کد خبر: 40291 A

صحبت‌های محمد رحمانیان درباره حاشیه‌های "روز حسین"/ همه زندگی‌ام را گذاشتم و رفتم/ دیگر نمایشنامه مذهبی نمی‌نویسم

صحبت‌های محمد رحمانیان درباره حاشیه‌های "روز حسین"/ همه زندگی‌ام را گذاشتم و رفتم/ دیگر نمایشنامه مذهبی نمی‌نویسم

محمد رحمانیان می‌گوید: قرائت او از حوادث تاریخی و مذهبی ربطی به دیدگاه‌های رسمی ندارد، بنابراین این آثار، معمولا خوشایند مدیران و مسئولان نیست.

ایران آرت: محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان تئاتر در نمایش‌های "ترانه‌های محلی"، "همه سینماهای من" و "هامون بازها" به سینمای ایران و فیلمسازان محبوب خود ادای دین کرده است. او یک تئاتری دلبسته سینماست، کارگردانی که همچنان خوب فیلم می‌بیند و تحلیل خود را از تاریخ سینمای ایران دارد.

اگرچه نمایش "اثر پرتوهای گاما بر گل‌های همیشه بهار" که با کارگردانی مهتاب نصیرپور و داراماتورژی رحمانیان به‌تازگی روی صحنه رفته، بهانه این گفت‌وگو است، اما اغلب حرف‌ها او درباره سینما است.

گفت‌وگوی این کارگردان با خبرآنلاین را در ادامه می‌خوانید.

خانم نصیرپور در کارگردانی "اثر پرتوهای گاما بر گل‌های همیشه بهار" چقدر مستقل است؟ چقدر بین شما تضارب آرا وجود دارد؟

نه فقط در این کار، بلکه همیشه بین من و گروهی که با آنها کار می‌کنم، تضارب آرا وجود داشته است. در مورد خانم نصیرپور باید بگویم گاهی حتی شخصیتی نوشته‌ام و دوست داشتم او آن‌گونه که من می­‌پسندم آن را بازی کند، ولی ایشان نگاه و تحلیل دیگری درباره­ نقش داشته و آن را طور دیگری بازی کرده است. این نمایش نیز بر اساس تضارب آرا شکل گرفت. من می‌خواستم متن را با کاراکترهای ایرانی بنویسم، کارگردان نظر دیگری داشت. در بازنویسی اجرای نخست به نکات مشترکی رسیدیم. در اجرای دوم، دوباره بازنویسی دیگری شکل گرفت و بر اساس نظر کارگردان در متن تغییراتی داده شد.

شما بیشترین تعداد نمایش‌های مذهبی را در کارنامه‌تان دارید. این ویژگی هیچ وقت به رفع محدودیت‌ها کمک نکرده؟ حتی نمایش آخرتان هم (لیلا و چند مسافر...) درباره جنگ و امام رضا (ع) بود.

مشکل اینجاست که قرائت من از حوادث تاریخی و مذهبی ربطی به دیدگاه‌های رسمی ندارد، بنابراین این آثار، معمولا خوشایند مدیران و مسئولان نیست. البته که من این نمایشنامه‌ها را به دلیل خوشایند دیگران نوشته و اجرا نکردم، این نمایشنامه‌ها را برای مادرم نوشته‌ام. مادرم بانویی مذهبی و معتقد است، خانه پدری‌ام را تبدیل به حسینیه کرده و در آنجا بسیاری از مردم و خیرین جمع شده و گره‌ از مشکلات مادی مردم باز می‌کنند. اما تعلق خاطرم به مفاهیم دینی و مذهبی باعث نشده پرسش‌هایی در ذهنم نداشته باشم، سالهاست مطالعه و بررسی می‌کنم و در آثارم می‌کوشم این پرسش‌ها را در قالب یک اثر نمایشی روایت کنم.

جالب است زمانی که برخی من را به خاطر نمایشنامه "روز حسین(ع)" محاکمه می‌کردند، عده‌ای دیگر برای نمایشنامه "اسب‌ها"، تندیس دعبل خزایی را به من اهدا کردند. دوستان حتی گفتند شرایطی فراهم کنیم "روز حسین(ع)" اجرا شود، اما من دیگر نمی‌خواهم این نمایش را اجرا کنم.

چرا؟

به این دلیل که آن نمایش مناسب همان زمان و شرایط بود. الان اجرا شدن آن تاثیری را که قرار بود داشته باشد، ندارد؛ از بس دوستان بولتن‌نویس، تکه‌­پاره‌هایی از آن را در این روزنامه و آن خبرگزاری چاپ کردند و حکم علیه نویسنده دادند. متن و اجرای "روز حسین(ع)" از همان ابتدا دچار حاشیه­‌هایی شد که تصمیم گرفتم نه فقط تئاتر که همه­ زندگیم را بگذارم و بروم.

در مصاحبه‌های قبلی‌تان گفته بودید دیگر نمایشنامه مذهبی نمی‌نویسید. هنوز بر این عهد پایبند هستید؟

بله، بعد از "روز حسین(ع)" این تصمیم را گرفتم. چند روز پیش در یادداشت‌هایم دستنوشته‌هایی پیدا کردم مربوط به نمایشنامه­ "درخت" درباره بانو زینب (س). پرسش‌های زیادی درباره تاریخ اسلام و شخصیت‌های مذهبی وجود دارد، یک نمایشنامه‌نویس دوست دارد این مسائل را مطرح کند. امیدوارم نمایشنامه‌نویسان علاقه‌مند دیگری، فارغ از گرایش‌های کلیشه‌­ای در این حوزه کار کنند و به جستجوی واقعیت‌های تاریخی برآیند. من در "پل"، "اسب‌ها" و "روز حسین(ع)" می‌خواستم این پرسش‌ها را مطرح کنم. به دنبال جواب خاصی هم نبودم. اما متاسفانه با کج‌فهمی و سوءتعبیر مواجه شدم.

فکر می‌کنم عشق به سینما همیشه در شما وجود داشته. اما دیر به سمت سینما آمدید. اول فعالیت در تلویزیون را تجربه کردید و سال‌ها بعد به سینما رسیدید.

سالها فیلمنامه می‌نوشتم اما تصویب نمی‌شد. خودم را سینماگر نمی‌دانم، با اینهمه چند فیلمنامه دارم که دوست دارم آنها را بسازم، یکی از آنها را ساختم که شد "سینمانیمکت". یک فیلمنامه دارم به نام "آدمکش" که سالها برای ساختش تلاش کردم اما مدام در مرحله تصویب فیلمنامه، مشکلاتی برایش به وجود آمده است. سینما را به عنوان تماشاگر خیلی دوست دارم و لذت بیننده بودن در سینما را با چیزی عوض نمی‌کنم. آنچه مرا به سوی سینما می­‌کشاند، این است که متن‌هایی را در تئاتر نمی‌شود اجرا کرد و باید از مدیوم سینما مدد جست و واجب است که در آن اندازه دیده شود. یک تجربه­ فیلم-تئاتر هم داشتم؛ "آینه‌های روبرو" از بهرام بیضایی که تجربه‌ای بدوی بود و بیشتر به خاطر عشق و علاقه‌ام به سینما و فیلم در این زمینه تجربه کردم.

به جز بهرام بیضایی که روی شما تاثیر مشخص داشته. به نظر می‌رسد دلبسته سینمای کیمیایی هم هستید، در بعضی نمایش‌هایتان می‌شود رد پای این علاقه را دید.

همیشه علاقه‌مندی‌ام را به سینمای عباس کیارستمی، فریدون گله، علی حاتمی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و ناصر تقوایی فریاد زده‌ام. در سه نمایش "هامون­‌بازها"، "سینماهای من" و "ترانه‌های محلی"، اشاره‌های روشنی به سینما و سینماگران دارم. یک نمایشنامه به نام "آرتیست‌ها" نوشته‌­ام که درباره­ رابطه­ پیچیده­ سینماگران و مخاطبان سینماست و امیدوارم شرایط اجرای آن روزی فراهم شود. همچنین اجازه اجرای نمایشنامه "گوزن‌ها" را از آقای کیمیایی گرفته‌ام. نمایشنامه "طبیعت سهراب بی‌جان" را درباره سهراب شهید ثالث و فیلم "طبیعت بی‌جان" او نوشته‌ام. عشق و علاقه‌ام به سینما همیشه وجود داشته است. اما با احترام به همه سینماگرانی که دوست‌شان دارم، مسعود کیمیایی برایم اهمیت یگانه‌­ای دارد. چون کیمیایی بود که برای نخستین بار مفهوم دکوپاژ را وارد سینمای ایران کرد؛ چیزی که با "قیصر" شکل گرفت و پیش از آن، در سینمای ایران با این کیفیت حرفه‌ای هرگز وجود نداشت. "قیصر"، آغازگر راهی بود که میوه‌های شیرینی چون "رگبار" به جای گذاشت و سینماگران بسیاری متاثر از نگاه کیمیایی، آثار درخشانی ساختند.

مسعود کیمیایی محمد رحمانیان روز حسین
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین