۹۰ میلیون تومان برای بستری کردن بیژن افشار میخواستند
اینکه بشنویم یا از زبان همکارانش بخوانیم هنرمندی چنین تلاشگر و کار بلد برای بستری شدن در بیمارستان و دریافت مراقبتهای ضروری با اما و اگرهایی مواجه بوده، چون نمک است بر زخم که رنج فقدان او را دوچندان میکند.
ایران آرت: بابک احمدی در اعتماد نوشت: ناگفته پیداست که این روزها به تناسب وضعیت گریبانگیر ویروسی، گروههای اجتماعی رفتارهای متفاوت و گاه متناقض نشان میدهند. عدهای که اقلیت هم نیستند، با غم نان سر میکنند و لاجرم صبح علیالطلوع پاشنه ور میکشند میزنند به دل خیابانها، به امید قدری مزد بیمنت. همین شب گذشته داخل یکی از تاکسیهای اینترنتی، صندلی جلو، کنار راننده نشسته بودم که سر صحبت باز شد. ماجرای زمین و زمان آمد وسط، نقل محافل چیست؟ همان! در نهایت رسیدیم به آنجا که آرش، راننده جوان لاغراندام متولد شصت و شش گفت: "خواب و خوراکم ریخته به هم. نصف شبها بیدارم تا شش صبح، بعد میخوابم تا سه ظهر، باقی روز هم به کار مورد علاقهام مشغولم. تمرین بازیگری تئاتر." من تمام مدت ساکت ماندم و درون خودم به این فکر میکردم که "ظرف دو ماه اخیر این چندمین رانندهای است که میگوید تمام فکر وذکرش هنر است." باری! به قول حضرتش "زان یار دلنوازم شکریست با شکایت"، تعداد عاشقان پیر و جوان تئاتر و هنر نمایش کم نیست.
صبح روز گذشته وقتی خبر رسید بیژن افشار، بازیگر کهنهکار و نجیب تئاتر بر اثر ابتلای مجدد به ویروس کرونا چشم از جهان فرو بست، پیش از هزار افسوس و آه، بیدرنگ تصویر انسانی از ذهن من گذشت که علاوه بر عشق به هنر نمایش، همواره در فعالیتهای صنفی و تشکیلاتی و حمایت از همکارانش کوشا بود. به همین دلیل اینکه بشنویم یا از زبان همکارانش بخوانیم هنرمندی چنین تلاشگر و کار بلد برای بستری شدن در بیمارستان و دریافت مراقبتهای ضروری با اما و اگرهایی مواجه بوده، چون نمک است بر زخم که رنج فقدان او را دوچندان میکند.
با این حال باید قدردان بعضی اعضای انجمن بازیگران "خانهتئاتر" و تصمیمگیران این تشکیلات بود که به یاریاش شتافتند و تا لحظه آخر کنارش ایستادند. یکی از دوستان بیژن افشار به رسانهها گفته "بیمارستانی برای بستری کردن ایشان ۹۰ میلیون تومان خواسته بود" و من درک عمق تلخی ماجرا را واگذار میکنم به شما. یا همین روزها در خبر آمد "اتفاقی تلخ برای قاسم آهنینجان/ بیرون کردن شاعر خوزستانی از بیمارستان به خاطر فقر". شنیدن و دیدن چنین رخدادهایی ناگوار است.
غرض اینکه بیژن افشار و قاسم آهنینجان و هر انسان دیگری که عمری برای فرهنگ و هنر این سرزمین تلاش کرده، مستحق چنین وضعی نیست. حتی آن هنرجوی جوان تئاتر نیز نباید چنین آشفتهحال زندگی کند. هنرمند، چه اهل تئاتر و چه شاعر که در حالت عادی و معمول قدر ندیده زیست میکند، اما شنیدن اینکه به هنگام سختی هم نظم و قاعدهای برای مراقبت از او وجود نداشت، پذیرفتنی نیست. قبول کنید ۹۰ میلیون تومان پول هنگفتی است. افشار عزیز تا وقتی در قید حیات بود که دست از مطالعه، آموختن، آموزش دادن و انتقال تجربه بر نداشت - یعنی به وظیفهاش عمل کرد- همیشه هم در مسائل صنفی پیشگام بود و پیگیر. آهنینجان و آهنینجانها هم تمام عمر خود را صرف تراشیدن کلمه کردهاند و خوش ساختن دم و دنیای مردم، پس چرا شاهد این نباشیم که انجمنها و اصناف فرهنگی و هنری گوناگون با اقتدار بیشتری حقوق حقه اعضای خود را استیفا میکنند؟
اینکه یک عضو پیوسته "خانه تئاتر" با مشکلات بستری در بیمارستان مواجه شود یا برای یک شاعر ما در شهرستان چنین مشکلی به وجود آید، باید همه ما را به فکر فرو برد که هنوز کارهای نکرده زیادی باقی است. کرونا چهره مرگ را در برابر چشمهای ما گرفته، ولی نباید بپذیریم سرمایههای کشور به همین سادگی یکییکی پرپر شوند. جامعه تئاتر ماههاست که با بیکاری دست و پنجه نرم کرده است؛ این وضعیت عادی شده. روزانه بیش از سیصد انسان بر اثر ابتلا به کرونا چهره در نقاب خاک میکشد و در مقابل انگار مسوولان به این اعداد عادت کردهاند.