موزیکال مایکل جکسون به روایت لین ناتیج / آن را روی هوا زدم
لین ناتیج همزمان با اجرای تازهترین نمایشنامهاش در لندن از دو بار برنده شدن جایزه پولیتزر و نمایشنامه بعدی خود درباره مایکل جکسون میگوید.
ایران آرت: لین ناتیج، نویسنده ۵۴ ساله نیویورکی و استاد نمایشنامهنویسی دانشگاه کلمبیا نخستین و تا امروز تنها بانوی تاریخ است که دو بار موفق شده جایزه پولیتزر را در بخش نمایشنامهنویسی از آن خود کند؛ سال ۲۰۰۹ برای "ویرانشده" و سال ۲۰۱۷ برای "عرق ریختن". حالا همه ناتیج رنگینپوست را در ردیف بزرگانی چون تنسی ویلیامز، تورنتن وایلدر و آگوست ویلسن به شمار میآورند.
به گزارش همشهری آنلاین، "ویرانشده" درباره تهدید، تجاوز و خشونت علیه زنان کنگویی بود و ماجرای "عرق ریختن" در کافهای در یک شهر کارگری در پنسیلوانیا میگذرد. این نمایش نخستین بار سال ۲۰۱۶ و چند روز پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در نیویورک روی صحنه رفت و به نوعی پیروزی دونالد ترامپ را پیشبینی کرد.نیویورکتایمز درباره "عرق ریختن" چنین نوشت: "نخستین نمایشنامه از یک نویسنده بزرگ آمریکایی که با دلسوزی و بدون پیشداوری از خشم مردم آمریکا میگوید؛ خشمی که باعث شد ترامپ سر از کاخ سفید درآورد."
آنچه پیش رو دارید، حاصل گفتگوی تلفنی سارا کرامپتن، خبرنگار گاردین با لین ناتیج در نیویورک است؛ نویسندهای که صدایش از آن سوی خط در فاصله حدود ۵۵۸۵ کیلومتری هم گرمی و شوق نمایشنامههایش را به مخاطب منتقل میکند. او بسیار میخندد و بسیار شمرده از نوشتهها و دغدغههایش میگوید.
نیویورکر "عرق ریختن" را نخستین اثر برجسته تئاتر در دوران ترامپ لقب داد و گفت که نمایشنامه تو پیروزی او را پیشبینی کرده است. وقتی ترامپ برد خودت هم غافلگیر شدی؟
همه ما شوکه شدیم، هر چند تا حدودی میدانستم این اتفاق چگونه افتاده است. من در حاشیه شهرها بودم و میدیدم که کشور چطور دگرگون میشود. شاهد سحطی مشخص از خشم به ویژه میان طبقه کارمند سفیدپوست بودم و میدانستم خودش را به شکلی بسیار بد بروز میدهد. وقتی با مردم حرف میزدم، از حرفهای ناگفته آنها درمییافتم که اکثریت سفیدپوست از مسائل نژادی ناراضی است. به همین دلیل است که نمایشنامه من حرف خودش را خوب میزند.
احساس میکنید تئاتر میتواند نقشی در تغییر دادن شرایط داشته باشد؟
نه تنها تئاتر که همه هنرها به ویژه در شرایطی چون امروز باید بازتابدهنده اتفاقهایی باشند که در حوزه فرهنگ میافتد. مسئولیتپذیری نمیتواند عبارت درست این موقعیت باشد، بلکه من فکر میکنم ما خودمان باید در پرسیدن سئوالهای سخت نقش بازی کنیم و بازتابدهنده چیزهایی باشیم که میبینیم. نیویورکتایمز از من پرسید چطور من این شرایط را دیدم وقتی آنها ندیده بودند و این تئاتر است که در شرایط امروزی نقشی مهم ایفا میکند.
احساستان نسبت به ترامپ چیست؟
چه احساسی دارم؟ احساس میکنم آسیبدیدهام.
شما تنهایی بانویی هستید که بسان ویلیامز و ویلسن دو بار برنده پولیتزر شدهاید. در این باره چه احساسی دارید؟
احترامی فوقالعاده برای آن دو نمایشنامهنویس قائلم. آثار آنها راه را به ما نشان داده است، مانند راهنمایی که بچه را روی اسب هدایت میکند. با توجه به نگرشی که من به نوشتههایم دارم، خارقالعاده است که خودم را کنار آن بزرگان میبینم.
علاقه شما به نوشتن درباره کسانی است که نادیده گرفته شدهاند. آیا این نخ مشترک تمام آثار شماست؟
من درباره حاشیهنشینها مینویسم چون به عنوان یک زن آفریقایی آمریکایی به ویژه حالا که به میانسالی رسیدهام، وقتی در خیابان راه میروم مردم چنان به من تنه میزنند انگار که برای بسیاری از آنها اصلا وجود خارجی ندارم. یک خاطره جالب بگویم. با دو فرزندم در صف ایستاده بودیم که ناگهان یک جوان سفیدپوست و آمد و درست جلوی من وارد صف شد. وقتی به او گفتم "ببخشید آقا..." ناگهان برگشت و گفت: "خدای من. اصلا شما را ندیدم." او از یک مقیاس بزرگتر حرف میزد. جوان سفیدپوست متوجه حضور من نشد و به همین دلیل است من چیزهایی را مینویسم که الان می بینید.
شما بارها درباره مشکلهایی گفتهاید که هنگام حرف زدن از نژاد، طبقه اجتماعی و جنس احساس میکنید. در حالی که سفیدپوستان اصلا چنین مشکلهایی ندارند.
این یک واقعیت است. ما این نیاز به ثابت کردن خودمان را احساس میکنیم، چون در فضاهای اصلی و عمومی دیده نمی شویم. همزمان حسی از نومیدی هم هست که حیت باید صدای خودمان را هم ثابت کنیم. اینها همه تناقض است.
شما در حال نوشتن موزیکالی درباره مایکل جکسن هستید. این نمایشنامه چگونه شکل گرفت؟
پیشنهاد تهیهکنندگان بود که فکر میکردند باید موضوعی جالب توجه باشد. من هم آن را روی هوا زدم. چون نخستین آلبومی که به دستم رسید "جکسن ۵" و احتمالا مهمترین آلبوم دوران مدرسه من بود. بخش بزرگ زندگی من در درگیری با دنیای غیرانتفاعی گذشته که سطحی از آزاد بودن را به شما هدیه میدهد و حالا نوبت یک کار تجاری رسیده است. من در حال آموختن قواعد مذاکره در یک دنیای کاملا تازه هستم که بسیار جالب توجه است و صمیمانه معتقدم هر سال باید سراغ چیزی بروی که تو را میترساند.