موش و زهر و تلخ کامگی در "زهردانها و جام و حورى" گمار
یحیی گمار عقیده دارد خیلی وقتها چیزهایی وارد کار انسان میشود که نمیدانید از کجا آمده است.
ایران آرت: نمایشگاه نقاشی یحیی گمار با عنوان "زهردانها و جام و حورى" در گالری ثالث برگزار شد.
گمار درباره این نمایشگاه گفت: شکلگیری این مجموعه به حدود 4 سال قبل برمیگردد و از آن زمان به این موضوع فکر میکردم. پس از آن در نمایشگاه "وان میلیون 2" دو اثر با عنوان "عشای ربانی" نمایش دادم که دو کاسه شبیه به هم با ردیفی از مگس روی آنها دیده میشد و آن کارها سرآغازی بر مجموعه جدید من بود.
گمار ادامه داد: در فکر این بودم که نقاشی طبیعت بیجان انجام دهم اما میخواستم این طبیعت بیجان خاص خودم باشد. یعنی اشیایی باشد که از دنیای واقعی آمده اما برساخته ذهن خودم باشد.
او درباره دلیل انتخاب ظرفها گفت: خیلی وقتها چیزهایی وارد کار انسان میشود که نمیدانید از کجا آمده است یا اتفاقاتی میافتد که دلیل آن را نمیدانید. همه ما آدمها به دنبال نمادهایی هستیم که بتوانیم مفاهیم ذهنی خود را انتقال دهیم، ولی من در این مجموعه به دنبال نماد نبودم و قصد انتقال حس داشتم. شاید تلخکامگی که درخود من وجود دارد به صورت مفهوم زهردان نشان داده شده است. این ظرفهای زیبا به جام زهر تبدیل شدهاند و سعی کردم از تاشها و لکههای اکسپرسیو فرار کنم و به جای آن به مفاهیم اکسپرسیو بپردازم.
گمار افزود: زهردان یک مفهوم برساختهء اکسپرسیو است. شیئ اختصاصی به عنوان زهردان وجود ندارد، همانطور که مفهوم زهردان وجود ندارد. در طول تاریخ ظرفهایی وجود داشته که زهر را داخل آن نگه میداشتند اما ظرف خاصی برای این منظور ساخته نمیشد. من این مفهوم را ساختم تا حس و حال خودم را انتقال دهم. اما نمیخواستم این انتقال مستقیم باشد و به همین دلیل استیتمنتی برای نمایشگاه ننوشتم، چون میخواستم اگر مفهومی در اثر هست خودش به مخاطب منتقل شود.
او درباره طرح و فرم این ظروف گفت: وقتی کار را شروع کردم شاید بعضی ظروف دورههای ایلخانی، صفوی، ساسانی و... را در نظر داشتم و فکرکردم میتوانم ظروفی را بر اساس آنها خلق کنم. اما این ظرفها کاملا ساخته خودم است و اگر از ظروف تاریخی بهره برده باشم تنها در حد بعضی جزییات است که در خاطر من ثبت شده بود.
گمار ادامه داد: این آثار نماد اغتشاشات درونی یا تلخ کامگی درونی است که طغیان کرده است. این روح زمانه ماست و در همه افراد و در سطوح مختلف میبینیم که مردم از شرایط خود نالان هستند. ما در همه کارها معترض هستیم و حالمان بد است. شاید این احوالات باعث شروع این مجموعه شد. من به دنبال طبیعت بیجان سیب و گلابی نبودم و دنبال مفهومی بودم که این حس و حال من و مردم اطرافم را نشان دهد.
او درباره حضور موشها در این آثار گفت: بعضی عناصر خودشان وارد کار میشوند و من به عنوان نقاش به آنها اجازه میدهم که وارد اثر شوند. شاید خیلی از عناصر را به خاطر ترکیببندی وارد کار نکنم ولی حضور بعضی از آنها سود دارد. خیلی از بازدیدکنندگان نمایشگاه این موشها را نمادین دانستند، ولی برای من این موشها یک حس را تداعی میکرد. وقتی شما یک ظرف روغن، برنج یا قند داشته باشید تا وقتی که یک موش در اطراف آنها نباشد مشکلی ندارید، اما وقتی یک موش آنجا ببینید مفاهیم عوض میشود و دیگر نمیتوانید راحت از آنها استفاده کنید. حضور موش یک بدبینی با خود میآورد و دیگر خیال راحت ندارید. اگر نگاه سمبولیک داشته باشیم خیلی اوقات اطرافیان ما حکم یک موش را دارند.
گمار با اشاره به دقت بالا در جنسیتپردازی ظروف گفت: دوست داشتم این ظرفها به امر واقع پهلو بزنند و کسانی که آنها را میبینند احساس کنند در دنیای واقعی ما وجود دارند. این ساخت و ساز در آثار من پیشینه دیرین دارد و سالها است با آن درگیر هستم. این کار خیلی وارد حریم زندگی من شده و روزها و ماهها را صرف آن کردهام. شاید اگر راحتتر از کنار این ظرفها میگذشتم نمیتوانستم این مدت طولانی را با آنها خلوت کنم. من در این مدت یک زیست اختصاصی را تجربه کردم که فقط متعلق به خودم است.
او ادامه داد: کسانی که این تابلوها را میبینند درگیر ساخت و ساز ظرفها میشوند و در واقع درگیر همان زیست میشوند و آن ساخت و ساز را که وقت و زندگی من را برده است میبینند. شاید اگر راحت از کنار این ظرفها رد میشدم این حس برای بینندگان تداعی نمیشد.