درباره بازیگرانی که چند نمایش در یک روز اجرا میکنند
این دائمالاجراهای تئاتری!
تئاتر ایران پس از روزهای برگزاری سیوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، روزهای پررونقی را میگذراند و آنطور که طبق روال مرسوم انتظار میرفت، دچار رکود پساجشنوارهای نشده است.
ایرانآرت، صابر محمدی: تئاتر ایران پس از روزهای برگزاری سیوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، روزهای پررونقی را میگذراند و آنطور که طبق روال مرسوم انتظار میرفت، دچار رکود پساجشنوارهای نشده است. یکی از مهمترین دلایل این خرق عادت شاید این است که نمایشهای جشنواره، همگی از پیش اجرا شده بودند و حالا یکسره با نمایشهای جدیدی روبهرو هستیم و نهایتا با بازاجراهای نمایشهای بسیار موفقی چون «ترن»، که گزارشی از پشت صحنهاش را در همین صفحه خواندید یا «خدای کشتار».
اما یک قاعده در تئاتر ایران هست که هیچ رویدادی، تفاوتی در ساز و کارهای آن ایجاد نمیکند و همواره ثابت است؛ بازیگران و دیگر عوامل نمایشها، با گروههای مختلفی همکاری میکنند و این البته فی نفسه دچار اشکال و ایرادی نیست، اما وقتی به این فکر کنیم که یک بازیگر طی یک روز در دو تا سه نمایش مختلف نقشآفرینی میکند، مطمئن میشویم که یک جای کار میلنگد. چرا؟ به هر حال، هنر تئاتر، نیاز به تمرکز فراوان دارد و طبعا به خاطر روبهرویی و مواجهه مستقیم با مخاطب، هر روز حتی یک اجرا هم میتواند تمام توش و توان جسمی و روانی یک بازیگر را از او بگیرد. این ماجرا وقتی شکل دیگری نیز به خود میگیرد که مدتی است با حضور مستمر بازیگرانی مواجهیم که در کارنامهشان آثار سینمایی و تلویزیونی بیشتری به چشم میخورد و اغلب به عنوان بازیگر سینما و تلویزیون شناخته میشوند تا بازیگر تئاتر. حالا این بازیگران، علاوه بر اینکه در روز در دو سه نمایش نقشآفرینی میکنند، جلوی دوربین هم ظاهر میشوند و این پرکاری به حوزههای دیگر هم کشیده میشود. اما ماجرا چیست؟ قصه از کجا آب میخورد؟
مورد عجیب هدایت!
ساعت، حوالی چهار بعدازظهر است؛ او باید خودش را آماده کند برای اینکه در اولین نمایشی که رضا کیانیان کارگردانی کرده، روی صحنه برود البته در نوبت اجرای اول که ساعت پنج شروع میشود. این نوبت اجرا تمام شده نشده، باید سریع آماده شود یعنی مثلا گریمی و لباسی عوض کند و بهسرعت خودش را به گروه نمایش «ریش فیدل، غبغب مرکل» برساند تا آنجا هم در اولین تجربه کارگردانی تئاتر امیرعلی نبوی روی صحنه حاضر شود یعنی در ساعت هفت. اما اشتباه نکنید، کار یک روزِ تئاتری هدایت هاشمی که بهترین بازیگر مرد جشنواره اخیر تئاتر فجر هم شد، هنوز به پایان نرسیده است؛ او باید دوباره برگردد روی صحنه نمایش «حرفهای» کیانیان برای نوبت اجرای دوم این نمایش که ساعت 9 شب آغاز میشود. دو هفته پیش که در روزنامه جامجم به بهانه اجرای نمایش موفق «افسانه ببر» با هاشمی به گفتوگو نشستیم، او شبها خودش را پس از اجرای 21 نقش سخت در یک تئاتر تکبازیگر، به فیلمبرداری پروژهای دیگر میرساند و این روزها هم احتمالا همان ماجرا صادق است چون سری پنجم سریال «پایتخت» هم در راه است و هدایت هاشمی اینبار هم یکی از نقشهای اصلی را بر عهده دارد.
این فقط قصه پرغصه آقاهاشم نیست! لازم است نمایشهای در حال اجرای این روزها و شبها را جستوجویی بکنید و عوامل مختلف و بازیگران را رصد کنید تا ببینید، اغلب آنها طی یک روز و با فاصله زمانی چنددقیقهای از پایان یک اجرا، در نمایشی دیگر نیز روی صحنه میروند. یکی دیگرشان هم مثلا نوید محمدزاده، بازیگر موفق سالهای اخیر سینما و تئاتر است که از دیروز با بازاجرای نمایش سنگین «خدای کشتار» به روی صحنه تئاتر بازگشته و از 27بهمنماه قرار است همزمان و با چنددقیقهای اختلاف در نمایش «آخرین نامه» هم حاضر شود و البته که این دو بازیگر، فقط دو نمونه از استقرار چنین وضعی در تئاتر امروز ایران است.
کاسب حبیب خداست!
امیر دژاکام، نویسنده و کارگردانی که 35 سال را در تئاتر گذرانده، معتقد است این وضع، فینفسه دچار اشکالی نیست، اما وقتی با حضور مستمر و متعدد عدهای، عدهای دیگر از تئاتر بیرون میمانند، آسیبها سربرمیآورد. از سوی دیگر البته او بر این باور است که این وضع، اگر به هر دلیلی سببساز نزول ارزش هنری یک نمایش یا خود بازیگر شود، دیگر میشود در رابطه با ایراد و اشکالش صحبت کرد. او در این باره به استقرار اهداف تجاری در تئاتر اشاره میکند و میگوید: «در فرهنگ دینیمان هست که کاسب حبیب خداست. اما یقینا هنرمند کاسب نیست. این که هنر به کالا و تجارت تبدیل شود، یکی از برآیندهای اقتصاد آزاد مبتنی بر مدرنیته است. در این ایده، بازگشت سرمایه و بیشتر به حرکتدرآوردن آن در اولویت است». او هرچند معتقد است کمتر بازیگری با اهداف اقتصادی وارد هنر نمایش میشود، اما بازیگران مطرحی که در دو سه اجرا حاضر میشوند، اغلب به همین دلیل اقتصادی پرکارند و مسئول بروز این وضع، خود مسئولان هستند که از تئاتر حمایتی نمیکنند.»
دژاکام، معتقد است اغلب نمایشهایی که اجرا میشوند، کمترین سختی را به خود نمیدهند و با دو سه بازیگر و درامی ساده و طراحی لباسی دم دستی، که به جایی هم برنمیخورند، صرفا مخاطب را سرگرم میکنند و بازی در دو سه تا از این نمایشها، مشکلی پیش نمیآورد اما اگر قرار بر این باشد که نمایش، نمایش باشد، قاعدتاً نمیتوان در یک روز بر سه صحنه حاضر شد. او دراینباره میافزاید: «اگر یک اجرا، چهل جلسه تمرین نیاز داشته باشد و روزی هم یک ساعت از بازیگر وقت بگیرد، با حسابی سرانگشتی برای بازیگری مطرح، 30 میلیون درآمد در پی خواهد داشت که عدد کمی در تئاتر نیست. همین، مهمترین دلیل بروز این ماجراست.»
دژاکام همچنین یکی دیگر از دلایل این امر را در خلأ مداومت در کار گروههای تئاتری میداند. او دراینباره میگوید: «وقتی گروهها مداومت نداشته باشند، تئاتری وجود ندارد. در بزرگترین گروههای تئاتری معروف دنیا، دیگر چنین مسائلی مطرح نیست. اگر گروه به معنای واقعی کلمه داشته باشیم و این گروهها مثل گروههای بزرگ مبتنی بر تزهای اقتصادی و فرهنگی باشند، این مشکلات رخ نمیدهد».