رضا کیانیان| آروند دشت آرای| فلوریان زلر| لیلی رشیدی| نمایش پدر
طلب کاری حامیان آشوب/ حمله تند جام جم به نمایش رضا کیانیان، لیلی رشیدی، آروند دشت آرای و فلوریان زلر
روزنامه تلویزیون نوشته است: آروند دشتآرای، کارگردان و طراح صحنه که نمایش پدر را به صحنه برده، تابستان۹۸ و در آستانه ایام عزاداری سالار شهیدان در یک مهمانی با اعضای شورایی به نام شورای فرهنگی انگلیس دستگیر و به اوین فرستاده شد. دشتآرای که با نهادهای بینالملل تئاتر در ارتباط است، همراه همسر هلندیاش ماریان ون هولک در خانه شخصی خود مهمانی خاصی برگزار کرد که به بازداشت او انجامید.
ایران آرت: روزنامه جام جم ارگان چاپی صدا و سیما در مطلبی زیر تیتر : « طلب کاری حامیان آشوب » که در صفحه اول هم آمده ، نوشته است:
گفته میشود نمایش «پدر» نوشته فلوریان زلر که اجرای نیمه تمامی در سال گذشته داشته، قرار است باردیگر در تئاتر شهر روی صحنه برود. این در حالی است که اجرای اولیه این نمایش به دلیل سابقه قضایی کارگردان و ممنوعیت اجرای آثار نویسنده به دلیل جریانسازی عادیانگاری روابط غیراخلاقی از طریق موج اجرای آثار او در صحنه تئاتر ایران، زیر سؤال بود. همچنین سویگیریهای برخی بازیگرانش در ایام اغتشاشات سال گذشته تلاش برای بازگشت این نمایش به صحنه را نیازمند بررسیهای جدیتر میکند.
فشارهای پنهان
جام جم می نویسد: سیدمحمدجواد طاهری، مدیر تئاترشهر در گفتوگویی اعلام کرده کارگردان نمایش «پدر» که اجرای نمایش آن به دلیل اتفاقات سال گذشته نیمهکاره مانده، درخواست ادامه اجرا داشته و عنوان کرده با توجه به اینکه قرارداد آنها در پی حوادث گذشته نیمهتمام مانده! ضررهای مالی بسیاری دیدهاند. همین موضوع باعث شده تا بدون توجه به مسائل حاشیهای پیرامون این نمایش از اجرای نمایش «هملت» به کارگردانی مسعود دلخواه در تالار اصلی تئاترشهر هم جلوگیری شود.
آیا پای شبکه حامی در میان است؟
سالن اصلی مجموعه تئاترشهر بهعنوان نماد تئاتر کشور، پیش از ناآرامیهای اخیر در کشور هم در روند عجیبی در اختیار اجرای چنین نمایشی قرار گرفت. لازم است رویکرد و آثار آروند دشتآرای که سابقه دستگیری و بازداشت امنیتی در کارنامه دارد با حساسیت بیشتری بررسی شود. این در حالی است که برخی بازیگران این نمایش همچون رضا کیانیان و لیلی رشیدی نیز در ماههای اخیر به طور متناوب از اغتشاشات در کشور حمایت کردند و همچنان این رویه را ادامه میدهند.
تعریف نظارت چیست؟
جام جم ادامه داده است: مجموعه اطلاعاتی که درباره افراد اصلی نمایش پدر طرح میشود، به مثابه انگشت اشارهای است به سوی ساختار نظارتی متولیان فرهنگی که با غفلت و سهلانگاری، فرصت ضربه به انگارههای دینی و اندیشههای ایرانی - اسلامی قشر پرسشگر و علاقهمند تئاتر را فراهم میآورند؛ ضربههایی به ظاهر کوچک اما مستمر که به مرور میتواند در جان مخاطبان نفوذ کرده و در آینده بحرانهای مهم فرهنگی اجتماعی را در پی داشتهباشد.نمایش پدر در ظاهر داستان پدری سالخورده است که به بیماری آلزایمر مبتلا شده و دخترش از او نگهداری میکند. اما این موضوع پوسته ماجراست و به نظر میرسد اجرای این نمایش جاده صافکن دیگر آثار زلر باشد که روابط غیراخلاقی بیپروایی را به نمایش میگذارد. مسیری که یک بار طی و کشف رمز شدهاست.
فلوریان و روابط هنجارشکن
جام جم می افزاید :»نویسنده فرانسوی کتابهایی مانند شیفتگی شیطان، پدر، مادر، پسر، دختر، دروغ، یک ساعت آرامش، دیگری، آن سوی آینه و... را نوشتهاست. فلوریان زلر نمایشنامهنویسی است که در دانشگاه علومسیاسی خوانده و بعد به سمت ادبیات سپس فیلمسازی رفتهاست. عقدههای روانی با تعاریفی که فروید ارائه میکند و روابط هنجارشکن، از علاقهمندیهای زلر است و او همواره در آثارش به ترویج مفاهیم و موضوعاتی میپردازد که در جامعه ایرانی ماهیتی غیراخلاقی، ضد خانواده و ساختارشکن پیدا میکند. به نظر میرسد او شرح آشفتگیهای روانی و عبور از مرزهای اخلاقی نامحدود در جامعه خویش را با نوشتن درباره موضوعات ملتهب و ساختارشکن به انجام میرساند تا در دنیای فیلم و نمایش به لایههای زیرینی که در پس داستانها و صحنههای معمولی زندگی خانوادگی وجود دارد، نقب بزند. آثار نویسندگانی مانند زلر در بستر فرهنگی کشورخودشان که در آن مرزهای بی اخلاقی درنوردیده شده، ممکن است موثر باشد اما این آثار در برخورد با فرهنگ ایرانی - اسلامی، قطعا تاثیراتی مخرب و ویرانگر دارند.اگر با آثار زلر آشنایی ندارید، همین بس که بدانید یکی از آثار او با عنوان «دیگری» سال۹۶ به کارگردانی بهاره رهنما به صحنه رفت، ماجرای دو زن را نمایش میداد که هووی یکدیگر هستند و یکی از زنها در تلاش است توجه دیگری را به لحاظ جنسی به خود جلب کند تا در یک ارتباط همجنسگرایانه بتوانند ارتباط خود را از همسرشان جدا کنند و از مردشان بینیاز شوند. زمانی که این نمایش با تهیهکنندگی پوپک کمگویان به صحنه رفت، عکسهایی از بهاره رهنما در این نمایش دست بهدست شد که پیکسلی روی لباسش جلب توجه میکرد و این پیکسل چیزی نبود جز نماد رنگینکمانی متعلق به همجنسگرایان.
تب مشکوک «زلر» در تئاتر ایران
تقریبا یک ماه بعد از نمایش «دیگری»، نمایش «اگه بمیری» از همین نویسنده به کارگردانی سمانه زندینژاد در تئاتر ایرانشهر به صحنه رفت؛ در این نمایش زنی پس از مرگ همسرش در این اندیشه است که آیا او در تمام دوره زناشوییشان مرتکب خیانت شدهاست یا خیر!
بعد از آن در سال ۹۸ باز هم دو نمایشنامه از زلر در ایران به صحنه رفت. اینبار نمایشی با عنوان «پدر/ مادر» که رضا احمدی در تئاتر مستقل تهران با بازی مسعود کرامتی، مهدی پاکدل و نسرین نصرتی به صحنه برد. در این اجرا نمایش پدر اشارههای مستقیم به موضوعات جنسی نداشت، اما در اپیزود مادر تمایلات نامتعارف جنسی بین مادر و پسر بهوضوح مشهود بود. ضمن اینکه این دو نمایش متاثر از فرهنگ بیچارچوب فرانسوی از صحنههای نوشیدن مشروب و رقص هم خالی نبود. تیرماه ۹۸ هم نمایشنامه «دروغ» زلر به کارگردانی آریان رضایی در تئاتر ایرانشهر به صحنه رفت که داستانی درباره خیانت و پنهانکاری دارد. در حقیقت تقریبا در دو سال منتهی به شیوع ویروس کرونا، تب زلر به جان تئاتر ایران افتاد و کارگردانهای زیادی نمایشنامههایش را به صحنه بردند. بدون تردید بین سالهای ۹۶ تا ۹۸ فلوریان زلر بیشتر از هر نویسنده دیگری در تئاتر ایران نقش و نفوذ داشت و این به تنهایی کافی است درباره جریان ضربههای مستمر به پیکره فرهنگ ایران حساس بمانیم. آش آنقدر شور شدهبود که در همان دولت دوازدهم اجرای آثار این نمایشنامهنویس ممنوع شد و حالا ناگهان دوباره شاهد اجرای آثاری از او در تئاترشهر هستیم. آیا ترویج افکار ضدفرهنگی نمایشنامهنویس فرانسوی با توجه به تلاشهای پیگیر فرانسویان برای نفوذ در ساختارهای فرهنگی کشور مشکوک نیست؟
کارگردانی با حمایت خاص !
جام جم نوشته است: آروند دشتآرای، کارگردان و طراح صحنه که نمایش پدر را به صحنه برده، تابستان۹۸ و در آستانه ایام عزاداری سالار شهیدان در یک مهمانی با اعضای شورایی به نام شورای فرهنگی انگلیس دستگیر و به اوین فرستاده شد. دشتآرای که با نهادهای بینالملل تئاتر در ارتباط است، همراه همسر هلندیاش ماریان ون هولک در خانه شخصی خود مهمانی خاصی برگزار کرد که به بازداشت او انجامید. این ماجرا به صدور اطلاعیهای از سوی وزارت اطلاعات ایران منجر شد که به شبکهسازی و جریانسازی نفود، توسط انگلیس اشاره داشت و براساس آن، ارتباط با شورای فرهنگی انگلیس ممنوع اعلام و اصطلاح «نمایشنامههای سفارتی» به واژگان حوزه تئاتر افزوده شد.
دشتآرای پس از آزادی، مشغول تمرین نمایش جدید خود به نام «بداهه» شد؛ نمایشی که در تالار ایرانشهر روی صحنه رفت و هرچیزی میتوانست باشد جز «بداهه». در این نمایش زوجهایی حضور داشتند که برای هر کدام آنها یک موقعیت طراحی میشد و زوجهای بازیگر براساس موقعیت طراحی شده، بازیهایی ارائه میکردند که تماشاگرانی که چند اجرای این نمایش را بهصورت نامرتب بهصورت اتفاق انتخاب و تماشا کردهبودند، متوجه شدند همه چیز در این نمایش کاملا از پیش طراحی شده و عمدتا طراحی و شیوه بازی در موقعیتها به ترتیبی بوده که تماشاگران در پاسخ به این سؤال که اگر جای زوجهای نمایش بودند، چه میکردند، به این پاسخ برسند: جدا میشدیم!
در واقع موقعیتهای این نمایش مثلا بداهه، مبتنی بر جدل در روابط زناشویی و جنگ قدرت بر سر تحمیل عقیده است که با نهاد خانواده بهعنوان یک مفهوم برآمده از فرهنگ ایرانی ــ اسلامی، هیچ ارتباطی ندارد. با وجود نمایشهایی از این دست و رویکردهای ضدخانواده کسانی، چون فلوریان زلر که با نمایشنامههایش در تئاتر ایران نفوذ کرده و کارگردانهایی، چون دشتآرای که هر بار به شیوهای ارتباطات خانوادگی و مسائل و مشکلات زندگی خانوادگی را در مرز بحران و چالشبرانگیز ارائه میکنند، تردیدی درباره پروژههای نفوذ باقی نمیماند.
این همه آن چیزی نیست که پرونده کارگردان پدر را پرابهام میکند؛ آروند دشتآرای سال ۹۶ در سیوششمین جشنواره تئاتر فجر، دبیر بخش بینالملل جشنواره بود و در همین دوره در تئاتر ایرانشهر، «تنهایی پر هیاهو»، برداشتی آزاد از رمانی با همین نام توسط افشین غفاریان، طراح رقص و رقصنده که فعلا ساکن پاریس است، اجرا و کارگردانی شد. همچنین در همین دوره جشنواره نمایشی با عنوان «دهن گنده» از کشور بلژیک به نویسندگی، کارگردانی و بازیگری والنتاین دایننس در سالن ناظرزاده روی صحنه رفت که بالانویس نمایش برای لحظاتی قطع شد. چرا؟ چون بازیگر روی صحنه به توصیف وحشیگری مسلمانان میپرداخت و دین مبین اسلام را سرمنشأ خشونت معرفی میکرد. ضمن اینکه یکی از مشاوران او در این دوره جشنواره، ارس امیری بود که مدتی به اتهام امنیتی بازداشت بود. حالا سؤال اینجاست که با چنین ابهاماتی چرا باید سالن اصلی تئاترشهر منتظر اجرای دوباره نمایشی مانند پدر باشد؟
جریان ناپیدای مدیریت در هنر
با جمعبندی چنین مواردی که خود گواه دستهای پشت پرده در جهت تضعیف فرهنگ خانواده ایرانی است که ضرر و زیانهای جبرانناپذیری به فرهنگ کشور وارد کرده، حالا چرا مدیر تئاتر در نظام فرهنگی جمهوری اسلامی ایران باید به دنبال جبران ضرر مالی چنین افرادی باشد، مشکوک به نظر میرسد. اینکه در همان دوران پیش از ناآرامیها نیز تئاترشهر به عنوان سمبل تئاتر کشور به چنین گروهی اختصاص پیدا کرد، خود این موضوع را میطلبید که نهادهای نظارتی به این موضوع ورود کنند و حالا که دوباره برخی به دنبال ایجاد زمینه برای بازگشت این نمایش به تئاترشهر هستند، باید به شکل جدی به این عرصه ورود کنند. اینکه متن یک نمایشنامهنویس ضد جریان فرهنگی کشور روی صحنه میرود؛ کارگردانی که پرونده قضایی و امنیتی باز در کشور دارد و بازیگرانی که هر کدام به شکلی در پی آشوبطلبی برای کشور هستند، نشان از خسرانی دارد که تا سالیان سال جبران نخواهدشد و غفلت مدیران فرهنگی و هنری کشور در این ماجرا نیز ظن جریان نفوذ در بدنه مدیریت کشور را بیش از پیش روشن میکند.
پایان مطلب روزنامه جام جم