نمایشنامهای درباره سرقت آقای کارگردان!/سعیده آجربندیان از «آسمان پابهماه» میگوید
برخی از دوستان بعد از خواندن متن، میگفتند که بهتر بود به سراغ سینما نمیرفتم چون این مدیوم بیشتر از هنرهای دیگر دیده میشود
ایرانآرت: سعیده آجربندیان؛ کارگردان، نمایشنامهنویس، طراح گریم و ماسک و مدرس دانشگاه؛ بهتازگی نمایشنامه «آسمان پابهماه» را منتشر کرده است. این نمایشنامه که از سوی «آوای کلار» روانه سیامین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران شده است، درباره سرقت یک فیلمنامه از سوی یک کارگردان است. روزنامه صبا درباره این اثر و شرایط نگارش آن، با سعیده آجربندیان گفتوگویی ترتیب داده که بخشهایی از آن را در ایرانآرت میخوانید:
*خوشبختانه هنوز تئاتر چندان درگیر مسئله سرقت نشده است چون هنوز بحث اقتصاد در تئاتر چندان جدی نیست. سینما بهعنوان نمونه یک هنر مدنظر قرار گرفته است و مسئله سرقت در هنر بحث اصلی من بود. در این نمایشنامه هم بیشتر منظور من سرقت معنوی بوده است که بسیار دردناکتر از دستبرد مالی است.
*برخی از دوستان بعد از خواندن متن، میگفتند که بهتر بود به سراغ سینما نمیرفتم چون این مدیوم بیشتر از هنرهای دیگر دیده میشود و در معرض قضاوت عموم مردم قرار میگیرد، حساسیت برانگیز است و میتوانستم موسیقی را در نظر بگیرم که مهجورتر است اما بازخورد اقتصادی قابل توجهی دارد اما چون سینما یک هنر گروهی است و به تئاتر بیشتر نزدیک است، سینما را انتخاب کردم.
*در زمان نوشتن نمایشنامه با یک حقوقدان که همکاری نزدیکی با صنف سینماگران داشت، مشورت کرده بودم و او هم دست مرا باز گذاشت و گفت که میتوانم بهعنوان یک درامنویس به این موضوع بپردازم چون این اتفاق همواره رخ میدهد. همچنین درام بستری را ایجاد میکند تا روابط آدمها را توضیح دهیم و من این تم را دستمایه قرار دادم تا روابط آدمها را به چالش بکشم.
*وقتی یک زن درام مینویسد و دنیایی را به تصویر میکشد باید با تصور مرد درامنویس از همان جهان تفاوتهایی داشته باشد. در خلق هر اثر هنری این اتفاق میافتد. تمایل داشتم این زنانگی حفظ شود و به همین منظور سایه را کاراکتر اصلی داستان قرار دادم.
*سال ۱۳۸۵ که قرار شد نمایش «جادهای به سوی کعبه» نوشته آثول فوگارد را در خانه نمایش اداره تئاتر اجرا کنم، یکتنه دوسال وقت و انرژی صرف بازنویسی متن، طراحی و... کرده بودم. افرادی همچون دکتر ناظرزادهکرمانی، جلال ستاری و... متفقالقول بودند که اجرای خوبی است. درواقع بهسراغ پژوهشگران تئاتر رفته بودم تا بدانم چقدر در بازنویسی و اجرا موفق بودهام و این فرآیند تبدیل متن به اجرا مورد توجه آنها قرار گرفته است یا خیر. این نمایشنامه پیش از آن در ایران اجرا نشده بود و دکتر ناظرزادهکرمانی به من گفت که در چند کشور اجرای این متن را دیده بود که نمایش من با آن آثار متفاوت بود و ویژگیهای منحصربهفرد خودش را داشت. یادم است که یکی از اساتیدم پیشبینی کرد بهدلیل دشواریهای آن اجرا تا ۱۰ سال من کارگردانی نمیکنم که واقعا این اتفاق افتاد چون بهشدت از آن اجرا خسته شده بودم. بعد از مدتی افسانه محمدی؛ مترجم نمایش با من تماس گرفت و پرسید که آیا حاضرم تلهتئاتر «جادهای به سوی کعبه» را برای شبکه چهار آماده کنم؟ چون مبلغی را بهعنوان مترجم به او پیشنهاد داده بودند تا تلهتئاتر آن را بسازند که معادل کل کمک هزینهای بود که من برای اجرای نمایش دریافت کرده بودم. جالب اینجاست که من متن را به سالنهای مختلف معرفی و لحظهبهلحظه با این نمایشنامه زندگی کرده بودم اما وقتی برای شبکه چهار تولید شد و صاحبنامان عرصه تئاتر در جریان تولید آن، حضور داشتند، آن نمایش بدون تحلیل و کشف زیرمتنها و هدایت عوامل نمایش ازجمله بازیگران، به تلهتئاتر تبدیل شده بود!