ممنوع الکاری به دلیل شباهت با داریوش اقبالی
ایران آرت: خشایار اعتمادی (خواننده موسیقی پاپ) که در اواسط دهه هفتاد، یعنی آن زمان که فضای هنری کشور بسیار بسته بود و موسیقی و البته موسیقی پاپ نزد مسئولان و مخاطبان معنا و تعریف درستی نداشت به همراه دیگر همنسلانش به تولید آثار پاپ پرداخت و حاصل تلاشهای آن سالهایش، تولید و انتشار نخستین آلبوم پاپ پس از انقلاب است.
گفتوگوی خبرگزاری ایلنا با این خواننده را در ادامه میخوانید.
این روزها چقدر فعال هستید؟
فعالیتم به چند دلیل بسیار کمرنگ است. به طور کلی انگیزه زیادی برای کارهای گسترده ندارم و شاید سالی دو یا سه تکآهنگ تولید کنم.
گرچه توانایی اجراهای صحنهای را دارید اما در این زمینه هم کم کار هستید؟
واقعیت این است که اجراهای صحنهای در انحصار عده خاصی است، به همین دلیل اگر بخواهم کنسرت بدهم، باید خودم هزینه آن را متقبل شوم که این رویه نیز نتیجه مثبتی نخواهد داشت؛ زیرا گیشه موسیقی نیز در انحصار همان عده است و این موضوع باعث خواهد شد کنسرتی که به صورت شخصی هزینه آن را متقبل شدهام فروش نداشته باشد. به هرحال در بازار فعلی از دست دادن پول و سرمایه بازگشتی نخواهد داشت و به دست آوردن سرمایه از دست رفته بسیار سخت است، بنابراین ترجیح میدهم ریسک نکنم.
در این سالها پیشنهادی برای برگزاری کنسرت پیشنهادی نداشتهاید؟
به طور کلی برای اجراهای صحنهای موسیقی از سوی تهیهکنندگان مراجعه و پیشنهاد درخوری نداشتهام، البته هستند اشخاص و دفاتری که چنین پیشنهادهایی دارند، اما با توجه به سابقهای که در زمینه فعالیتهای صحنهای دارم و با توجه به اجراهای بسیار خاصی که در گذشته داشتهام؛ همچنین، با توجه به شیوه، ساختار و کیفیت کنسرتهای سالهای پیش و مقایسه آنها با کنسرتهای فعلی، ترجیحم این است که همان خشایار اعتمادی خاص به صحنه بازگردد، در غیر این صورت بهتر میدانم مخاطبان همان خاطرات قشنگ گذشته را در ذهن داشته باشند و تلاش من نیز این است که خاطرات خوب گذشته را برای آنها حفظ کنم.
در ابتدای دهه نود نگاهتان به موسیقی مثبت بود چرا تا این حد تغییر موضع دادهاید؟
ببینید، از اوائل سال هشتاد مسیری انحرافی در موسیقی ایجاد شد و بازار موسیقی را تحت تاثیر قرار داد و متاسفانه مردم، رسانهها و نشریات زرد نیز با آن همراه شدند. این روند تا سال 1386 ادامه داشت و اشخاصی که با آن همراه بودند، اصطلاحأ یکهتازی کردند و طی آن مسیر به آزمون و خطا پرداختند. از سال 1386 تا سال 1390 نیز مقطع بازگشت آثار خوب و قابل قبول بود که باعث امیدواری تعدادی از فعالان این عرصه شد، اما از سال 1390 آزمون و خطاهای قبلی سوداگران عرصه موسیقی نتیجه داد و از همان ابتدای همان دهه بود که موسیقی از مسیر درستش خارج شد و از آن فضایی که من دوستش داشتم، فاصله گرفت.
چه کسانی باعث ایجاد این روند شدهاند و آیا مردم و مخاطبان هم مقصرند؟
من میگویم همه مقصرند.
تا به حال با تهیهکنندگانی که ادبیات سخیفی دارند برخورد هم داشتهاید؟
در این جامعه هیچکس اجازه ندارد و نمیتواند با من و همکارانی چون علیرضا عصار، محمد اصفهانی و خیلیهای دیگر بد صحبت کند و در نوع ارتباطش ادبیاتی سخیف را به کار گیرد. زیرا ما چنین اجازهای نمیدهیم و از آنجا که آن تهیهکنندگان میدانند چنین اجازهای به آنها داده نمیشود با برنامههای هماهنگ و از پیش تعیین شده و ارتباط با پاییندستیها و بالادستیها ما را کنار میگذارند و اشخاصی را برمیگزیند که طی رابطه با آنها ادبیات سخیفشان را مورد استفاده قرار دهند.
در اوائل دهه هفتاد، مرکز موسیقی صداوسیما نقش مهم وموثری در نوع گزینش خوانندگان داشت. طی این مدت صداوسیما نسبت به ارتقای سطح موسیقی چگونه عمل کرده است؟
در آن مقطع مرکز موسیقی صداوسیما، مرکز سرودهای انقلابی بود و ورود افرادی مثل من بود که تغییراتی را ایجاد کرد. در واقع ما بودیم که با فضای بسته و شرایط موجود آن زمان مبارزه کردیم. نمیگویم، جنگیدیم به این دلیل که مفهوم مبارزه با جنگ متفاوت است. در آن مقطع سواد و دانش تاثیر بهسزایی در نوع فعالیتمان داشت و این ما بودیم که گمانهزنی و تعامل میکردیم و تلاشمان این بود دیالکتیک و پویا باشیم. شخصأ چهار سال از عمرم، یعنی از سال 1372 تا سال 1376 را صرف این مبارزه کردم. یادم هست در اواخر اسفندماه 1373 تکآهنگی منتشر کردم و پس از پخش آن، مرا ممنوعالکار کردند.
دلیلش چه بود؟
شباهت صدای من به صدای داریوش اقبالی. اما امروز نگاه کنید که چقدر صداهای شبیه به خوانندگان وجود دارد. توجه کنید که چندین نفر شبیه شادمهر عقیلی و داریوش اقبالی و ابی میخوانند؛ اما به این دلیل که ما نفرات اول موسیقی پاپ پس از انقلاب بودیم با ما برخورد شد و به نوعی نقش سیبل را بازی کردیم.