دستاوردهای تئاتر چرا از دست میروند؟
محمود نورایی: کافی است فقط کمی نوستالژیباز و یا از حافظه خوبی برخوردار باشید که به یاد آورید طی دو، سه دهه اخیر تئاتر چه دستاوردهایی داشته که این روزها یکی یکی از دست میروند.
ایران آت: هنر همواره تلاش دارد تا وجه عمومی خود را به نمایش بگذارد و در این راه برای جذب مخاطب بیشتر از سایر رسانهها دیگر استفاده میکند.
هنر نمایش پس از انقلاب به خاطر گسست فرهنگی ایجادشده و پس از آن وقوع جنگ تحمیلی که بسیاری از مسائل فرهنگی را به سمت خود سوق داد؛ از اوایل دهه 70 شمسی شروع به بازسازی خود بر اساس شاخصههای مختلف و در ابعاد خاص برای جلب مخاطبان بیشتر کرد. به طور مثال امروز شاید کمتر بتوانید پوستر و بروشوری از یک تئاتر که در دهه 60 اجرا شده، پیدا کنید؛ زیرا اگرچه در اواخر دهه 40 و پس از آن در دهه 50 با کم شدن فاصله هنرمندان تئاتر و تجسمی پوسترهای بسیاری از سوی هنرمندان نامی هنرهای تجسمی برای نمایشهای روی صحنه، خلق شد؛ اما این امر پس از انقلاب و در دهه 60 کاملا فراموش و حتی نیاز آن هم برای گروههای نمایشی احساس نمیشد.
اما از دهه 70 شمسی با تمام شدن جنگ و ثبات اجتماعی به وجود آمده، رویکرد دوبارهای برای جذب مخاطب برای تئاتر صورت گرفت، جامعه تئاتری دریافت که باید فضای موجود را دگرگون و به سمت نوعی زیباشناسی جدید در عرصه تئاتر رود. این موضوع از طراحی پوستر و بروشور آغاز و تا طراحیهای صحنه، لباس و نور، عکاسی تئاتر، استفاده از بازیگران شناخته شده در میان مردم بیشتر شد. این توجه به ابعاد زیباییشناسی همراه با ظهور نسل جدیدی از هنرمندان تئاتر بود که از جامعه دانشگاهی وارد فضای حرفهای تئاتر شدند و چون تعامل آنها در دانشگاه با هنرمندان سایر رشتههای هنری بیشتر بود، تلاش کردند که به هنر نمایش رویکردی تازه و زیبا داشته باشند.
تمامی این رویکردها که در جای خود صحیح و حتما دارای نقصان هم بودند تا آغاز دهه 90 شمسی توانستند آثار قابل توجهی را راهی صحنه تماشاخانهها کنند و نوعی زایش جدید را در تئاتر پدید آورند. اما به یک باره در دهه 90 موضوع زیباشناسی در تئاتر کمتر شد که مسائل مختلفی از جمله بحرانهای اقتصادی، تحریمها، نبود سیاستگذاری فرهنگی، کم شدن زایش علمی درون دانشگاهها و فاصله گرفتن هنرمندان تئاتر و تجسمی موجب شده تا این دستاوردهای که باید روند رشد و تعالی را طی میکردند به فراموشی سپرده شوند.
امروز شاهد هستیم که گروههای نمایشی به خاطر بسیاری مسائل از جمله مشکلات مالی، کمتر به طراحی و چاپ پوستر و بروشور دست میزنند. طراحی صحنه درحال حذف شدن از تئاتراست (حتی تماشاخانههای خصوصی که این روزها به بدنه تئاتر وارد کردهاند به گونهای ساخته شدهاند که در آنها نمیشود دست به طراحی صحنه زد.) از سوی دیگر چند اجرایی بودن سالنهای نمایش موضوع طراحی دکور را از حافظه گروههای نمایشی پاک کرده است. حتی این روزها به دلیل بحرانهایی که از سوی برخی نهادها به تئاتر وارد شده است عکاسی تئاتر نیز که به عنوان عاملی برای تبلیغ تئاتر محسوب میشود به خاطر حفظ شرایط موجود هنر نمایش! به حداقل خود نزدیک شده است.
در جمعبندی موارد فوق باید به این موضوع اشاره کرد، شرایط امروز تئاتر به سمت یک گسست فرهنگی پیش میرود، یعنی حذف داشتهها و نه حرکت به سمت پویایی که استفاده از دستاوردهای گذشته برای رشد و بالندهگی است. برای همین است که در سالهای اخیر شاهد مُد زدهگی در تئاتر هستیم؛ یعنی در طی سالهای دهه 90 بیشتر مُد شدن برخی از مسائل باعث جذب مخاطب شده، یک روز فرم وارد تئاتر و قصهگویی از تئاتر حذف میشود و انواع شکلهای فرمالیستی با دلیل و بیدلیل در عرصه تئاتر مُد میشوند و پس از یک یا دوسال مخاطب را خسته میکند و روزی دیگر حضور چهرهها و سلبریتیها مُد میشود تا مخاطبان جدید را جایگزین مخاطبان قهرکرده باتئاتر کند. اما آنچه که مشخص است امروزه استفاده از تجربیات گذشته میتواند راه نجات تئاتر از شرایط موجود باشد؛ نه آزمون و خطا کردنهای دوباره که به گسست بیشتر ختم خواهد شد. امروز باید سیاستگذاری در بخش دولتی و خصوصی این باشد که به جریانها وتجربیات گذشته تئاتر نگاه عمیقی بیندازد و با بازخوانی گذشته از جریان مُد زدهگی در تئاتر جلوگیری کند.