نغمه ثمینی، محمد رضایی راد، محمد رحمانیان، همایون غنی زاده، هنرمندان ممنوع الکار
ممنوعیت کاری نغمه ثمینی دلیل انصراف محمد رضایی راد از اجرا در تئاتر شهر/ همایون غنیزاده و محمد رحمانیان از اجرا در سالنهای دولتی محروم شدند
گروه تئاتر خانه: چه تضمینی وجود دارد نمایشی بزرگ و پرهزینه که با مختصات «سالن اصلی تئاتر شهر» در حال تولید است، پس از ماهها تمرین و صدها میلیون تومان هزینه -و اگر در گذر از خوانهای متعدد بازخوانی و بازبینی اصلا به اجرا برسد- در چندمین شب اجرای خود گرفتار چنین رویه ناصحیحی نشود؟ و اگر شد، چه کسی پاسخگوی زیانهای وارده به گروه خواهد بود؟ در چنین شرایطی اصلا از «امنیت شغلی» چه باقی میماند؟
ایران آرت: ایسنا ، اعتماد و رسانه های دیگر خبر می دهند تئاتر «خانه» به سرپرستی محمد رضاییراد با انتشار نامهای سرگشاده در خبرگزاریهای رسمی انصراف از اجرا در سالن دولتی «تئاتر شهر» را اعلام کرد و در این میان نکاتی برشمرد که برای ثبت در تاریخ اهمیت دارد. متن نامه گروه تئاتر «خانه» که قرار بود آذر و دی امسال نمایش «به گزارش زنان تروا» را به نویسندگی مشترک نغمه ثمینی و محمد رضایی راد و با کارگردانی رضاییراد در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا شود، خطاب به محمد جواد طاهری -مدیریت مجموعه تئاتر شهر- نوشته شده که به شرح زیر است:
جناب آقای محمدجواد طاهری
مدیریت محترم تئاتر شهر
با سلام
چنانکه لابد مطلع هستید طبق تفاهمنامهای که در دی ماه ۱۴۰۰ به امضای مدیر سابق مجموعه تئاتر شهر رسیده، مقرر شده است «گروه تئاتر خانه» نمایشِ «به گزارش زنان تروا» (با نام اولیه هکاب) را به نویسندگی مشترک آقای محمد رضاییراد و سرکار خانم نغمه ثمینی و کارگردانی محمد رضاییراد در آذر و دی ۱۴۰۱ در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه ببرد، اما متاسفانه وقایع متعددی که در چند ماه اخیر در تئاتر ایران رخ داده، امید به اجرای بیمساله و بیآسیب این نمایش را در شرایط فعلی از میان برده است. از جمله:
۱ـ
از اوایل سال جاری و در کمال تاسف با ادعای ممنوعیت کاری سرکار خانم نغمه ثمینی مواجه شدهایم که البته قانونی بودن آن محل تردید است؛ زیرا در شرایطی که هیچ اتهامی برای ایشان در هیچ دادگاهی به اثبات نرسیده و حتی خودشان هم از دلایل این ممنوعیت کاملا بیاطلاع بوده و هنوز امکان پاسخگویی به ابهامات احتمالی را نداشتهاند، چطور یک دستگاه اجرایی میتواند حکم به مجازات ممنوعیتِ کاری یک هنرمند داده و او را از حقوق اولیه و بدیهی خود محروم کرده باشد؟ در چنین شرایطی ما به لحاظ اخلاقی و حرفهای هرگز شریک حذف نام همکارمان نخواهیم شد.
۲ـ
طی چند ماه اخیر و با تغییراتی که در «اداره کل هنرهای نمایشی» رخ داده است، متاسفانه بهکرات شاهد انتشار اخباری در مورد بازبینیها و ممیزیهای مجدد یا حتی توقیف موقت و توقف فروش بلیت نمایشهای در حال اجرایی بودهایم که همگیشان با طی مراحل مختلف بازخوانی و بازبینی، مجوز اجرا گرفته بودند؛ این تضییعات آشکار گاه مستقیما از سوی شورای نظارت اداره کل هنرهای نمایشی و گاه -بنا به شنیدهها- با فشار دستگاههای دیگر و حتی گاه به بهانه وجود شاکیان خصوصی انجام گرفته است.
اکنون جنابعالی بفرمایید حقیقتا چه تضمینی وجود دارد نمایشی بزرگ و پرهزینه که با مختصات «سالن اصلی تئاتر شهر» در حال تولید است، پس از ماهها تمرین و صدها میلیون تومان هزینه -و اگر در گذر از خوانهای متعدد بازخوانی و بازبینی اصلا به اجرا برسد- در چندمین شب اجرای خود گرفتار چنین رویه ناصحیحی نشود؟ و اگر شد، چه کسی پاسخگوی زیانهای وارده به گروه خواهد بود؟
در چنین شرایطی اصلا از «امنیت شغلی» چه باقی میماند؟ و کسب مجوز از شورای نظارت اداره کل هنرهای نمایشی و عبور از خوانهای متعدد بازخوانی و بازبینی، اگر تضمینی برای اجرای بیمساله یک تئاتر نباشد، اصلا چه ارزشی دارد؟ حقیقتا انصاف بدهید در شرایطی که اداره کل هنرهای نمایشی و شورای نظارت توان تعهد به مجوز قانونی خود را ندارند، طی کردن مراحل متعدد بازخوانی و بازبینی و کسب مجوز اجرا از شورای نظارت نیز امری عبث بوده و اطمینان خاطری به همراه نمیآورد.
۳ـ
گویا اخیرا تغییراتی در ترکیب اعضای شوراهای بازخوانی و بازبینی شورای نظارت رخ داده و در بدعتی تازه، جمعی از طلاب به جمع بازخوانان و بازبینان این شورا پیوستهاند. از آنجا که این افراد تاکنون رسما به جامعه هنری معرفی نشده و هیچ اطلاعی از میزان آشنایی و تجربه و تخصصِ احتمالی ایشان در زمینه تئاتر در دست نیست، طبیعتا اطمینانی به درک صحیح آنان از ظرافتهای متن و اجرای نمایش نیز وجود ندارد. هرچند مطمئنیم نظر هنرمندان در این مورد برای مسوولان مربوطه هرگز محل اهمیت و اعتنا نیست، با این حال حق خود میدانیم که این بدعتِ ناصواب را نپذیرفته، جدا نسبت به آثار سوءِ آن هشدار دهیم.
۴ـ
در محافل هنری شنیدهایم و در برخی رسانهها به نقل از هنرمندان خواندهایم که گویا طبق دستور یا نامهای که مرجع و مبنای قانونی آن محل سوال است، برخی هنرمندان نام آشنا (همچون همایون غنیزاده، محمد رحمانیان و...) از «حق اجرای تئاتر در سالنهای دولتی» محروم شدهاند.
آیا در چنین شرایطی اجرای نمایش ما در یک «سالن دولتی» به معنای بیاعتنایی ما به تضییع آشکار حقوق همکارانمان نخواهد بود؟ معتقدیم که «سالنهای تئاتر دولتی» اگرچه «دولتی» خوانده میشوند، اما نه متعلق به دولتها و مدیرانِ موقتِ دولتی، بلکه متعلق به ملت و هنرمندانی هستند که سالها برای ارتقای فرهنگ و هنر این مملکت کوشیدهاند. بنابراین ما همراهی با این محرومیت هنرمندان دیگر را هرگز در شأن خود نمیدانیم.
بنابراین با توجه به موارد مذکور و در حالی که تاکنون بیش از پنج ماه و حدود ۴۰ جلسه تمرین رضایتبخش نمایش را پشت سر گذاشتهایم، آگاهانه و با تصمیمی جمعی، از حق خود برای اجرای این نمایش در «سالن اصلی تئاترشهر» چشمپوشی کرده و البته با ادامه تمرینات خود، منتظر تغییر شرایط و بازگشت امنیت خاطر به فضای تئاتر و فراهم شدن شرایطی مطلوب برای اجرای نمایش «به گزارش زنان تروا» خواهیم ماند.
با احترام
«گروه تئاتر خانه.»