بخش پایانی
ببینید: هشت نمایشگاه شگفتانگیز در پنجاه و هفتمین دوسالانه هنر ونیز / نمایشگاههای مدیریت شده بینال در آرسناله
آخرین بخش از سلسله یادداشتهای دکتر علیرضا سمیعآذر، رئیس اسبق موزه هنرهای معاصر تهران درباره پنجاه و هفتمین دوسالانه هنر ونیز را میتوانید در ایران آرت بخوانید.
ایران آرت: در بخش نمایشگاههای کیوریتشده بینال ونیز، ۹ نمایشگاه ارائه شد که ۷ مورد آن در زنجیره سولههای بزرگ آرسناله برگزار و طبعاً بیشتر مورد توجه قرار داشتند. هر کدام از این ۷ نمایشگاه یک موضوع جداگانه داشته و مجموعه آثاری را در پاویونی به این نام معرفی کردهاند. این موضوعات عبارتند از: مشترک، زمین، سنتها، شمنها، دیونیسوس، رنگها و زمان و بینهایت. آنها به نوعی بحثهای گفتمانی هنر هستند که همچون فصلهای یک کتاب در پی یکدیگر میآیند تا پیچیدگیهای دنیای معاصر و تکثر رویکردهای متنوع در آن را نشان دهند. اینک نگاهی میاندازیم به نمونههایی از آثار ارائه شده در این نمایشگاههای موضوعی. اولین پاویون با عنوان مشترک (The Common) آثار هنرمندانی را بررسی میکند که تناقضها در دنیای مشترک و روابط اجتماعی بحرانی و تضاد منافع فرد و جمع را مکاشفه میکنند.
رشید آرایین: (Rasheed Araeen) هنرمند انگلیسی پاکستانیالاصل سالهاست که چیدمانهایی متشکل از بلوکهایی پلاستیکی شبیه شبکههای مکعبی ساخته شده از میلگردهای ساختمانی خلق میکند. چیدمان اینتراکتیو او در نمایشگاه مشترک با عنوان صفر تا بینهایت شامل ۱۰۰ مکعب پلاستیکی باز در ۴ رنگ مختلف نارنجی، صورتی، سبز و بنفش است که توسط بازدیدکنندگان به طور اختیاری چیده میشود. این چیدمان در ابتدای روز با نظم ارائه میشود، ولی مخاطبین برعکس علاقهای به نظم نداشته و معمولاً با برهم ریختن مکعبها، چینش نامنظمی از آنها را پیشنهاد میکنند.
در واقع بازدیدکنندگان برخلاف تصور رایج فرمهای آزاد و بینظم را ترجیح میدهند. لذا هر روز چیدمان منظم اولیه را بعد از گذشت یکی دو ساعت بهم میزنند و چیزی متفاوت را جایگزین آن میکنند. بدین ترتیب چیدمان آرایین با بیانی ساده با نقد زیباییشناسی از نظم آغاز میشود و نشان میدهد تمایل غالب همسو با نظم مطلق نیست. هنرمند بدینسان اشکال افلاطونی، تقارن، ساختارهای صلب و سخت مدرنیستی را به چالش میکشد.
اما چیدمان در لایههای دیگر به نقد سیاسی معطوف بوده و به مفهومی ضدسیستم و ضدساختار اشاره میکند. تقارن از منظر هنرمند به ایدهآل کمونیستی اشاره دارد و جامعه اشتراکی که انتظار برابری واقعی از آن یک توهم است. از فرآیند تغییر ساختار منظم و متقارن هندسی به اشکال نامنظم و متنوع توسط قاطبه مخاطبین، میتوان تکثرگرایی و پرهیز از شالودههای رسمی و اقتدارگرا در گرایشهای عمومی را نتیجه گرفت.
لی مینگوی: (Lee Mingwei) هنرمند تایوانی مقیم نیویورک نیز یک چیدمان اینتراکتیو با عنوان پروژه تعمیر ارائه کرده است. چیدمان وی شامل دو دیوار در پسزمینه با شمار زیادی دوک نخ رنگی، یک میز بزرگ و دو صندلی است در دو سوی میز که یک طرف آن خود هنرمند مینشیند و طرف دیگر هر یک از بازدیدکنندگان. او در حالیکه با دیالوگهای صمیمانه سعی میکند با مخاطبینش رابطه برقرار کند، از آنها میخواهد که لباس یا پارچه پاره شده خود را بیاورند تا او آن را بدوزد و تعمیر کند.
لی مینگوی این کار را با استفاده از انبوه نخهای رنگی انجام میدهد که از قرقرههایی به روی دیوار به سمت لباسها کشیده شدهاند. او اما پس از دوختن لباسها، نخها را از آنها جدا نمیکند تا به عنوان نمادی از رابطه خود با مخاطبینش تا پایان نمایشگاه حفظ شوند. در نتیجه چیدمان پس از مدتی به رشته بیشماری از نخهای رنگارنگ تبدیل میشودکه به لباسهای دسته شده روی میز متصل هستند. رشتههای نخ میتوانند استعارهای از قدرت هنر در ایجاد ارتباط میان انسانها تلقی شوند، ضمن آنکه عمل دوختن در این رویداد بهانهای میشود برای بیان روایتهای شخصی. نخهایی که از لباسها جدا نشدهاند، به مثابه پیوندی هستند میان هنرمند و مخاطبانش. در حقیقت کاری که لی مینگوی ارائه کرده، یک نوع واکنش هنری در یک چیدمان مفهومی است که هدفش ایجاد ارتباط و یادمانی کردن آناست.
مارتین کوردیانو: (Martin Cordiano) هنرمند آرژانتینی، چیدمانی مشتمل بر ۶ جعبه چوبی مکعبی به روی زمین ارائه کرده که در هر یک از آنها گویهایی از جنس گچ قرار گرفته است. این چیدمان با عنوان مکانهای مشترک در ورای ظاهری انتزاعی، به نقد سیستم و آزادیها و محدودیتها درون آن میپردازد. ۶ خانه چوبی اگرچه به ظاهر با هم ارتباط دارند، ولی در اصل سلولهای بستهای مجزا از یکدیگر هستند. طبیعت گویهای داخل خانهها متحرک است، اما آنها در مکانهای بسته عملاً قادر به حرکت نیستند. در واقع هر نوع انرژی جنبشی و میل به حرکت در این گویها مهار شده و آنها متوقف ماندهاند.
چیدمان در مفهوم کلی خود از کنتراستها و پارادوکسها صحبت میکند؛ کنتراست چوب با گچ، مکعب با کره و چیزی که ثابت میایستد در مقابل چیزی که باید متحرک و پویا باشد. فراتر از این موارد کنتراست پویایی که انتظار داریم با سکونی که در عمل با آن مواجه هستیم، همانند وضعیت گویهای داخل مکعبها، قابل توجه است. مضمون محوری آثار مارتین کوردیانو بیان پارادوکس میان حرکت دائمی در دنیای دینامیک ما و سکون پایان ناپذیر شالودههایی که ما را احاطه کردهاند، است. چیدمانهای او همچون اثر حاضر در مرز میان معماری و مجسمه ظاهر میشوند. آنها هم در مورد رابطه ما با فضاهای پیرامونی هستند و هم واجد کنایههای سیاسی مرتبط با مفهوم انتزاعی آزادی و اتوپیا که تا حدی به تجربه شخصی وی به عنوان یک آرژانتینی در تبعید بازمیگردد.
فرانز ارهاد والتر: (Franz Erhard Walter) هنرمند آلمانی با ارائه دو چیدمان مرتبط باهم، شیر طلایی دوسالانه ونیز را به خود اختصاص داد. چیدمان نخست با عنوان شکل دادن به دیوار متشکل از شبکههایی هندسی یادآور کارهای مینیمالیستی دانالد جاد، اما با مواد نرم پارچهای در رنگهای گرم، به روی دیوار است. چیدمان دوم با نام پایههای رونده از جنس ورق فولادی به روی زمین ارائه شده است. هر دو اثر از مخاطب انتظار دارند که به شکل فیزیکی با آنها درگیر شود، بدون آنکه روش خاصی برای این درگیر شدن توصیه کنند. دو چیدمان در دو قسمت جداگانه و با فاصله از هم در دو سوی سالن ارائه شدهاند و در بین این دو قسمت، آثار دیگر از جمله چیدمان آقای مارتین کوریانو قرار گرفته است. در واقع این دو بخش مجزا از چیدمان ارهارد والتر در ذهن مخاطب به هم پیوند پیدا میکنند.
چیدمان اول دیوارهایی رنگارنگ با سطوح و برجستگیهایی غیرمتعارف است که هم میتواند یک سطح تخت برای نوعی نقاشی باشد و هم یک حجم برای نوعی مجسمه. این چیدمان در ابتدا کاملاً منظم است، اما با مداخله مخاطبین بهم میریزد و بنابراین هربار به شکل متفاوتی دیده میشود. چیدمان دوم روی زمین و در زیر پای بازدیدکنندگان است که مرتب روی آن قدم میزنند. ورود مخاطب به درون اثر به منظور مداخله در آن، به طور طبیعی به فعال شدن تخیلات وی منجر خواهد شد. بدین ترتیب اثر هنری به محرک ذهن و خیال مخاطب بدل شده و او را از یک بیننده منفعل به یک کنشگر فعال تبدیل میکند. هدف چیدمان از این منظر کشف ظرفیتهای شکلی و مفهومی اثر توسط مخاطب و ابراز واکنش روشنفکرانه او در برابر تعاریف رایج در مورد دیوار، کف، ماده، سطح و فضاست.
پاویون دوم
پاویون دوم با عنوان زمین (The Earth) به جستجوی اتوپیاها، مشاهدات و رویاهای محیطی، جانوری و گیاهی و دغدغههای اکولوژیک میپردازد. آثار هنری ارائه شده در این بخش عمدتاً چیدمانها و ویدئوهایی هستند که مسائلی چون تبدیل انرژی، سوء استفاده از منابع طبیعی، تاریخ استعماری و اشکال نوین صنعتی را با نوستالژی گذشتهها و یک حس موهوم نسبت به آینده ناشناخته درهم میآمیزند.
اریکا ورزوتی: (Erika Verzutti) هنرمند بزریلی چیدمانی با عنوان "لاکپشت" در این پاویون ارائه کرده که از نظر شکلی ممکن است تداعیکننده یک لاکپشت باشد، ولی اصلاً راجع به لاکپشت نیست و اشارهای به آن ندارد. تمام قسمتهای این چیدمان با مواد مختلف نقاشی شده؛ از جمله سطح خاکی با شیارهایی شبیه راهها و تعدادی گوی از جنس پاپیه ماشه و سیمان با پوشش لاکی برروی آن. کل اثر به زمین اشاره میکند و حیاتی که از دل آن میروید.
هنرمند برزیلی در این چیدمان زمین را با بافتی کویری و آنچه را که به گیاه یا جانور تبدیل میشود، با گویهایی شبیه تخم به صورت نیمه انتزاعی بازنمایی کرده است تا رابطه زمین با حیاتی که از درون آن متولد میشود را به شکل نمادین به نمایش گذارد. اریکا ورزوتی در پاویون دیگری در آرسناله چیدمانی به نام "گورستان حیوانات اهلی" ارائه کرده که در آن با اشاره به جایگاه آنها در زندگی امروز انسانها، مکان دفن نمادینی برای آنها پیشنهاد کرده است.
میشل بلازی: (Michel Blazy) هنرمند فرانسوی برای نمایشگاه زمین دو چیدمان ارائه کرده که هر دو فرهنگ و هنر را با طبیعت پیوند میدهند. چیدمان نخست "کفشهای ونسان" نام دارد که به تابلوی معروف کفشهای ونگوگ اشاره دارد. این اثر شامل یک مجموعه کفشهای ورزشی است که به طور منظمی به میلههایی متصل و از درونشان گیاه روییده و سبز شدهاند. کفشهای ورزشی با نورپردازی رنگی به انرژی حیات و سبز شدن کنایه داشته و در واقع زندگی را به طبیعت مرتبط میسازند. لنگه کفشها به معنای محل اتکای انسان بر زمین با پدیده رویش و اکوسیستم درآمیخته تا جلوهای از هستی زمین به نمایش درآید.
چیدمان دوم یک مجموعه عکس است که قطرات آب از بالا به روی آن میچکد. کاغذهای عکس با افزایش رطوبت به تدریج تورم کرده، برآمده و مواج میشوند و تصاویر با از دست دادن بافت و رنگشان به طور ذاتی تغییر میکنند. در این وضعیت به نظر میرسد که کاغذ در تماس با آب به یاد روزگار چوببودن خود میافتد. زمانی چوب با از دست دادن آب خشک شده و به کاغذ تبدیل میشود و حالا کاغذ با مرطوب شدن به نوعی حیات گیاهی پیشین خود بازمیگردد.
جولیان شریر: (Julian Charriere) هنرمند سوئیسی چیدمانی با عنوان "فضاهای فسیلی آینده" برای پاویون زمین ارائه کرده که به کابوس مرگ شهرها مربوط میشود. این چیدمان با مضمون کمابیش آخرالزمانیاش به هنگامهای اشاره دارد که حیات و هستی از شهرهای ما محو شده و برای ما تنها یک سری برج و عمارت متروکه باقی مانده است. وی به جای پرداختن به علل و ابعاد سیاسی و ایدئولوژیک چنین فاجعهای، به ماهیت فیزیکی دنیای پس از آن توجه کرده و ساختمانهای بلند برجای مانده را به سان فسیلهای آینده در چیدمانش تجسم کرده است.
جولیان شریر در این چیدمان از موادی به نام لیتیم استفاده کرده که به گفته وی طلای سفید آینده خوانده میشود. این ماده کمیاب یکی از عناصر جدول مندلیف است که از بقایای فسیلها بدست میآید و گاه در باطری کامپیوتر و موبایلها نیز استفاده میشود. چیدمان "فضاهای فسیلی آینده" همراهی دو ماده لیتیم و پودر سنگ است که میتواند ترکیب مواد معدنی و آلی محسوب شود. این اثر از منظری دیگر خرابههای باستانشناسی را تداعی میکند و یا شاید پسزمینههای یک فیلم علمی تخیلی در موضوع پایان هستی.
پاویون سوم
پاویون سوم با عنوان سنتها (Traditrions) به نوستالژیهای پسامدرنیته توجه کرده و تردیدها در مورد پروژه انسان جدید را مطرح میسازد. دیالوگهایی که میان کهنه و نو در تاریخ معاصر کراراً بیان شده و به عرصه هنر نیز کشیده شده، مضمون کارهایی است که در این پاویون ارائه شدهاند.
ایرینا کرینا هنرمند روسی چیدمانی تماشایی از یک فضای غریب یادآور مکانهای آیینی سرشار از گل و چراغانی ارائه نموده که بسیار جلب توجه میکند. این اثر با دستهگلهای مصنوعی، نورهای نئون، رشتههای لامپ و انواع نشانههای تبلیغاتی، به نمونه مراسم دولت روسیه برای کشتهشدگان این کشور در خارج از مرزها اشاره دارد. برخلاف حس کلی مراسمی که توسط خود مردم برپا میشوند، اتمسفر عمومی در چنین مراسمی، بسیار رسمی، بدون احساس و فرمالیته است. چیدمان هنرمند روس، کنایهای است به این قبیل مراسم تشریفاتی و عنصر پر زرق و برق و کیچ در آنها که در عمل از محتوی خالی و به چیز دیگری تبدیل میشود.
کرینا تحولات اجتماعی جامعه پساشوروی در روسیه و تاثیرات آن بر فضاهای شهری را بررسی میکند. آنارشیسم شهری در چیدمانهای او به عنوان تصویری از فضای پروستریکا همراه با طنز و نوستالژی بیان میشود. برخی از نقشمایهها در کار وی نشانههای گرافیکی کفرآمیزی هستند که حالا در فضایی معاصر حس حضور در یک آرامگاه یا سلول افسانهای را به مخاطب القا میکند تا پارادوکس زندگی و تئاتر در شهر زادگاهش مسکو را در ذهن بازدیدکنندگان نمایشگاه مطرح سازد.