کد خبر: 11830 A

مولانا و سهروردی آوانگاردهای ایران هستند/ دیدن نمایش "سهروردی" برای هر ایرانی لازم است

مولانا و سهروردی آوانگاردهای ایران هستند/ دیدن نمایش "سهروردی" برای هر ایرانی لازم است

علی دهکردی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که این روزها در نقش سهروردی ظاهر شده معتقد است که ما شخصیت های تاریخی و آوانگاردی داریم که می توان آنها را مطرح کرد.

ایران آرت: نمایش "سهرودی" به این دلیل ساده که درگیر با زندگی، تفکرات و اعدام شیخ اشراق یا شهاب‌الدین سهرودی عارف و فیلسوف و عالم بزرگ ایرانی قرن ششم هجری شده است، می‌تواند یکی از بحث انگیزترین آثاری باشد که هر ایرانی دوست دارد از مناظر یک نمایش با گوشه‌ای از زندگی غریب و تفکرات فلسفه اشراق که می‌تواند تلفیقی انتقادی از فلسفه و عرفان غربی، ایرانی و اسلامی باشد، آشنا شود. بنیان تفکر سهروردی با رویکردی به حکمت خسروانی (ایران باستان) و آنچه که از حکمت هرمسی یا افلاطون دریافت کرده بود با شهودی که از آموزه‌های اسلامی فرا گرفته بود، او را مورد غضب متعصبان دوران خود قرار داد و موجب شد که مفتیان و متعصبان شهر حلب او را در عنفوان جوانی ۳۶ یا به عبارتی ۳۸ سالگی محاکمه و به قتل رساندند. سهروردی شهریار اندیشه حکمت ایران زمین است که فلسفه سهروردی بسیاری از متفکران را تحت تاثیر خود قرار داده است. به همین دلیل پای گفتگوی علی دهکردی بازیگر نام آشنای تلویزیون، سینما و تئاتر و در نقش سهروردی نشستیم.

آقای دهکردی با توجه به حضور چشم‌گیرتان در تئاتر "سهروردی"، این پرسش پیش می‌آید که چرا کمتر در تئاتر کار می‌کنید؟

من همیشه به تئاتر کردن و رفتن روی صحنه علاقه‌مند هستم، منتها دو دلیل باعث می‌شود که طی این سال‌ها مخاطبان تئاتر مرا کمتر روی صحنه ببینند. دلیل اولش این است که متأسفانه تقریباً اکثر کارهایی که در این سال‌ها به من پیشنهاد می‌شود، شرایطی دارد که من موافق با این شرایط نیستم. مثلاً می‌گویند شما باید یک ماه تا یک ماه و نیم با ما تمرین کنید تا یکی دو شب در جشنواره تئاتر فجر روی صحنه بروید و بعد از 8 ماه هم در اجرای عمومی نمایش حضور پیدا کنید. این برای من پذیرفته نیست چون به نظرم روح بازیگر باید با متن و اجرا، پیوسته و عجین باشد. دلیل دومش هم این است که نوع اجرایی را که من از خودم می‌شناسم، چندان برای تئاترهای مدرن مناسب نمی‌بینم. به همین خاطر در همین سال‌ها از یک سری از نمایش‌هایی که فرم اجرایی مدرن داشت هم عذرخواهی کردم. البته فرم مدرن را به عنوان تماشاچی دوست دارم و در موردش حرف برای گفت‌وگو دارم اما سلیقه شخصی‌ام برای بازیگری به تئاتر کلاسیک یا رئالیسم خیلی نزدیک‌تر است. به هر حال هر بازیگری احتیاج دارد که ذهن و روحش با شکل اجرایی نمایشی که در آن بازی می‌کند منطبق باشد. خوشبختانه نمایش "سهرودی" این قابلیت را برای من دارد.

اولین برخورد و مواجهه‌تان با متن چگونه بود؟

اولین باری که متن را خواندم، با این‌که آقای گودرزی آن را به عنوان یک پیشنهاد اجرایی به دست من داده بودند ولی من آن را مثل یک کتاب و یک اثر داستانی دراماتیک خواندم. دفعه دوم که در مقام کار اجرایی و به عنوان یک بازیگر به سراغ متن رفتم و آن را خواندم، در پایان به آقای گودرزی گفتم این کاری است که از هر جهت سخت و سنگین است. خود آقای گودرزی هم این را قبول داشت ولی به هر حال جنبه کلاسیک و ملی-میهنی این نمایش مرا ترغیب می‌کرد که وارد این کار سنگین شوم. آقای گودرزی در گفت‌وگوهای اولیه مدعی بود که یک نگاه امروزی به داستان سهروردی دارد، نگاهی که می‌تواند تبیین‌کننده اندیشه‌های سهروردی در جهان امروز باشد که بعدها در فرم اجرایی هم این را ثابت کرد.

نمایش

آقای گودرزی از ابتدا به شما گفته بود که قرار است نقش "سهروردی" را بازی کنید؟

بله. البته چون کلیت این اثر برایم با ارزش بود، مطمئناً هر نقش دیگری هم به من می‌دادند قبول می‌کردم. یعنی دلیل همکاری من با نمایش "سهروردی" این نبود که قرار است صرفاً خود نقش سهروردی را بازی کنم ولی به هر حال بازی کردن این نقش یک شانس و موهبت بزرگی بود که نصیب من شد و برای من بسیار قابل ارزش است. نمایش "سهروردی" برای من در دو لاین مجزا در حال حرکت بود. یک لاین که مربوط به شخصیت درونی من به عنوان بازیگر ایفاکننده نقش سهروردی بود و لاین بعدی که همان لاین اجرایی متعلق به کارگردان است و من مؤظف بودم در جریان دیدگاه اجرایی و زیبایی‌شناسی کارگردان حرکت کنم. خوشبختانه این دو لاین در حجم بسیار زیادی با هم برابر بودند و شاید فقط در یک سری موارد جزئی، سلیقه زیبایی‌شناسی‌ ما متفاوت بود. من به کلیت کار نگاه کردم و دیدم نگاه کارگردان حتی از نگاه رمانتیک یا ایده‌آلیستی که خودم به شخصیت سهروردی داشتم هم نگاه صحیح‌تر و واقعی‌تری است. به همین خاطر به این اطمینان و امنیت رسیدم که خودم را به عنوان بازیگر در اختیار کار و کارگردان بگذارم. الان هم اگر ببینم حرفی که کارگردان می‌زند، صحیح‌تر است، آن حرف برایم پذیرفتنی است چون به آقای گودرزی اعتماد کرده‌ام.

سهروردی یکی از اندیشمندان و فیلسوف‌های مطرح ایرانی است که به لحاظ اجتماعی یک گسستی با این اندیشمند وجود دارد. آقای دهکردی چطور توانستید این شخصیت را برای خودتان بازیابی کنید؟

یکی از ویژگی‌های سهروردی که ما امروز به عنوان موج تفکر قرن 21 با آن مواجه هستیم، روشن فکری مدرنی است که این اندیشمند در زمان خودش داشته است. فرمول‌های روشن‌فکری سهروردی حتی از فرمول‌های امروز روشن‌فکری هم جامع و کامل‌تر است. یعنی اگر در روشن‌فکری قرن 21 یک نوع پنهانی از دگماتیسم که نتیجه دیکتاتوری جهان امروز است روی ذهن اندیشمندان وجود دارد، در زمان سهروردی حتی همین دگماتیسم هم روی ذهنش نبوده و سهروردی نمی‌توانسته دگماتیسم را بپذیرد. بنابراین به مفهوم کامل جامعه‌شناسی، سهروردی یک روشن‌فکر مطلق بوده است. او آدمی بوده که خودش را در صدر جامعه نمی‌دیده و در شرایط محیطی و اجتماعی زندگی می‌کرده است. سهروردی به نسبت سنش آدم دنیا دیده‌ای هم بوده که با تفکرات روز جهان معاصر خود آشنایی کامل داشته است. این آدم علاوه‌بر اتفاقات درونی که برای هر فیلسوف و عارفی رخ می‌دهد، یک زندگی اجتماعی و بیرونی دراماتیک هم داشته و هم در برابر اندیشه‌های ناسالم و هم در برابر شرایط اجتماعی معاصر خودش موضع‌گیری داشته است. سهروردی از نظر اجتماعی یک سوسیالیست واقعی بوده چون اجتماع را به مفهوم واقعی خودش پذیرفته است. خوشبختانه همه این ویژگی‌ها در نمایش "سهروردی" هم جلوه پیدا کرد و من هم گرچه کار سختی داشتم اما تمام تلاش خودم را کردم که از پس ایفای نقش سهروردی بر بیایم.

فلسفه اشراق، فلسفه کشف و شهودی است و سهروردی یکی از شهودی‌ترین آدم‌های عالم هستی است. این کشف و شهود را چقدر در فرآیند تمرین و اجرا به عنوان مکمل به کار گرفته‌اید؟

مطمئناً کار نمایشی و به طور کلی هنر، بدون کشف و شهود اتفاق نمی‌افتد. اگر کشف و شهود را از هنر حذف کنیم، از آن فقط یک صنعت تکنیکال صرف باقی می‌ماند. بازیگری هم بدون کشف و شهود اصلاً معنا ندارد. در این نمایش، مفهوم و متریال اصلی ما خود کشف و شهود بود و در ضمن ما هم به عنوان عوامل نمایش باید کشف و شهود انجام می‌دادیم، بنابراین باید کشف و شهود را تا اندازه‌ای در نظر می‌گرفتیم که برای ذائقه تماشاچی مناسب باشد. یکی از ویژگی‌های نمایش "سهروردی" این بود که انگیزه‌ای شد تا من یک بازخوانی دوباره از این شخصیت داشته باشم و بروم تفکرات و اندیشه‌هایش را یک‌بار دیگر ورق بزنم. مطالعه آثار سهروردی به من کمک زیادی کرد و حداقلش این است که وقتی کلمه‌ای را روی صحنه می‌گویم، خیالم راحت است که خودم آن را فهمیده‌ام چون اگر آن را نفهمم، نمی‌توانم طوری بیانش کنم که تماشاچی باورش کند. به نظرم اگر مبنای کشف و شهود نبود، شاید آقای گودرزی اصلاً به این فکر نمی‌رسید که در مورد سهروردی بنویسد و مسلماً چیزی غیر از کشف و شهود شخصی نمی‌تواند باعث شود ایشان شخصیت‌های دیگر و داستان‌های فرعی را به نمایش اضافه کند.

نمایش

مواجهه‌تان با عوامل دیگر پشت صحنه از جمله لباس شخصیت "سهروردی" چطور بود؟

من اگر در تئاتر یا در عرصه تصویر به اندیشه و بنیاد فکری یک کارگردان اعتماد کنم، دیگر ذهنم را درگیر این چیزها نمی‌کنم. مطمئناً دوست دارم لباسی که روی صحنه می‌پوشیم، لباس راحتی باشد ولی خیلی روی آن وسواس ندارم چون می‌دانم قبل از من یک فکر آگاه هم دغدغه لباس را داشته و همین خیالم را راحت‌تر می‌کند. اتفاقاً در اکثر مواقع، عناصر آزار‌دهنده یک نمایش بیرونی است و در این نمایش هم عناصر آزاردهنده در خود گروه نبود. یکی از این عوامل آزاردهنده این بود که بعد از 2-3 ماه تمرین در پلاتو، حتی امکان این به ما داده نشد که یک هفته را در محلی که قرار است اجرای عموم داشته باشیم تمرین کنیم. این‌که ما حتی امکان منطبق‌ کردن خودمان با صحنه اجرای عموم نمایش را نداریم، برای نظام فرهنگی‌مان شرم‌آور است. به نظرم کسی که در مقام تصمیم‌گیرنده است، باید درک کند که این تئاتر در مورد چه شخصیت بزرگی ساخته شده است. وقتی اسم سهروردی می‌آید، تمام اعضای سیستم فرهنگی کشور سوای سلایق مختلفی که دارند، باید در برابر این اسم تعظیم کنند. متأسفانه الان شرایط طوری است که مسئولان فرهنگی ما برای شخصیت‌های وارداتی و اندیشه‌های وارداتی ارزش بیشتری قائل می‌شوند. آن‌ها هم جای خود دارند و کسی مخالف آن‌ها نیست ولی وقتی چنین نمایش روی صحنه می‌رود، کل سیستم فرهنگی کشور باید بسیج شود تا این وزنه را بلند کند، نه آن‌که مانع ایجاد کند و یا بی‌تفاوت باشد. خود این بی‌تفاوتی هم کمتر از مانع‌تراشی نیست. این‌ها اتفاقات آزاردهنده‌تری در حوزه فرهنگی و هنری است تا این‌که من بخواهم نگران حوزه اجرایی نمایش "سهروردی" باشم.

بازتاب اجرای نمایش "سهروردی" چگونه بوده است؟

خوشبختانه بازتاب اجرا خیلی خوب بوده. من از همان ابتدا با متن و فرم اجرا عجین شده بودم ولی یک نگرانی داشتم که نکند مخاطب نتواند با نمایش پیوند عاطفی بخورد که خدا را شکر وقتی اجرای اول تمام شد، احساس کردم تماشاگر با اجرای‌مان ارتباط گرفته است. هنوز هم هیچ بازتاب منفی از سوی تماشاگران دریافت نکرده‌ام. البته بازتاب انتقادی وجود داشته و طبیعی هم هست که دوستان منتقد و متخصص بر اساس سلایق و دیدگاه‌های‌شان نمایش ما را نقد کنند ولی طبیعتاً آن‌ها یک نمایش موفق را نقد کرده‌اند چون این نمایش را لایق نقد کردن دیده‌اند.

ارتباط‌تان با بازیگران و گروه پشت صحنه نمایش چطور است؟

یک پیوستگی خیلی خوب و مناسب میان گروه وجود دارد که درایت آقای گودرزی در چیدمان‌ آدم‌ها را می‌رساند. ایشان آدم‌هایی را برای این نمایش انتخاب کرده که با متن و کارگردان و از طرفی با همدیگر انطباق دارند و توانایی‌ اجرایی‌شان هم منطق بر هم است. خیلی وقت‌ها یک سری گروه‌های اجرایی تشکیل می‌شود که اعضای آن گروه‌ها به دلایل مختلفی از جمله تنگ‌نظری، بخل و مشکلات شخصی همدیگر را دوست ندارند ولی در این نمایش این‌طور نیست و میان بچه‌های گروه احساس امنیت و همدلی وجود دارد. زمانی که بازیگرها و سایر عوامل با همدیگر همدلی داشته باشند، مشکلات آن نمایش به حداقل می‌رسد. الان شرایط طوری است که من به اندازه‌ای که به خودم اطمینان دارم، به بازیگر مقابل هم اطمینان دارم و از حضورش احساس آرامش و امنیت می‌کنم. می‌دانم پارتنرم مرا روی صحنه تنها نمی‌گذارد و اگر دیالوگی را فراموش کنم، همراهی می‌کند تا هیچ مشکلی پیش نیاید. از این بابت خیلی خوشحالم. خوشبختانه نمایش "سهروردی" اثری است که در طول تمرین و اجرا، هیچ تنشی میان بازیگران اصلی آن وجود نداشت که بخشی از این موضوع به درایت آقای گودرزی به عنوان کارگردان نمایش بر می‌گردد.

نمایش

با توجه به بازخورد خوبی که از اجرای‌تان در نمایش "سهروردی" گرفته‌اید، آیا این امکان وجود دارد که در ادامه حضور فعال‌تری روی صحنه تئاتر داشته باشید؟

عشق و علاقه همه بچه‌های دانش‌آموخته تئاتر، حضور در صحنه یا پشت صحنه تئاتر است و وقتی شخصی از نوجوانی تمام تجربیات لذت‌بخشش را در تئاتر انجام داده باشد، دیگر هیچ‌وقت از بازی جلوی دوربین آن لذت واقعی را نمی‌برد. من عاشق تئاتر هستم و اگر پیشنهادات خوبی داشته باشم، حتماً روی صحنه می‌روم. منتها احساس می‌کنم در تئاترمان باید یک تغییراتی ایجاد شود. امیدوارم روی صحنه رفتن نمایش "سهروردی" موجب شود یک سری تغییرات جدی‌تر در حوزه‌ شخصیت‌های ایرانی شکل بگیرد. من به تئاتر فرنگی احترام می­‌گذارم و علاقه زیادی به آن دارم و نمایشی که قبل از "سهروردی" کار کردم هم تئاتر "ریچارد سوم" نوشته شکسپیر بود که باعث افتخارم است ولی احساس می‌کنم برای ما باید مولانا، سعدی، سهروردی و امثال این بزرگان در اولویت قرار بگیرند. خیلی دوست دارم که گروه‌های اجرایی‌مان به این سمت بروند و حتی گروه‌های تجربه‌گرا و گروه‌های دانشجویی هم تجربیات خودشان را در این زمینه انجام بدهند چون هیچ‌کسی نگفته که تجربه‌های مدرن، اکسپریمنتال، نوگرا، ابزورد و آوانگارد فقط با تئاتر غربی امکان‌پذیر است. ما خودمان آدم‌های آوانگاردی همچون مولانا و سهروردی را داشته‌ایم و یک قالب‌شکنی همچون فردوسی را داشته‌ایم که قهرمان را در شاهنامه به شکل متفاوتی نشان می‌دهد. ممکن است امروز به شاهنامه به عنوان یک اثر کلاسیک نگاه کنیم ولی این اثر در زمان خودش یک اثر مدرن بوده است. امیدوارم این از نگاه تحلیل‌گران جریان تئاتر کشور پنهان باقی نماند. نمایش "سهروردی" جزو آن دسته از نمایش‌هایی است که این امکان را به منتقدین موشکاف و تحلیل‌گران حرفه‌ای ما می‌دهد که بتوانند در موردش به گفت‌وگو بپردازند و پیوندهای ارگانیک و واقعی آن را با جهان معاصر پیدا کنند. الان مسئله داعش به عنوان یک عنصر بلامنازع و انکارناپذیر در سطح جهان وجود دارد و شکل وحشت جهانی پیدا کرده است. داعش مسئله روز است ولی سهروردی یکی از آن دسته آدم‌هایی است که از حدود 700-800 سال پیش به مبارزه با تفکر داعشی برخاسته است. فکر می‌کنم تمام سالم‌اندیشان جهان از جمله مسلمانان، مسیحیان، اهل یهود و حتی آزاد اندیش‌های لاییک هم اندیشه داعش را نمی‌پسندند. سهروردی هم همین را می‌گوید و الان حرف و کلام سهروردی در مورد مبارزه با ترور در لایه‌های پنهان نمایش "سهروردی" به تصویر کشیده شده است.

با توجه به عدم شناخت همگانی نسبت به شخصیت سهروردی، چه توصیه‌ای برای مخاطبانی که قرار است به دیدن نمایش "سهروردی" بیایند دارید؟

من فقط می‌توانم خواهش کنم که مردم عزیزمان دو ساعت از وقت‌شان را کنار بگذارند و به دیدن این نمایش بیایند. نمی‌گویم با چه اندیشه و نگاهی این نمایش را ببینند، بلکه فقط می‌گویم بیایید و این نمایش را ببینید چون اعتقاد دارم آن اتفاقی که لازم است در ذهن تماشاچی بیفتد، صرفاً با دیدن این نمایش در ذهنش به وجود می‌آید و لازم نیست تماشاگر با ذهنیت خاصی به دیدن تئاتر "سهروردی" بیاید. به عنوان آدمی که تاریخ و شخصیت‌های مهم تاریخ مملکتش را دوست دارد، از مردم می‌خواهم این کار را انجام بدهند چون توجه به این شخصیت‌ها و دانستن در مورد آن‌ها لازمه هر انسان ایرانی است و حیف است اگر ما ایرانی باشیم و ندانیم که سهروردی چه کسی بوده است. اگر یک دکتر یا مهندس این مملکت هستیم و دوستان خارجی داریم، حیف است که نتوانیم به دوستان‌مان بگوییم چرا اسم یکی از خیابان‌های بزرگ تهران را سهروردی گذاشته‌اند؟ یا حیف است از اتوبان همت رد شویم و ندانیم چرا اسم این اتوبان را همت گذاشته‌اند. اگر مردم ما نمی‌دانند استاد معین کیست و چرا اسم خیابانی به نام این شخصیت گذاشته شده، سیاست‌گذاران فرهنگی ما باید بروند خودکشی کنند! مردم همیشه مقصر نیستند چون تغذیه فرهنگی مردم را سیاست‌های فرهنگی و عناصر شکل‌دهنده آن سیاست‌ها به وجود می‌آورند. در پایان امیدوارم فضاهای رسانه‌ای و مطبوعاتی و هر فضایی که به نوعی با آحاد جامعه در ارتباط است، از نمایش‌‌هایی همچون "سهروردی" و حتی تئاترهای مشابه که در سالن‌های کوچک‌تر اجرا می‌شود حمایت جدی کنند، چه بسا شکل حمایت آن‌ها باعث یک تلنگر به مسئولین فرهنگی این جامعه زده شود.

 

منبع: هنرآنلاین

 

علی دهکردی نمایش سهروردی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین