به خاطر تئاتر از چند نقش تلویزیونی گذشتم/ با اختر السلطنه همزاد پنداری میکنم
مارال فرجاد طی گفت و گویی از چند و چون حضورش در نمایش "طپانچه خانم" گفت.
ایران آرت: نمایش "طپانچه خانم" از آثار خوش ساخت این سالهای تئاتر کشور است، نمایشی که با درخشش در سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر، در سال 95 در تئاتر شهر به صحنه رفت و با توجه به استقبالی که از این نمایش شد، این روزها با طراحی جدید و تغییر بازیگران در تماشاخانه پالیز روی صحنه است. به بهانه اجرای مجدد این نمایش با مارال فرجاد بازیگراین نمایش به گفتوگو نشستیم.
شما چطور به گروه اضافه شدید و در جریان تمرینات قرار گرفتید؟
من 30 روز آخر به گروه اضافه شدم و در جریان اتفاقات اولیه نمایش نبودم. زمانی که رسیدم، بهم گفتند این نقش و میزانسن است و این هم حسهایی که باید اجرا کنید. بعد از آن کارم را شروع کردم و در جریان نقش و نمایش قرار گرفتم.
در نمایش "طپانچه خانم"، کاراکتر "اخترالسلطنه" که خانم فرجاد آن را بازی میکند، خانزادهای فرنگ رفته است که اصرار عجیبی به نگه داشتن ارثیهای پوسیده و شاید به درد نخور دارد و حاضر است از تمام ارزشهای زندگی خود بگذرد تا از طپانچههای پدرش محافظت کند. ضمن آنکه در طول نمایش مشخص میشود که کاراکترهای دیگر از جمله هوشنگ، مدی و حتی کلفتها از اخترالسلطنه در جهت مناع خودشان سوء استفاده میکنند. با این حال، مونولوگ پایانی به یکباره تمام وضعیت را طور دیگری روایت میکند و میگوید اخترالسلطنه یک زن متجدد بوده که کاراکترها راجع به آن اشتباه کردهاند. فکر میکنید برای مخاطب عام باورپذیر باشد که اخترالسلطنه نه تنها زنی است که از یک نظام پوسیده دفاع میکند، بلکه یک زن متجدد است که میخواسته نظام خوب را در یک جامعه عقب افتاده جا بیندازد؟
به نظرم طپانچهها برای اخترالسلطنه و دیگران خیلی ارزشمند بوده است. من موقعیتی که اخترالسلطنه دارد را با موقعیت خودم در بازیگری کنار هم میگذارم و با آن همذاتپنداری میکنم. من در یک خانواده هنری به دنیا آمدهام که پدرم بازیگر بوده و خودم در رویای بازیگری بزرگ شدهام. بازیگری جان و عمر من است و اگر فردا روزی یک نفر بگوید تو حق نداری بازی کنی، به لحاظ روانی میمیرم. طپانچهها هم برای اخترالسلطنه همچین ارزشی داشتهاند. آن موقع قدرت خاندانها به سواد نبوده و به ثروت و تیراندازیها بوده است. مثل الان که هر کشوری که انرژی هستهای دارد قدرتمندتر است. طپانچهها باعث افتخار اخترالسلطنه است و به همین خاطر نمیخواهد آنها را از دست بدهد. فکر میکنم اخترالسلطنه یک آدم فرهنگی است که میخواهد فرهنگسازی کند اما این کار را با زور و قدرت انجام میدهد.
اخترالسلطنه یک زن ایلیاتی است که ما میدانیم زنان ایلیاتی علیرغم آنکه در بستری بزرگ میشوند که در آن پدرسالاری وجود دارد و خودشان تصمیمگیرنده نیستند ولی قصههای شوریدگی و عشقشان پر آوازه است. در آثار هنری و ادبی هم به عشق در زندگی زنان ایلیاتی تأکید شده که یکی از نمونههای آن اثر "آتش بدون دود" آقای نادر ابراهیمی است. با این وجود، فکر میکنم شخصیت اخترالسلطنه هم آدم عاشقی باشد که این عشق در نمایشتان بروز داده نمیشود. خودتان چه اعتقادی دارید؟
به نظرم این عشق در اخترالسلطنه وجود دارد. همانطور که گفتم من عشق را در بازیگری میبینم و اخترالسطلنه هم در طپانچههایی که ارثیه پدرش است.
حدوداً 3-4 سال است که تئاتر برایتان جدیتر شده و تجربیات مختلف و عجیب و غریبی در سبکهای رئالیسم، فرمالیسم و اکسپرسیونیسم داشتهاید. چطور شد که بعد از تجربیات مختلف در عرصه تصویر به حوزه تئاتر آمدید و به تجربیات نامتعارفی تن دادید که ممکن است منتقدان زیادی آن را نقد کنند؟
من تصمیم گرفتم با حضور در تئاتر به تجربیات و کشفیات عمیقتری از بازیگری برسم. سال گذشته دو پیشنهاد تلویزیونی برای بازی نقش اول دو سریال به دستم رسید که شاید اگر 5 سال پیش بود آنها را با عشق قبول میکردم اما سال گذشته هر دویشان را رد کردم و مسیرم در تئاتر را ادامه دادم. در این مسیر سعی کردم از انتقادات استفاده کنم ولی متأسفانه بدشناسی آوردم و سر هر کاری که رفتم، زمان زیادی نداشتم. همکارانم در "طپانچه بانو" و نمایشهای دیگر خیلی کمکم کردند که خودم را در شرایط فشرده تمرینات حفظ کنم و به نقشم برسانم. الان حضور در تئاتر خیلی برایم لذتبخش است و حتی اگر دیگران بخواهند تجربیاتم را نقد کنند هم همچنان از کارم لذت میبردم چون همین که به کشف و پیشرفت بهتری در بازیگری میرسم برایم کافی است. البته من به نظرات دیگران بیتوجه نیستم ولی احساس میکنم مسیر خودم را در بازیگری پیدا کردهام و اگر در تئاتر حتی از پس نقشم بر نیایم هم یک سری اتفاقات جذاب کشف کردهام. نقش اخترالسلطنه نقشی بود که خانم فریبا متخصص با آن جایزه اول بهترین بازیگر زن جشنواره تئاتر فجر را برده بود که به این خاطر خیلیها قبول نکردند آن را بازی کنند ولی من از این مقایسه نترسیدم چون هم تجربه خوبی بود و هم میخواستم اخترالسلطنه را در خودم کشف کنم.
گفت و گو: عباس غفاری
منبع: هنرآنلاین