حسرت "روز عقیم" به دل جشنواره ماند/ ادامه اعتراض هنرمندان از الهام کردا تا لاله اسکندری
نمایش "روز عقیم" به کارگردانی حسین کیانی همان اثری است که نرسیده به جشنواره عقیم ماند.
ایران آرت: همچنان اعتراض به حذف روز عقیم، نوشته و کار حسین کیانی از جشنواره تئاتر فجر ادامه دارد و این اعتراضها مانند موجی به دنبال حمایتی همهجانبه از تئاتر ایران است که نباید با تصمیمات لحظهای دچار وضعیت بغرنج و آسیبدیدن از آن شود.
اما در این مدتی که از حذف ناگهانی نمایش روز عقیم از جدول جشنواره تئاتر فجر گذشته، هنرمندانی از گروه نمایش روز عقیم و در واقع از حیثیت تئاتر حمایت کرده و به دفاع برخاستهاند. تاکنون هنرمندانی چون محمد رحمانیان، محمد مساوات، محمد عاقبتی، میلاد نیکآبادی، روحالله جعفری، نوید محمدزاده، الهام کردا، مسعود میرطاهری، حسین پاکدل، مهدی یزدانیخرم، هوتن شکیبا، الهام پاوهنژاد، مهراب قاسمخانی، شبنم فرشادجو، کهبد تاراج، رضا احدینیا، داریوش رشادت، شهروز دلافکار، احسان کرمی، رضا حامدیخواه، تینوش نظمجو، ایوب آقاخانی، شهره سلطانی، شهرام حقیقتدوست، مهتاب نصیرپور، الهه شهپرست، مهدی دوایی و... در حمایت از روز عقیم با حسین کیانی همصدا بودهاند.
الهام کردا: صراحت
روز عقیم توقیف شد؟ فکر میکنم نکند روز عقیم آدم کشته، دزدی کرده، اختلاسی یا شاید دروغ گفته یا هزار کار دیگری که بابتش توقیف میشود. روز عقیم تنها کاری که کرده با صراحت حرف زده است.
آنطور که باید و طوری که توقیفش نکنند، راهها را برای گفتن حرفهایش پیدا نکرده؛ صادقانه و بدون ترس حرف زده.
و حالا باید تقاص پس بدهد؛ چون کسی پشتِ این کار نایستاد. مگر میشود مسئولان جشنواره و مرکز هنرهای نمایشی حواسشان به حسین کیانی نباشد؟ که هست حتما. اما احتمالا زورش به کسانی که میخواهند همچنان این تئاتر عقیم بماند، نرسیده است.
اما موضوع این است، نترسیم از اینکه پشت هم بایستیم؛ پشت ما بایستید، همراه ما باشید. ما فقط شما را داریم. اگر کنار ما باشید، ما هم کنار شما میمانیم.
ستاره اسکندری: تلخ!
نمایش روز عقیم در برداشت نهایی عقیم شد. چه تلخ و گزنده است این خبر! آنهم در روزهای جشنواره؛ روزهایی که تکراری است و به عادت تبدیل شده و شاهد آن بودهایم که قوانینی به ظاهر از سوی نهادی مربوطه تدوین و پذیرفتهشده و در واپسین لحظات کاری مورد ممیزی بیچون و چرای نهادِ غیرمربوط دیگری قرار میگیرد.
دوباره شرایط بهصحنهرفتن یک تئاتر را مرور کنیم: ابتدا نمایشنامه پس از بررسی از سوی مؤسسه قانونگذار مربوطه، بهصورت قانونی مجوز میگیرد. گروه نمایش پس از عبور از فرازوفرود مسیری طاقتفرسا نمایشنامه را آماده اجرا میکند. هیئت نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی، برای بررسی کیفی و محتوایی اجرا، آن را - در مواردی به دفعات - میبیند و سرانجام مجوزی اجرا صادر میشود تا برای مدت مشخصی روی صحنه برود.
برای حضور در جشنواره، با توجه به حضور میهمانان غیربومی، هیئت بازبینی دیگری، از طرف سیستم قانونگذار مربوطه نمایشها را ارزشیابی کیفی و محتوایی مجدد میکند و پس از آن است که مجوز حضور اجرائی در جشنواره صادر و نمایشی راهی جشنواره میشود.
حال بهدرستی جای آن دارد که از خود بپرسیم اگر در این مرحله اجرای نمایشی بهوسیله سازمان غیرمتخصص دیگری توقیف شود، مصداقی غیر از قانونشکنی، را به ذهن متبادر خواهد کرد؟ خبر عقیمماندن اجراهای نمایشی، فیلمهای در حال نمایش و اجراهای موسیقی در شهرستانها بر اساس قانونِ فراقانونی امروزه در تهران نیز بیش از پیش خودنمایی میکند و هنرمندان را بیش ازپیش به این واقعیت بسیار تلخ میرساند که قانونگذاری را که حمایت نپاید، دلبستگی را نشاید.
الهام پاوهنژاد: حمایت
چه کسی میخواهد/ من و تو/ ما نشویم؟
هیچ شیرینیای مثل این حمایت و باهمبودن نمیتواند تلخیِ زهرِ توقیف بیدلیل و پشتوانه یک اثر هنری را کم کند. بهعنوان عضو خانواده اصیل و نجیب تئاتر، از محمد مساوات برای انصراف اجرایش و از محمد عاقبتی برای انصراف از ادامه داوری در جشنواره تئاتر فجر، به حمایت از توقیفِ اجرای به روی صحنه رفته و دعوتشده حسین کیانی، نمایش روز عقیم، سپاسگزارم و به احترامتان میایستم. میدانم حمایتی اینچنینی در این روزگار مصلحتطلبی تصمیمی دشوار بوده است. صحنه خانه ماست و شما تصمیمگیرندگانِ بیجواب، مهمانانی موقت. ما حرمت میزبانی نگه میداریم! هنر را نمیشود عقیم کرد!
افسانه ماهیان: تفاوت
تکلیف چیست؟ نظارت چیست؟ ارزشیابیها کداماند؟ تفاوت اجرای عمومی و اجرای جشنواره چیست؟ نیروهای بازدارنده کیستند؟ مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در باب ممیزی آثار چه میگوید؟ هنرمندان ما همه قوانین، مصوبات و خطوط قرمز و حساسیتها را از پس دههها خلق آثارشان میشناسند. پس یک بار برای همیشه بهصورت شفاف موضع نظارت و ارزشیابی آثار نمایشی را مشخص کنید.
محمد عاقبتی: انصراف
من محمد عاقبتی، کارگردان تئاتر و داور بخش آفاستیجِ جشنواره تئاتر فجر، در اعتراض به حذف و توقیف نمایش روز عقیم به کارگردانی همکارم حسین کیانی، از ادامه همراهی با جشنواره و داوری نمایشهای این بخش انصراف میدهم. قرار بود جشن بزرگداشت روز گفتوگو، روز آزادی بیان و اندیشه باشد. از شهامت محمد مساوات برای بهصدادرآوردن دوباره این زنگ خطر تشکر میکنم. مطمئنم رفیق عزیز و هوشیارم، حمید پورآذری تصمیمم را درک خواهد کرد.
رضا گوران: گفتوگو
وقتی نایبرئیس کانون کارگردانان خانه تئاتر بودم و حسین کیانی ریاست کانون را برعهده داشت، در سالهای صدارت شاهآبادی و... در آن دوران نمایشهایی توقیف میشدند. یادم هست میرفتیم با حسین رایزنی میکردیم و با اعضای شورا مینشستیم و با آنها دوباره نمایشها را میدیدیم تا رأیشان عوض شود. یکی از آن نمایشها آنتیگونه همایون بود. یادم هست نشستیم با خود الوند، رئیس وقت آن شورا که انصافا حرف را میشنید، بحث کردیم. نمایش مجوز گرفت و اجرا شد... . اینکه در هر دولتی نهایتا این تئاتر است که باید متوقف شود، بماند. نکته این است آیا کسی هست که در این روزها برای دیگری تلاش کند؟ باورم این است که ما آنچه از دست دادهایم، نبودن کنار یکدیگر است وگرنه اقتصاد و سانسور و هزار داستان دیگر همیشه با تئاتر ما بوده است... . من و حسین کیانی وجوه مشترک زیادی نداریم؛ چه در آثار و چه در افکار، اما بهعنوان یک همکار و یک دوست نمیتوانم در برابر این توقیف از هر سمتی که باشد سکوت کنم. این نمایش بعد از اجرای عموم چطور باید توقیف شود؟ مجوز اجرای عموم در جشنواره چطور اعتبار خودش را از دست میدهد؟ دبیر جشنواره آیا این تصمیم را پذیرفته است و اگر پذیرفته، چرا؟
میلاد نیکآبادی: گلایه
تئاتر در این سرزمین سالهاست محل قدرتنمایی افراد ناآشنا به فرهنگ و هنر شده است که برای اعتلا و ثبات خود این کودک لنگِ زخمی را پیوسته مورد اصابت نیشِ خود کردهاند. تئاتر دیگر به کشتی سرگردانی شبیه شده که هرآن یا به گِل خواهد نشست یا در برخورد با خرسنگی به قعر دریا فرو میشود.
جناب کیانی عزیز: تعهد، تفکر و هنرِ شما سالهاست خاطرات درخشانی برای نسل ما ساخته است، همواره با کمدیهای شما قهقهه زدهایم و با صحنههای تراژیک آثارتان بغض کردهایم و تأثیرات فکری نمایشهای شما تا مدتها میهمان خوشقدمی برای فکر جوانِ ما بوده است. ما هم مثل شما میدانیم که این سختگیری و کملطفی نه از جانب اداره کل هنرهای نمایشی و نه از طرف دبیرخانه جشنواره تئاتر فجر بوده است و بیشک دستی از بیرون اینگونه گلوی ما و شما را گرفته، ولی میخواهیم بدانیم اینبار از ناحیه کدام بزرگوار یا رسانه و روزنامه مورد بدگویی و تهمت واقع شدهایم که یک شب پیش از اجرای روزعقیمِ متعهد و شریف، زحماتتان را عقیم میکنند؟!
استاد عزیزم، من از شما گلایه دارم!
شما که همیشه هم در کلاسهای درستان و هم در معاشرتها و گپوگفتهای غیررسمی ما را به مطالعه، خلاقیت هنری، تعهد، صبر و شرافت کاری توصیه کردهاید، چرا به ما نگفتید که نویسنده و کارگردان تئاتربودن در این مملکت چیزی شبیه جرم است و اهالیاش باید خودآزارانی باشند با لباس آهنین که بهجای گذراندن واحدهای درسی و تخصصی در دانشگاه باید جسم و روحشان را سخت کنند تا شاید روزهای بیشتری زنده بمانند.
جناب کیانی، وجود ما را هراس و بیم از آینده نامعلوم گرفته است، وقتی شما که نویسنده معاصر تئاتر ایران (به معنای دقیق کلمه) هستید و بخشی از تاریخ ادبیات نمایشی این مملکت وامدار و مدیون شماست، وقتی شما که قامتتان در فرآیند تولید آثارتان در راه اعتلای تئاتر اصیل و با هویت ایرانی برنا و سخت شده، وقتی نمایش شما را که وجود و جایگاهتان در تئاتر این ملک غیرقابلانکار است، اینگونه یک شب قبل از اجرا به محاق میبرند، نسل جوانتر که هنوز جایگاهشان متزلزل است چگونه باید در مقابل این توفانهای سهمگین و روانآزار ایستادگی کند؟
به ما بگویید! باز هم رنج خود را که صورتهای گوناگونش سالهاست بخشِ غیرقابلحذفی از زندگی هنری شما شده است را فراموش کنید و در قامت استاد و پدر همیشه دلسوزمان ما را از هراس و دلزدگی برهانید.