اثر الگرکو را احیا و بازیابی کرد و این اثر را به صاحبان اصلیش برگرداند، تنها یکی از ۳۵۰۰ اثر او، آن هم بعد از سال ۱۹۹۹ که این کمیته تشکیل شد. این پرتره بخشی از مجموعهی ژولیوس پریستر، صنعتگر یهودی، بود که گشتاپو آنرا در ۱۹۴۴ غصب کرد. بعد از ۷۰ سال جستجو برای یافتن مجموعهی الگرکو در سال ۲۰۱۵ این اثر به خانوادهی پریستر عودت داده شد. این اثر در ۱۹۵۲ از نیویورک سر درآورد و بین دلالهای بازار هنر دست به دست شد تا اینکه در سال ۲۰۱۴ دوباره در نیویورک پیدا و ضبط شد.
ونگوگ، پرترهای بر جادهی تاراسکان
جزئیات دربارهی این تابلوی ونگوگ که در سال ۱۹۸۸ نقاشی شده کمی مبهم و ناقص هستند. این اثر یک خودنگاره از هنرمند است که بر جادهای به سوی شهر پروانسی میرود در حالیکه در این طی طریق سایهای هم کنارش دیده میشود. در دههی پنجاه، فرانسیس بیکن از این نقاشی الهام گرفت و تعدادی نقاشی خلق کرد که صرفا بازتولید اثر اصلی بودند. میدانیم که این اثر ونگوگ به وسیلهی آلمانیهای نازی به تاراج رفت و در ماگدبورگ نصب شد و باور بر این است که این محل نگهداری تابلو نیز در حملهی متفقین کاملا ویران شد. در بین آثار هنری مسروقه، سرنوشت این اثر هنوز نامعلوم است.
مکس لیبرمن، دو سوارکار بر ساحل
نقاش آلمانی یهودی ماکس لیبرمن نسخههایی از «دو سوارکار بر ساحل» را کشید که یکی از بهترین موارد آثار امپرسیونیستی آلمان محسوب میشود. یک نسخه به مجموعهای در نیویورک برده شد. نسخه دیگر به دیوید فریدمن، صنعتکار یهود داده شد که بعدا در ۱۹۳۸ از او هم دزدیده شد. این اثر به دست یک دلال هنر آلمانی رسید، یعنی هیلدهبراند گورلیت که برای موزهی فوهر کار میکرد. متفقین پس از جنگ به او اجازه دادند این نقاشی را نگه دارد. در ۲۰۱۲ پسر او کشف کرد که بیش از ۱۲۰۰ نقاشی از جمله آثاری از شاگال، دیکس، ماتیس و لیبرمن در آپارتمان مونیخی پدرش وجود دارند. قیمت این آثار در حراجی در ۲۰۱۵ بالغ بر ۱٫۸۶ میلیون یورو تخمین زده شد. این اثر هم در بین آن آثار هنری مسروقه بود.
لئوناردو داوینچی، بانویی ملبس به خز
نازیها وقتی به لهستان رسیدند به طور خاص به سه تابلو چشم داشتند. یکی از آنها همان اثر رافائل بود که بالاتر ذکر شد. دومی «بانویی در خز» اثر لئوناردو در ۱۴۸۹ است که سیسیلیا گالرانی را به تصویر میکشد، که از معشوقههای لودویکو اسفورزا، دوک میلان، به شمار میآمد. این اثر را آدام چارتریسکی در سال ۱۷۹۸ از ایتالیا به آنجا برد و در ۱۹۳۹ به سرقت رفت و به برلین ارسال شد و بعد دوباره تحت اختیار هانس فرانک در کارکف درآمد. هرچند برخلاف رافائل، این اثر را در منزل فرانک در باواریا پیدا کردند در حالیکه او خود به شوروی گریخته بود. متفقین این اثر را بازیافتند و به موزه کارکف عودت دادند. این اثر خوشبختانه از بین آثار هنری مسروقه جان سالم به در برد.
رامبراند، چشماندازی از سامری نیک
سومین تابلوی نقاشی که نازیها از موزهی چارتریسکی ربودند، «چشماندازی از سامری نیک» اثر رامبراند در ۱۶۳۸ است که به دنبال اشغال لهستان توسط آلمان نازی از موزه کارکف دزدیده و غصب شد. به رغم تلاشها برای مخفیکردن این نقاشیها از دست گشتاپو، آن نیروهای متجاوز کاملا خبر داشتند که اوضاع از چه قرار است. دلال هنری، کاژتان مولمن وظیفه داشت که نقاشیها را د ر بحبوحهی جنگ بین کارکف و گورینگ در کارینهال جابجا کند. وقتی متفقین این دلال پلید را در باورایا دستگیر کردند این نقاشی رامبرانت هم که مدتها جزو آثار هنری مسروقه بود سرانجام پیدا شد.
ونگوگ، پل لانگلوا در آرله
ونگوگ این نقاشی را چهار بار کشید. نسخه سال ۱۸۸۸ توسط گورینگ برای موزه کارینهال تصاحب شد. در سپتامبر ۲۰۱۵ کاتالوگ کامل نقاشیهای غصبیِ گورینک منتشر شد و ۱۴۰۰ اثر هنری که او به این موزه آورده بود معلوم و شناسامهدار شدند. آثاری از فراگونار، بونار، ولاسکز، و البته این نقاشی ونگوگ جزو آثار مورد علاقهی جناب گورینگ غاصب بودند. این موجود که به اسم هنر در واقع از ملتها دزدی میکرد نقاشی دیگری از ونگوگ بیچاره را هم از فرانکفورت دزدیده بود که «پرترهی دکتر گاشت» نام داشت و البته آنرا در ۱۹۳۷ فروخت.
کامیل پیسارو، بلوار مونتمارتره
پیسارو، این امپرسیونیست کبیر، بارها و بارها در اوقات مختلفی از سال، بلوار مونتمارتره را نقاشی کرد. نسخهای از نقاشی این بلوار که به «نمایش بعدازظهر بهاری» (۱۸۹۷) معروف است بخشی از مجموعهی مکس سیلبربرگ بود، که یکی از تجار یهودی اهل برسلو است و مجموعهاش شامل آثاری از مانه، سزان، و مونه بود که توسط نازیها یکجا غصب شد. سیلبربرگ در آشویتس درگذشت اما پسر و دخترخواندهاش به انگلستان گریختند. این اثر پیسارو که جزو آثار هنری مسروقه بود عاقبت در سال ۲۰۰۹ به آنها بازگردانده شد، درست چهار سال بعد از اینکه گرتا سیلبربرگ در ۹۹ سالگی درگذشت. این اثر در سال ۲۰۱۴ در حراج ساتبی به قیمت ۱۹٫۷ میلیون یورو فروخته شد.