کد خبر: 17789 A

کاش فیلم‌ها همچنان فرزندان فیلمسازان بودند!

یادداشت/ فورد هالیوود، پژو فرانسه، مازاراتى ایتالیا...پراید ایران!

یادداشت/ فورد هالیوود، پژو فرانسه، مازاراتى ایتالیا...پراید ایران!

حسین عبدالهاشم‌پور:کیفیت فیلم‌ها دماى برج میلاد، کاخ جشنواره فیلم فجر را پایین‌تر از همیشه آورد؛ تا پیش از این اگر برخى فکر مى‌کردند ، این زمهریر سرما به دلیل بارش برف بود با بازگشت خورشید، روشن شده سینماى ایران نباید آینه بشکند؛ براى بازگشت مردم به سالن‌هاى سینما به یک بازسازى بنیادین نیاز دارد که خلق قصه‌هایى که از متن مردم برآید قدم اول آن است.

به گزارش ایران آرت/

بقیه فیلم‌ها چه هستند؟!

١- وقتى با اغماض فقط مى‌توان سه چهار فیلم جشنواره را لایق صفت خوب دانست این پرسش حاد مطرح مى‌شود که مابقى فیلم‌هاى تولید شده در سال سینمایى ایران چگونه است؟! مستحضرید که سالى نزدیک به یکصد فیلم ساخته مى‌شود که آثار راه‌یافته به جشنواره با درصدى اختلاف سلیقه، احتمالا به لحاظ کیفیت برتر از بقیه هستند؛ تصور فرمایید برترین‌ها اینها هستند، مابقى فیلم‌ها چه هستند؟! اصلا چرا ساخته مى‌شوند؟!

مصلحت اندیشى کافى‌ست!

٢- معلوم نیست شوراى انتخاب آثار برخى از این فیلم‌ها را از کدام طرف دیده‌اند که آنها را لایق حضور در جشنواره دانسته‌اند؛ بى‌ادبى نباشد شاید آخر به اول فیلم‌ها را تماشا فرموده‌اند؛ جشنواره فیلم فجر یک برند ایرانى‌ست و پتانسیل بالایى براى سرآمدى در منطقه دارد، لذا بدیهى‌ست باید بیش از هر چیزى به جایگاه و اعتبار خویش بیندیشد؛ راضى نگاه داشتن همه لطمه به یک سرمایه ملى‌ست. شاید شعار به موقع "استانداردسازى" راه نجات باشد، البته اگر تعارف‌هاى ایرانى و به خصوص این پدیده مصلحت‌اندیشى بگذارد.

ماشین مشدى ممدلى!

٣- برخى معتقدند توقع چندانى نباید از سینماى ایران داشت؛ سینما یک صنعت پیشروست و رشد آن به موازات رشد دیگر بخش‌ها میسر است ؛ آمریکا اگر هالیوود دارد اتومبیل فورد تولید مى‌کند ، سینماى صاحب سبک ایتالیا، مازراتى و فرانسه پژو مى‌سازد ، لذا از ایرانى که پراید مى‌سازد همین سینما انتظار مى‌رود؛ با کلیت این نظریه موافقم اما یک تذکر یک یادآورى تاریخى تجربه شده دارم که ممکن این فرمول را دچار خدشه کند: "سینماى دهه ٦٠ ایران در هنگامه جنگ تحمیلى! "

فیلم‌ها بچه‌هاى فیلمسازان ! ٤- رضا میرکریمى پیش از نمایش فیلم تازه‌اش " امروز " به اهالى رسانه گفت: " پیشترها فکر مى‌کردم فیلم‌هایم فرزندانم هستند، اما از یک جایى به بعد دیدم این چه کارى‌ست ، همانطور که یک مادر نمى‌تواند نقص فرزندش را ببیند شاید فیلمساز هم نتواند عیب‌هاى فیلم‌هایش را ببیند...(نقل به مضمون) به گمانم برخى فیلمسازان پیشکسوت‌مان هم به چنین تحلیلى رسیده‌اند، زیرا اگر ذره‌اى تصور مى‌کردند این فیلم‌ها قرار است در کنار آثار کلاسیک‌شان به عنوان فرزندان‌شان قرار گیرند محال بود چنین ظلمى به خود، به کارنامه‌شان و مخاطبانش روا دارند؛ نمى دانم کدام پدر آمرزیده@اى ادعا کرده در عالم هنر بازنشستگى وجود ندارد! برخى اساتید اگر ده سال پیش بازنشسته شده بودند هنوز هم وجه اسطورگى‌شان را حفظ مى‌کردند ، هم مجبور نمى‌شدند پسرشان را براى دفاع از فیلم جلو بیندازند یا به منتقدین بگویند خر؛ به خدا فیلمساز هم مثل همه مشاغل به بازنشستگى نیاز دارد.

اصغر فرهادى‌یسم! ٥- این پایان باز فیلم‌ها هم براى خودش ماجرایى شده است، تبى که در ایران با فیلم‌هاى اصغر فرهادى بالا گرفت و پایین بیا هم نیست؛ در برخى از این فیلم‌ها پایان چنان باز است که مخاطب بلاتکلیف و سرگردان برسر چند راهى رها مى‌شود؛ پایان باز مولفه‌هایى براى خود دارد که مهمترین عنصرش در خود قصه و تم محورى اثر نهفته است؛ البته از آنجا که خوشبختانه موج دوربین روى دست در میان سینماگران‌مان افت کرده، مى‌توان انتظار داشت در سال پیش رو موج پایان باز هم فروکش کند!

لازم به یادآورى ست این یادداشت روز دوشنبه ٢١ بهمن در ص ١٣ روزنامه همشهرى به چاپ رسیده است.

انتهای پیام/

 

حسین هاشم پور حسین عبدالهاشم پور
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین