گفتوگو با رهبر ارکستر فیلارمونیک تهران؛
نمیخواهم واژه حمایت پشت ارکسترمان باشد/نباید اسم اسپانسر بیاید
آنهایی که با ارکستر فیلارمونیک تهران آشنا هستند، میدانند چه فراز و نشیبهایی را این ارکستر از سر گذرانده است تا آنجا که سالهایسال، تعطیلی را تجربه کرده است.
ایران آرت: آنهایی که با ارکستر فیلارمونیک تهران آشنا هستند، میدانند چه فراز و نشیبهایی را این ارکستر از سر گذرانده است تا آنجا که سالهایسال، تعطیلی را تجربه کرده و مدتها نامش به نام ارکسترهایی که در گذر ایام مدفون شدند، پیوست. اما در یکی،دو سال گذشته، نام این ارکستر همچون ققنوس جوانی که از خاکستر برآمده، بار دیگر شنیده شد؛ آنهم بسیار پرتوانتر از گذشته. کافی است فقط یک بار به تماشای کنسرتی از اجراهای ارکستر فیلارمونیک تهران نشسته باشید تا با توان مثالزدنی آن آشنا شوید و بهآسانی به یکی از طرفداران پروپاقرص آن تبدیل شوید. هسته این شور و اشتیاق کسی نیست جز «آرش گوران»، رهبر جوان اما باتجربه و از آن مهمتر باانگیزه و دانشمند این ارکستر؛ او که در مسابقات رهبری ارکستر رومانی توانست رتبه برتر را بهعنوان بهترین رهبر ارکستر جوان جهان کسب کند. شرق با او به بهانه اجراهای جدید ارکستر فیلارمونیک تهران به گفتوگو نشستهاست.
اولین نکتهای که درباره شما به چشم میخورد و شاید چندان خوشایندتان نباشد، این است که شما بسیار جوان هستید. درعینحال ارکستر فیلارمونیک تهران بسیار خوب و جاندار عمل میکند و فعالیتهای گسترده و جدیدی هم در حال انجام است. اگر اشتباه نکنم، متولد سال ٦٧ هستید. چرا علاقهمند نیستید که به سنتان اشاره شود؟
واقعا علاقه نداشتم این مسئله عنوان شود چون خیلی وقتها خودم را کمتر از این سن و خیلی وقتها بیشتر از این سن میبینم و اصولا به سن شناسنامهای اعتقاد ندارم. در زندگی لحظاتی را تجربه میکنید که عدد و سن و تاریخ نمیتواند بهدرستی آنها را تعریف کند.
حدود ٢٥ساله بودید که تصمیم گرفتید ارکستر فیلارمونیک تهران را دوباره زنده کنید. چطور شد این ارکستر را برای فعالیت جدی انتخاب کردید؟
١١ سال پیش اولین کنسرتم را با ارکستری غیر از فیلارمونیک تهران اجرا کردم. در پنج سال آثاری از بتهوون، شوستاکویچ، سیبلیوس، آلبینونی، سزار کوئی و خیلیهای دیگر را اجرا کردیم. سال ٩٠ تصمیم گرفتیم ارکستر فیلارمونیک تهران را تشکیل دهیم و درواقع به مفهوم و معنای واقعی و حقیقی واژه فیلارمونیک تعهد داشته باشیم.
انگیزه ابتدایی این جمع برای تشکیل ارکستر فیلارمونیک چه بود؟
اجرای موسیقی. در توضیحات بروشور کنسرتها همیشه این را ذکر میکنیم که هدف تشکیل فیلارمونیک، نقب و کشف واژه عمیق آنسامبل یا گروهنوازی است. اصولا به استایل آهنگسازها خیلی اعتقاد دارم و فکر میکنم پشت هر اثری حقیقتی نهفته است و این حقیقت باید از سوی کسی که اجرایش میکند کشف و بازآفرینی شود. نوازنده و اجراکننده و رهبر، به اثری بیجان روی کاغذ، جان دوباره میبخشد و به آن حیات میدهد.
چیزی که سالهاست در موسیقی ایران باب شده، این است که جمعی ارکستری را تشکیل میدهند و نامی که میخواهند را بر آن میگذارند. اما شما تصمیم گرفتید ارکستر فیلارمونیک را دوباره تأسیس کنید.
انجمن فیلارمونیک قبلا بود اما این ارکستر که از سال ٩٠ شروع به کار کرده، با سازوکار دیگری ادامه میدهد و اساسا وابستگی به ارکستر فیلارمونیک قدیم ندارد. ضمن اینکه ذات و حقیقت و معنای واژه فیلارمونیک برایمان مهم بود که نشأتگرفته از عبارت انجمن عاشقان موسیقی است؛ کسانی که با عشق موسیقی را اجرا و با عشق از موسیقی حمایت میکنند.
این تفاوت ارکستر سمفونیک و فیلارمونیک است؟
دقیقا. ارکستر سمفونیک، ارکستری وابسته به نهادهای دولتی است. اما ارکسترهای فیلارمونیک معمولا خصوصی هستند، در شهرهای مختلف تشکیل میشوند و از سوی شهرداریها و مردم حمایت میشوند. گرچه ارکستر فیلارمونیک تهران این شرایط را ندارد.
یعنی هیچوقت پیگیر حمایت از سوی شهرداری تهران نبودید؟
دلایل زیادی وجود دارد که نمیخواهم واژه حمایت پشت ارکستر فیلارمونیک تهران باشد؛ بهویژه وقتی درباره ارگانهای دولتی صحبت میکنیم. وقتی میگویند حمایت، پشتش انتظاراتی هم به وجود میآید که با خط فکری این ارکستر همخوانی ندارد. ضمن اینکه توقعات و نیازهایی که احساس میکردیم، یکسری استانداردهایی بودند که از طرف شهرداری و بنیاد رودکی یا مسئولان هنری میتوانست در اختیار ارکستر قرار گیرد تا شرایط فراهم شود تا این ارکستر کمتر سختی بکشد تا به راهش ادامه دهد و برای عاشقان موسیقی، اجرا کند.
با این اوضاع، هزینههای ارکستر باعث میشود حیات آن به اسپانسرها و حامیان آن وابسته باشد. برای این معضل چه راهکاری اندیشیدید؟
دراینباره مدیر اجرائی و مدیر داخلی بهتر میتوانند به روشنشدن موضوع کمک کنند اما بهطورکلی هزینههای این ارکستر از طریق گیشه تأمین میشود. این خیلی تعجببرانگیز است چون نوازندههایی با این کیفیت و اجرائی متفاوت، رنج بسیار متحمل میشوند و وقت زیادی صرف میکنند تا ارکستر روی صحنه برود اما در پاسخ، بازگشت مالی قابلتوجهی برای هیچکدام از اعضا ندارد. فقط بخش کوچکی از خستگی و رنجی که برای این رپرتوار و این کنسرت تحمل کردهاند را جبران میکند. اسپانسر خصوصی هم تابهحال نداشتهایم چون همچنان در مقابل این حمایت توقعاتی وجود دارد که با خط فکری فیلارمونیک همسو نیست. اما اگر در آینده به این نقطه برسیم که بتوانیم اسپانسرهای خصوصی داشته باشیم که قدرت درک ارکستر فیلارمونیک و انگیزههایش را داشته باشند، خوشحال میشویم و مطمئنا ارکستر با انگیزههای بهتری به کار ادامه خواهد داد.
در همهجای دنیا این توقعات از جانب حامیان وجود دارد یا این ویژگی حامیان در کشورهای در حال توسعه است؟
میتوانم ارکستر فیلارمونیک برلین را مثال بزنم. این ارکستر یکسری سرمایهگذار دارد که پولی را به حساب آن واریز میکنند، بدون اینکه حتی اسمشان مطرح شود. اسپانسرها شاید توقع تبلیغ محصول به صورت استفاده از لوگویشان را دارند نه بیشتر از این. اما مردمی که همان انجمن عاشقان موسیقی هستند، بدون اسم روی این کار سرمایهگذاری میکنند چون میخواهند ارکستر خسته نشود، نیازی به جایی بهویژه ارگانهای دولتی نداشته باشد و به کارش ادامه دهد.
عکس: احسان نقابت