حسن معجونی: الان آشفتهترین دوره تئاتر است/ از درس دادن خوشم نمیآید
من نمایشنامههای ایرانی زیادی خواندم اما آنها را دوست نداشتم حتی حس کردم که بعضی از آنها کپی است
ایران آرت: حسن معجونی این روزها از چهرههای پرکار تئاتر است. او که بارها توانایی خود را هم به عنوان بازیگر و هم کارگردان اثبات کرده؛ علاوه بر بازی در نمایش "در میان ابرها" امیررضا کوهستانی، نمایشهای "سه خواهر" و "مترانپاژ" را نیز به عنوان کارگردان در تماشاخانه پالیز روی صحنه دارد. بخشی از گفتوگوی ما را با او میخوانید؛
شروع کار جدی شما در تئاتر با دکتر رفیعی بود. ایشان یک گروه از میان دانشجویان تئاتر تشکیل داد و شما هم عضو آن گروه بودید. گروه دکتر رفیعی و کار کردن با ایشان چقدر در شکل گرفتن شخصیت تئاتری حسن معجونی مؤثر بود؟
به نظرم دکتر رفیعی درستترین آدمی بود که میتوانستم کارم را با او آغاز کنم. الان هم وقتی به گذشته نگاه میکنم، به این نتیجه میرسم که آقای رفیعی خاصترین آدم تئاتری بعد از انقلاب است. این را نه به خاطر آنکه با آقای رفیعی همکاری کردهام و بلکه به خاطر حال و هوای عجیبی که کار ایشان دارد میگویم. مضاف بر اینکه آدمهای زیادی مثل آقای آربی آوانسیان و یا زندهیاد سمندریان نیز قبل از انقلاب آدمهای تأثیرگذاری در تئاتر بودند، اما در این بین دکتر رفیعی پس از انقلاب هم همچنان کارش را ادامه داد و کیفیت خوب آثارش را حفظ کرد. شاید صحبتهایی که آقای رفیعی در مورد لزوم کار گروهی داشت، روی ما تأثیرگذار بود و در نتیجه دو گروه "پاپتیها" و "لیو" از دل همان گروه آقای رفیعی درآمد. جرقه و ایده اولیه این دو گروه از همان زمان زده شد. حدوداً طی یک برهه زمانی 10-15 ساله فقط با دکتر رفیعی کار کردم که حاصلش تئاترهای "یادگار سالهای شن"، "عروسی خون"، "رومئو و ژولیت" و "در مصر برف نمیبارد" بود. بعد از آن بود که تازه همکاریام را با فرهاد مهندسپور، آتیلا پسیانی و امیررضا کوهستانی آغاز کردم. دکتر رفیعی هیچ قیدی برای من نگذاشته بود که با شخص دیگری همکاری نکنم و این انتخاب خودم بود.
در طول سالهایی که کارگردانی میکنید، کمتر به سراغ نمایشنامهنویسان ایرانی رفتهاید. دلیلش چیست؟
من نمایشنامههای ایرانی زیادی خواندم اما آنها را دوست نداشتم و مرا راضی نکردند. حتی حس کردم که بعضی از آنها کپی است و نویسندهها از متون خارجی تأثیر گرفتهاند. زمانی که یک نمایشنامهنویس ایرانی خودش تحت تأثیر یک نمایشنامهنویس خارجی است، بهتر است که به اصل رجوع کرد.
چطور شد که به فکر راهاندازی جشنواره مونولوگ "مونولیو" افتادید؟ زمانی که این جشنواره آغاز به کار کرد، عدهای به شما نقد وارد کردند و گفتند که جامعه به برقراری دیالوگ نیاز دارد و شما دارید مردم را به تکگویی تشویق میکنید. آیا واقعاً جشنواره "مونولیو" همچین ایدهای در سر داشت؟
جشنواره مونولیو هم چند سال در ذهن من بود که بالأخره کلید آغاز به کار آن را زدم. هیچوقت هم این اندیشه در سرم نبود که بخواهم جامعه را از گفتن دیالوگ دور کنم و جشنوارهای که من برگزار میکنم، هیچ ربطی به نیاز جامعه به دیالوگ یا مونولوگ ندارد. من خیلی اصراری ندارم که مانیفست بدهم. اگر با برگزاری جشنواره مونولیو، مانیسفت بدهم، آن دوستان حق دارند. به نظرم در جشنواره مونولیو دیالوگ از بین رفته و خود مخاطب با آثار مونولوگ، دیالوگ برقرار میکنند. بنابراین خیلی نمیتوان به جشنواره مونولیو خرده گرفت که چرا روی موضوع مونولوگ متمرکز شده است.
هنوز هم به آموزش دادن اعتقاد دارید؟ فکر میکنید چرا کارگردانها و بازیگرهای خوبی از دانشکدههای تئاتر بیرون نمیآید؟
من از درس دادن خوشم نمیآید اما کار کردن با جوانها حالم را خوب میکند. به نظرم خیلی دقیق نمیشود در مورد دانشگاهها حرف زد چون دلایل زیادی برای خروجی نه چندان موفق دانشگاهها وجود دارد. البته تئاتر ایران هر ساله جوانهای مستعدی را معرفی میکند و مشکلی از بابت استعداد وجود ندارد. من خیلی وقتها از کار جوانها بیشتر از نمایشهای آدمهای جا افتاده و شناخته شده لذت میبرم.
با این حال به آینده تئاتر کشور امیدوار هستید؟
بله. خیلی زیاد. البته من به جوانهای تئاتر امیدوارم نه به سیستم سختافزاری تئاتر که الان دارد اجرا میشود. اتفاقاً الان آشفتهترین دوره تئاترهای خصوصی است که البته این شرایط هم به شرط رقابت درست سالنها اصلاح میشود اما فعلاً که مشکل از مدیران است. البته گویا اصلاً مدیری وجود ندارد چون به کسانی که یک سالن را میسازند، مدیر نمیتوان گفت و آنها باید از ویژگیهای مدیریتی هم برخوردار باشند.
مدرسه تئاتری که قرار است افتتاح کنید در چه وضعیتی است و فکر میکنید که یک مدرسه تئاتر ایدهآل شود؟
در این مدرسه قرار است اتفاق خوبی بیفتد اما با قاطعیت نمیتوان گفت که یک مدرسه تئاتر ایدهآل میشود. این مدرسه قصدش هم این نیست که به یک آموزشگاه تبدیل شود. من اگر میخواستم از تئاتر پول در بیاورم، خیلی وقت پیش این کار را کرده بودم. قصدم بیشتر خدمترسانی است که امیدوارم اتفاق خوبی در آن بیفتد.