۵۰ دقیقه دیالوگ خارجی بدون ترجمه و بالا نویس در تئاتر فجر/ اما یک شاهکار بازیگری از ارمنستان
برخلاف رسم هر ساله جشنواره فجر در بخش نمایشهای خارجی، هیچ ترجمه و بالانویسی برای حدود 50دقیقه دیالوگ و متن اصلی، جهت فهم موضوعی اجرا برای تماشاگران وجود نداشت..
ایران آرت: نیلوفر ثانی در همشهری نوشت: سالن استاد ناظرزاده کرمانی مجموعه ایرانشهر، در دومین روز از جشنواره تئاتر فجر، میزبان نمایشی از کشور ارمنستان در دو سانس 17و 20بود که اهالی رسانه و علاقهمندان به تئاتر را به نمایشی از سرودههای یکی از بزرگترین شاعران ملی و حماسی ارمنستان «هوانس تومانیان» دعوت کرد.
تومانیان که در دهههای آخر قرن 19بهدنیا آمد و تا قرن بیستم نیز فعالیت داشت، شاعر و نویسنده پرآوازه ارمنی است که بهویژه سرودههای او برای کودکان و خردسالان، نسل در نسل، حکایت شده و رواج دارد. داستانهای او، در فرهنگ بومی و محلی ارمنستان دارای ریشههای عمیقی است و حتی فرهنگ حماسی شرقی بهعنوان یکی از مهمترین مؤلفههای اشعارش، او را با چندتن دیگر از شاعران ارمنی، بهعنوان ارکان اصلی شعر ارمنستان، در درجه اهمیت قرار داده است.
نارنینه گریگوریان، یکی از معروفترین اشعار این شاعر بزرگ ارمنی را دستمایه قرار داده و آن را به صحنه اجرای جشنواره آورده است. شعر لورتسی ساکون، درباره چوپانی بهنام ساکو است که در غیبت دوستش در نگهداری گله، مجبور میشود شبی را در کوهستان به تنهایی بگذراند. او به یاد داستانهای ترسناک مادربزرگش میافتد و در اثر ترس و هراس و نجوای زیاد با خودش، در پایان شعر دیوانه میشود.
بهنظر میرسد متن، قصیده بلندبالایی است که تمام واقعه را به شکل ریتمیک و شعر، از زبان کاراکتر اصلی، بیان میدارد و تصویرسازی میکند.
اجرای گروه ارمنستان، یک بازیگر اصلی در نقش ساکو دارد و 3بازیگر همراه که بیشتر همخوان و مکملند.
اگرچه برخلاف رسم هر ساله جشنواره فجر در بخش نمایشهای خارجی، هیچ ترجمه و بالانویسی برای حدود 50دقیقه دیالوگ و متن اصلی، جهت فهم موضوعی اجرا برای تماشاگران وجود نداشت اما، بازی تحسینبرانگیز و ظریف بازیگر اصلی، آنقدر درخشان اجرا شد که نقاط اتصال زیادی را با وجود عدماطلاع از فحوای گفتارها، با مخاطب برقرار میکرد. تمام احساسات و عواطف بازیگر، بیآنکه غلوشده، تصنعی یا بیش از حد نمایشی باشد، قابل انتقال و دریافت تماشاگران بود. زیر و بمهای نقش، استادانه ایفا شده و طنز جذابی را نیز به آن میآمیخت.
بیش از هر چیزی بهنظر میرسید، نمایش ساکو، کلاس بازیگری جذابی برای هنرجویان و علاقهمندان بازیگری میتواند باشد که چه اندازه هر اکت و بیان با توجه به چهارچوب کلی متن که شعرگونه و روایتی است، در جای خودش قرار داشته و مناسب اجرا میشود. طراحی صحنه گروه ارمنی، هر چند ساده و با متریالهای سبک بود، اما خلاقانه و کاربردی در جهت بازتاب هراس و بیمناکی و هذیانهایی بود که در شعر به ساکو نسبت داده میشد. موسیقی نیز محلی، جذاب و با فضای اثر همخوانی همگونی داشت. ارمنستان با وجود جغرافیای کوچک خود اما به لحاظ تئاتر، تأثیرگذاری بسیاری را بر کشورهای همجوار و ایران داشته است. بهویژه که طی سالیان دور و نزدیک، همواره این رسم تبادل و اشتراک هنر و هنرمندان، میان ایران و ارمنستان برقرار بوده و در تاریخ تئاتر ایران نیز نام هنرمندان ارمنی متعدد و اثرگذاری میدرخشد. با وجود نقص در تهیه ترجمه اجرا توسط مجریان جشنواره، عجیب و کوتاهی محسوب میشد، اما تجربه تماشای نمایشی صحنهای از گروهی ارمنی، که بیشک از سرزمینی هنردوست با قدمت تئاتری آمدهاند، غنیمت و لحظات لذتبخشی را فراهم آورد.