تئاتر شهر، بازیگران تئاتر، علیرضا حمیدین
تئاتر گرفتار غده سرطانی/ همه می خواهند زود به سینما برسند/ حال تئاتر خوب نیست
همه به سمت تولیدهایی رفتهاند که دیگر شبیه تئاتر نیست. شبیه چند تا پلان یا سکانس سینمایی است با چند بازیگر سینما و دیگر چندان شبیه تئاتر نیست
ایران آرت: نمایش دریایی مرغ این روزها در در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان در حال اجراست. نمایشی بر اساس مرغ دریایی چخوف که همانطور هم که از اسمش مشخص است، همه چیز در آن آشفته شده است.
این نمایش گرچه بههمریختگیهایی دارد و نقصهایی که نمیشود کتمانشان کرد، اما نخواسته با حضور بازیگران سینمایی و ترفندهای صحنهای و شوخیهای سطحی مخاطب جذب کند و این در تئاتر به شدت وابسته به مخاطب و فروش این روزها اتفاق خوبی است. همشهری آنلاین با «علیرضا حمیدین» نویسنده و کارگردان این نمایش صحبت کرد که گزیده آن تقدیم می شود:
به نظرم شباهت عمدهای بین زمان ما و زمانی که چخوف مرغ دریایی را نوشته، وجود دارد. منظورم دوران گذار از تولید تئاترهایی است که در متن چخوف هم اشاره شده یعنی تئاتر با تولید عظیم و بازیگر زیاد و گروه موسیقی و لباسهای تجملاتی به سمت تئاترهایی با یک بازیگر و یک پرده. احساسم این است که الان شرایط تئاتر ما همین شکل است. همه به سمت تولیدهایی رفتهاند که دیگر شبیه تئاتر نیست. شبیه چند تا پلان یا سکانس سینمایی است با چند بازیگر سینما و دیگر چندان شبیه تئاتر نیست. به همین دلیل تصمیم گرفتم این متن را دستمایه کارم قرار بدهم. ۲ شخصیت اصلی یعنی نینا و ترپلف دوست دارند بازیگر و کارگردان شوند، اما زیر فشار وضعیت اقتصادی آن زمان و این زمان سرخورده و ناامید میشوند و حتی ترپلف در آخر خودکشی میکند.
_ تمرینها خیلی سخت بود و اصلا مجبور شدیم یک گروه را کاملا عوض کنیم. دلایل مختلفی هم برای این اتفاق وجود داشت. به هر حال جریان کرونا وجود دارد و شرایط اقتصادی هم به شکلی است که اجازه نمیدهد با بازیگر قرارداد ببندیم، مگر آن که به فروش بیشتر از هزینه برسیم. حتی مجبور شدیم یک وقتهایی به دلیل کرونا در پارک تمرین کنیم. همه اینها به گروه فشار میآورد. با گروه جدید از اسفند شروع کردیم و باز هم بازیگر عوض کردیم. متأسفانه الان بازیگران میخواهند از تئاتر به سینما برسند. صبوری هم ندارند.
_سریالهایی میبیند که مثلا به خاطر حضور یک خواننده، دیده میشوند. این اتفاق به نظر من اصلا یک ضربه مهلک به سینماست. یعنی از خوانندههایی در آنها استفاده میشود که اتفاقا بازیگرهای خوبی هم نیستند. من به عنوان نویسنده و کارگردان از جامعهام الهام میگیرم و جامعه اطراف من به همین اندازه آشفته است. شاید هم بیشتر. جامعه تئاتری ده برابر آنچه در این نمایش دیده میشود، آشفته است.
_ تئاتر این روزها حالش خوب نیست. چه تئاترهایی که خیلی فروش دارند و چه تئاترهایی که با دو سه تماشاگر اجرا میروند. یک غده سرطانی در تئاتر وجود دارد و آن هم میزان فروش است. چیزی که من در باره کار دوست دارم، نظرهای متفاوتی است که میشنوم. بعضیها خیلی دوست دارند، بعضیها هم اصلا دوست ندارند و این برایم جذاب است. به هر حال تئاتر کار کردن این روزها خیلی سخت شده است. به نظرم جز ناامیدی و سرخوردگی برای کارگردان و بقیه عوامل چیزی نمیآورد. هم هزینهها بالاست و هم فشارهای عجیب و غریب از هر طرف وجود دارد. بزرگان تئاتر ما در این شرایط مجبور به انصراف از اجرا در سالن اصلی تئاترشهر میشوند و اجراهای پرخرج پرستاره به شکل مستقیم ضربهاش را به خلاقیت، نوآوری و تئاتر نو میزند.