بازنمایی مصائب زنان در درامی اجتماعی و مینیمال
بهزاد صدیقی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر، یادداشتی درباره فیلم تئاتر هفت قصه از هفت پری زمینی برای تو به کارگردانی روزبه حسینی منتشر کرد.
ایران آرت: بهزاد صدیقی: فیلم تئاتر هفت قصه از هفت پری زمینی برای تو به کارگردانی روزبه حسینی مدتی است در پلتفرم تیوال در دسترس مخاطبان تئاتر و سینما قرار گرفته و روزبه حسینی به همراه اعضای گروهش تلاش کرده اثر متفاوت و غیر متعارفی را تولید و کارگردانی کند.
در مونولوگ نخست، بذارین نفس بکشم، زهرا زمانیان در نقش زنی بازی میکند که به دلیل رفتارهای همسر و نگاه جانبدارانهی مادر همسرش دچار فوبیای حضور مرد غریبه در خانهاش شده و همین مشکلاتی را برای او به وجود میآوردکه منجر به بستری شدنش در تیمارستان میشود.
در مونولوگ دوم، تنهاییهای برادر نسترن، مهتاب افکار، زن جوانی را بازی میکند که فوبیای مواجهه با آسیبهای خانوادگی را دارد که حاصل دعواهای پدر و مادرش از دوران کودکی تا جوانی اوست. او به نخستین شرایط ازدواجش تن میدهد تا از کابوسها و مصائب زندگی گذشتهاش رهایی یابد اما گویی از چاله به چاه میافتد و مجددن با مصائب بیشتر و عمیقتری روبهرو میشود.
در مونولوگ سوم، فقط تو بخوان، نگین قاسمزاده در نقش زنی که ادبیات خوانده، ظاهر میشود تا مسائل و وضعیت زنان را بازنمایی کند.
در مونولوگ چهارم، دیلیت، زهرا صحبتی نقشآفرین دختری است که چندین سال تنها زندگی میکند. کم کم او با مردی از طریق فضای مجازی آشنا میشود، اما علارغم این رابطهی مجازی، به تدریج نیز تنها و تنهاتر میشود.
سمانه قدیری در پنجمین مونولوگ، تکشاخ که سه اپیزودی است، زندگی زنی را در کودکی، جوانی و میانسالی بازی میکند. او در دوران کودکی دچار بیماری روانی پارانویا میشود و در دورهی جوانی و میانسالی زندگیاش دو شکست بزرگ را در زندگیاش تجربه میکند.
در ششمین مونولوگ، بوی بلوط و کاج و باروت مییاد، نیره غفاری ایفاگر نقش زن جوانی است که به به یاد آوردن دوران کودکی خود، تأثیرات و مصائب جنگ و مشکلات اجتماعی ناشی از این مشکلات را بر دختران و زنان آسیبدیده نشان میدهد.
سرانجام الهام مختاری در مونولوگ هفتم، صدای خندهی دخترا، بازیگر نقش زنی میشود که بعد از مرگ یا جدایی از همسرش، با مرد دیگری ازدواج میکند. او با داشتن ازدواج مجدد همچنان، همهی بار زندگیاش را به تنهایی به دوش میکشد و دچار جنونی چندگانه میگردد.
همانگون که در عنوان این فیلمتئاتر آمده این اثر هفت قصهی نمایشی در هفت اپیزود است که دربارهی زنان این سرزمین از دورهی نوجوانی تا میانسالی توأم با خشنونت در زندگیشان است. سه مونولوگ از نسترن خدادوست به نامهای بذارین نفس بکشم، فقط تو بخوان و تکشاخ و سه مونولوگ از مهرا معین با عناوین تنهاییهای برادر نسترن، بوی کاج و بلوط و باروت مییاد و مونولوگ دیلیت نوشتهی یاسمن ناسخی این هفت مونولوگ را تشکیل میدهند که روزبه حسینی آنها را دراماتورژی کرده و در مقابل دوربین ضیا صفویان به تصویر درآورده است.
آنچه در وهلهی نخست در این فیلمتئاتر، توجهمان را جلب میکند و همهی آنها یکی پس از دیگری به تصویر در میآیند، وجه مینیمالیستی این اپیزودهاست که هم در متن و هم در طراحی و نیز تصویرسازی آنها مشهود است. به نظر میرسد نویسندگان و کارگردان اثر، علاوه بر هماهنگی با یکدیگر در وجه تماتیک این مونولوگها، در مینیمالیستی بودن هر یک از آنها با یکدیگر نیز هماهنگیهای خوبی داشتهاند تا نتیجهی اثر، به یک ریتم و تمپوی مناسب و درخوری منتهی شود. از آنجا که همهی این آثار را نویسندگان زن زیر نظر کارگردان نوشتهاند و هماهنگی لازم را در انتخاب تم واحد داشتهاند، راوی هر کدام از آنها نیز هفت زن انتخاب شدهاند تا مصائب زنان و خشونتی که با نگاه مردسالارانه بر زندگی هر یک از آنان سایه افکنده، به تصویر درآید. در واقع دغدغهی کارگردان و نویسندگان این فیلمتئاتر به لحاظ موضوعی و محتوایی این بوده که این خشونتی که بر زنان به طور مستقیم یا غیر مستقیم وارد آمده، به شکلی ظریف پرداخته شده و به نمایش درآید.
از سویی دیگر کارگردان در وجه بصری کارش میکوشد از نورپردازیهای غیر متعارف با همان رویکرد مینیمالیستی سود جوید تا در کنار بازهای هدایت شدهی بازیگران جوان هم وجه تجربهگرایی و نگاه تجربی خود را بر کلیت اثر حاکم سازد و هم با هماهنگی همهی اجزا و عوامل اثر خود به ترکیببندی خاصی دست یابد که وجه آرتیستیک و زیباییشناسانهی فیلمتئاتر خود را تقویت کند. در این بین نورپردازی و موسیقی، نقشی مهم در فضاسازی قصههای این مونولوگها دارد که نقشی در به وجود آمدن وجه زیباییشناسی و گاه وجه شاعرانگی آن را نیز بر عهده دارند که ناشی از توجه و و نگاه کارگردان به عناصر فضاساز و تأثیرگذار در این وجوه است. حسینی در مدیوم فیلمتئاتر کوشیده هم از عنصر تقطیع در تدوین و هم از عنصر قاببندی نماها و صحنهها در نشان دادن وضعیتهای گونهگون بازیگران زن تازه به میدان آمده بهره برده تا مخاطبان با این هفت قصهی نمایشی کوتاه، ارتباط خوبی برقرار کنند. در اصل او با دراماتورژی و کارگردانی فیلمتئاتر هفت قصه از هفت پری زمینی، روایتی تازه از خشونتی که بر زنان رفته را آسیبشناسی کرده و تلاش کرده بدون شعار، تصویری از مشکلات و مصائب آنان را در درامی اجتماعی پیش روی مخاطبان قرار دهد.
کارگردان در این اثر همهی توان خود را به کار میگیرد تا داستان زندگی زنان آسیبدیدهی جامعه و بخشی مهمی از مشکلات و مصیبتهای مادران و دختران این سرزمین را نشان دهد و مخاطبان را به درکی عمیقتر از وضعیت آنان برساند که البته در این بازنمایی از تکنیک فاصلهگذاری هم سود میجوید. این مهم البته به کمک قاببندیهای حسابشدهی ضیا صفویان و تدوین حرفهای کسرا آتشی و میزانسنی که او درکارگردانی برای این فیلم تئاتر خلق کرده، فراهم آمده است. در این اثر مخاطبان با بازیگران جدید و شناختهنشدهی تئاتری، به همراه متونی تازه از نمایشنامهنویسان در حال آموزش زیر نظر کارگردان و سیما شکری به عنوان مشاور و دستیار هنری آشنا میشود که در اصل کارگردان در معرفی و تجربهاندوزی هنرمندان جوان تئاتری کوششی قابل توجه از خود نشان داده که در شرایط پندمیک کرونا قابل تحسین است. به هنرمندان گروه فیلم و تئاتر و ناگهان خسته نباشید میگوییم.