نقشی در قتل هویدا نداشتم/ هیچ وقت از اعدام های دهه ۶۰ دفاع نکردم/غفاری: احمدی نژاد جن زده است
ایران آرت : حجه الاسلام هادی غفاری میگوید: عمده نقد من به بازرگان این بود که آقای بازرگان سال ۵۷ مثل سال ۳۲ میاندیشید و باور نمیکرد که سال ۵۷ است. ۵۷ را نمیتوانست بفهمد. بازرگان خودش را مصدق میدانست و امام را کاشانی. تا آخر هم دردش همین بود. نمیتوانست باور کند که نه خودش مصدق است نه امام، کاشانی.
خبرآنلاین نوشت: «حضورش در دادگاه هویدا و معمای قتل او بعد از سالها هنوز هم پر حرف و حدیث است اما او همچنان اصرار دارد که بگوید هیچ نقشی در قتل نخست وزیر رژیم پهلوی نداشته و تنها نظارهگر یک دادگاه به ریاست قاضی خلخالی بوده است. «جرم من این بود که بغل دست آقای هویدا نشستم و عکس انداختم.»
با هادی غفاری به سال های دور بازگشتیم. به سال های آغازین پیروزی انقلاب و دهه ۶۰، همان روزهایی که او یک انقلابی دوآتشه بود و انکار نمی کند که گاهی هم تندروی کرده است: «قطعا ما هم در جاهایی از تاریخ تندرویهایی داشتیم، فریادهای بیخود زدیم، البته آن زمان آن را بیخود نمیدانستیم ولی الان میفهمیم.»
بحث که به اعدام های دهه ۶۰ می رسد تاکید دارد که هیچ وقت از اعدام های دهه ۶۰ دفاع نکرده و نمی کند و می گوید: «یک سخنرانی از من پیدا کنید که من در دفاع از اعدام حرفی گفته باشم.» از خلخالی دفاع نمی کند اما چنین می گوید: «من نمیگویم باید اعدام می کردیم، می گویم باید متفکرانه عمل می کردیم. آقای خلخالی محصول زمان خودش است. محصول شلاق هایی است که خورده و تبعیدهایی است که کشیده یا حصرهایی است که داشته.»
غفاری به ماجرای اختلافاتش با ملی مذهبیها که میرسد از طلب حلالیت خود از سران این نهضت برایمان می گوید «من به شخصه خدمت آقای بازرگان رفتم. آقای صباغیان هنوز زنده است و خدمت ایشان هم رفتم، خدمت دکتر یزدی و دکتر سحابی هم چندین بار رفتم و از آنها حلالیت طلبیدم. گفتم من جوان بودم، اگر تندروی کردم یا حقوقی از شما ضایع کردم من را حلال کنید.»
از شباهت بین احمدی نژاد و بنی صدر که می پرسیم با صراحت می گوید «احمدینژاد همه اش هواپرستی شخصی است. اگر بخواهم عقب تر بروم می گویم که آقای احمدی نژاد جن زده است. شوخی نمی کنم. آقای مشایی و بعضی دیگر از دوستان او از طریق رفتارهایی که فارغ از درک و فهم ما است در او حلول کردند و او را مجنون قدرت کردند، مجنون شخصیت کردند.»
از دل تنگی اش برای شهید چمران گفت و بغض کرد. از شهید بهشتی که معتقد است نه تنها زندگی اشرافی نداشت که عابد هم زندگی کرد. از بنی صدر و علاقه مسعود رجوی برای رئیس جمهور شدن هم سخن گفت.