مائده طهماسبی: آییش دوست ندارد من متنهایش را کار کنم/ تئاتر را به خرید ترجیح میدهم
بستگی دارد که چقدر نظرها بدون غرضورزی باشد؛ الان در فضای مجازی همه نظراتشان را مثبت و منفی و با مهربانی و عصبانیت بیان میکنند
الان به چهکاری مشغول هستید؟
آرزو میکردم که بهدور از دغدغهها و دوندگیهای کارگردانی و تهیهکنندگی تئاتر خودم، در یک کار بازی کنم و الان این فرصت پیش آمده که دارم در نمایشی به کارگردانی بهزاد صدیقی بازی میکنم که سه سال پیش این متن را نمایشنامهخوانی کردیم. این متن، نامش «آرسن» و نوشته کارینه خودیکیان، نویسنده ارمنستانی، است که با ترجمهای از آندرانیک خچومیان منتشر شده و خود صدیقی هم در جریان نشرش بوده و در گروهشان هم این متن را دراماتورژی کردهاند. ما سه سال پیش که نمایشنامهخوانی کردیم، گفتیم ایکاش بشود آن را اجرا کنیم که بالاخره قرعه به نام تئاتر شهر و قشقایی افتاد و آنموقع من و لیلی رشیدی بودیم و حالا من و خاطره حاتمی در آن بازی میکنیم.
فقط دو بازیگر؟
البته فرهاد آییش هم هست که از تصویرش در این اجرا استفاده میکنیم.
داستان کار از چه قرار است؟
درباره یک بازیگر زن میانسال و معمولی است که در تلویزیون برنامهای از او ضبط و پخش میشود که یکباره شب در خانهاش با پسری برخورد میکند و حالا این بازیدادن و وارد بازیشدن است که میشود مبنای نمایش و بگذارید بیشتر از این قصه را توضیح ندهم.
یعنی یک کمدی است؟
نه اتفاقا یک درام است و در سه پرده متوجه میشویم که این پسر آواره خیابان است و در همانجا هم تصویر زن را دیده و حالا به سراغش آمده که درواقع او دختری است که در لباس پسرانه آوارگی میکند و این درام جدی این دو شخصیت است.
شما راضی هستید. فکر میکنم با توجه به اینکه خاطره حاتمی هم در این سالها دارد خودش را در نقشهای متفاوت مطرح میکند این برخورد شما برایتان جالب باشد؟
بله، راضیام و فکر میکنم برای مخاطبانمان نیز چالشبرانگیز باشد و من و گروه هم دربارهاش چالشهایی داشتهایم و به توافقاتی در بازی رسیدهایم و درکل برایمان همهچیز خوب بوده است. امیدوارم که برای تماشاگران هم راضیکننده باشد.
چه کارهای دیگری را پیشرو دارید؟
الان سریال پنچری که در آن بازی کردهام، دارد پخش میشود و این سریال مدتی طولانی وقتم را گرفت و قبلش هم یک سریال برای حجت قاسمزادهاصل بازی کرده بودم و در پاییز هم قرار است برای بهرام بهرامیان در یک سریال بزرگ بازی کنم که فکر کنم در حدود ٥٠ قسمت باشد و الان دارد فیلمبرداری میشود که نوبت من همان پاییز است و فکر میکنم که بازی خوبی بشود، چون نقشم متفاوت است. اول به من نقش یک زن خانهدار و مادر پیشنهاد شد که گفتم نه این را دوست ندارم، اما وقتی گفت که بیا نقش یک زن جذامی را بازی کن، خیلی خوشحال شدم، چون حس میکنم میتوانم در این نقش متفاوت باشم و برای خودم هم تجربهای باشد.
آیا با اینهمه کار و شلوغیهای رایج، فرصت تئاتردیدن هم دارید؟
بله، خیلی! من امشب قرار است کار علی شمس (شب دشنههای بلند) را در تئاتر مستقل ببینم.
بهترین کاری که این روزها دیدهای چه بوده است؟
برایم سخت است که بگویم خوب یا بد... بالاخره همه کارها خوب هستند و همه گروهها خیلی زحمت میکشند که این نمایشها را به صحنه برسانند. میتوانم بگویم این کار خستهکننده شده بود یا کارگردانیاش ضعیف بود یا ریتمش مشکل داشت، اما نمیتوانم بگویم این بد بود، چون در هر کار چیزهایی را میبینم که برایم جذابند و میتوانم بگویم خوب بوده است.
من در این روزها آناکارنینای آرش عباسی، پالت محمد حاتمی و اعتراف شهاب حسینی را دیدهام. حتی رفتهام کار عروسکی خانم آزاده انصاری (ماهپیشونی) را در شهرزاد دیدهام که هرکدام بهنوعی خوب بودند، اما آنقدر هم نبودهاند که بگویم عالی بودهاند.
خوب است که اینهمه کار میبینی؟
بله، برخی به خرید میروند یا تفریح، اما تفریح من واقعا تئاتردیدن است. من خیلی کیف میکنم از تماشای تئاتر و آن را به خرید و هر نوع تفریح دیگری ترجیح میدهم.
بنابراین عادت به تئاتردیدن دارید؟
حتی خیلی از تئاترها را از دست میدهم و حیفم میآید! خب نمیشود همه کارها را هم دید، اما تا برسم، میروم برای دیدن، نهاینکه دعوتم کنند، بلکه خودم مشتاق تئاتردیدنم.
آیا در این وضعیت که تئاتر دارد خصوصی و خصوصیتر میشود، وضعیت تئاتر قابلقبول هست؟
من حیرت میکنم که هرروز در فضای تئاتر اتفاقات تازهای میافتد و هرروز سالنهای بیشتری ساخته میشوند و در آن از جوانها گرفته تا افراد حرفهای دارند انواع تئاتر را به صحنه میبرند. جوانها با عشق و امید به صحنه میآیند و افراد حرفهای و حتی سوپراستارها هم تلاش خودشان را میکنند. الان شهاب حسینی با «اعتراف» در تئاتر شهر کولاک کرده است و این یک رونق بینظیر است؛ مثلا در سالهای گذشته هیچکس فکر نمیکرد دندونطلا، صد میلیون تومان فروش کند، آن هم در روزگاری که تئاتر دوباره داشت احیا میشد، اما امروز با سلیقههای متعدد، تئاتر آمادگی میزبانی از مخاطبان را دارد. هم تئاتر تجاری داریم و هم تئاتر حرفهای و هم میشود تئاتر تجربی کار کرد و حتی میتوان آوانگارد بود. الان در تهران ١٠، ١٢ میلیونی میشود هر نوع سلیقهای را جذب کرد. عدهای به دیدن بازیگرانی میآیند که به آنها علاقه دارند و عدهای دنبال کنجکاویهایشان هستند و به نظرم این اتفاق خوبی است که در خصوصیشدن تئاتر افتاده است. امیدوارم فقط این سالنهای کوچکتر خصوصی خالی نمانند و هرکدام مخاطب خودشان را داشته باشند.
اگر به شکل ممتد هر سالن نوع و گونه خاصی را به اجرا بگذارد، ممکن است مخاطبسازی بکند؟
من فکر میکنم این شدنی است؛ چون آنور آبها هم بودهام و از نزدیک با فرهنگ تئاتر آشنا هستم. ما هم داریم مثل آنها، با انواع سالن و اسمها روبهرو میشویم که به مرور آدرس این سالنها را بهخاطر میسپارند. چنانچه مردم دیگر با ایرانشهر آشنا هستند و میگویند آنجا پارک، رستوران، کافیشاپ و فروشگاه دارد، میرویم هم تئاتر میبینیم و هم تفریح میکنیم بنابراین همیشه دنبال کارهای تازهتر هستند. تئاتر شهر هم اینطور است و در میان خصوصیها، پالیز اسم درآورده و این روزها هم همه از شهرزاد حرف میزنند. امیدواریم دولت از اینها حمایت کند؛ چون میدانیم نظارت دولتی بر همه تئاترهای خصوصی هست؛ اما بهتر است که برای برپا ماندنشان هم کمکهای مالی بشود. امیدواریم سیاستهای دولتی تبدیل به قانونی بشود که یکباره با تغییر مدیران و آمدن سلیقههای دیگرگونه، دچار ضربه نشویم و میدانیم در این سالها چقدر این سلیقههای شخصی به تئاتر ضربه وارد کرده است. در آلمان فقط تئاترهای دولتی تحت نظارت دولت هستند و بخش خصوصی کاملا آزاد کار میکنند؛ اما در اینجا این نظارت باید توأم با حمایتی باشد که در دوام و بقای آنها مؤثر است.
خودتان نمیخواهید کارگردانی کنید؟
مگر میشود به اجرا فکر نکرد. من همواره به کارکردن فکر میکنم؛ اما باید زمانش برسد. من نمایشنامه «فرناندو کراپ این نامه را نوشت» اثر تانکرد دورست را ترجمه کردهام که نشر قطره آن را منتشر کرده است و امیدوارم بشود آن را کار کنم.
از متنهای فرهاد آییش چه؟
متنهای آقای آییش همه کار شدهاند و خودش هم دوست ندارد من یا دیگران آنها را کار کنیم؛ اما دوست دارد نمایشنامه مکبث او که اقتباسی از مکبث شکسپیر است، در ابعاد بسیار بزرگ کار بشود. اگر امکانش فراهم شود، دوست داریم آن را هم به صحنه بیاوریم.
چه توصیهای به مخاطبان آرسن دارید؟
آرزویمان دیدهشدن کار است و از مخاطبان تئاتر میخواهیم بیایند و کارمان را ببینند و ما را با عکسالعملهای خود خوشحال کنند.
بازتاب و نظر مخاطب تا چه اندازه برایتان اهمیت دارد؟
بستگی دارد که چقدر نظرها بدون غرضورزی باشد؛ وگرنه الان در فضای مجازی همه نظراتشان را مثبت و منفی و با مهربانی و عصبانیت بیان میکنند؛ اما باید بازیگران فیلتری برای خودشان بگذارند تا از این نظرهای خشمگین و بیدلیل آسیب نخورند.
این گفتوگو را رضا آشفته در شرق انجام داده است.