علیرضا افتخاری، قیصر امین پور
قیصر امینپور رنجکشیده بهترین ترانهسرای ایران بود/ ماجرای علیرضا افتخاری، آلبوم نیلوفرانه و آن ۴ تصادف عجیب
علیرضا افتخاری که در 65سالگی کمتر در محافل هنری ظاهر میشود و مثل سالهای جوانی در حوزه موسیقی پرکار نیست، همکاری با قیصر امینپور را جذابترین بخش زندگی هنریاش و او را تکرارنشدنی میداند و میگوید در تنهایی خویش ترانههای قیصر را زمزمه میکند.
ایران آرت: مهرداد رسولی نوشت: «یارا یارا گاهی، دل ما را به چراغ نگاهی روشن کن» بخشی از تصنیف «در هوای تو» است که حالا دیگر به یک خاطره جمعی تبدیل شده و گاهی اوقات در خلوتمان زیرلب زمزمهاش میکنیم. این تصنیف خاطرهانگیز و ماندگار، یکی از 8ترانه آلبوم «نیلوفرانه» به خوانندگی علیرضا افتخاری است که در سال 1375منتشر شد و عنوان پرفروشترین آلبوم موسیقی ایران را تصاحب کرد. خیلیها موفقیت این آلبوم را مدیون جاذبه صدای افتخاری و جادوی کلام قیصر امینپور میدانند. افتخاری خوانندهای است که بیشترین همکاری را با قیصر امینپور داشته و خاطرات زیادی از همنشینی با این شاعر معاصر نقل میکند که خواندنی است. او که در 65سالگی کمتر در محافل هنری ظاهر میشود و مثل سالهای جوانی در حوزه موسیقی پرکار نیست، همکاری با قیصر امینپور را جذابترین بخش زندگی هنریاش و او را تکرارنشدنی میداند و میگوید در تنهایی خویش ترانههای قیصر را زمزمه میکند.
آقای افتخاری شما یکی از خوانندههایی هستید که بیشترین همکاری را با مرحوم قیصر امینپور داشتید. این همکاری حاصل دوستی و رفاقتی بود که میان شما و قیصر وجود داشت یا ترانهها از طرف تهیهکننده انتخاب میشد؟
قبل از هر صحبتی باید بگویم یکی از افتخارات من این است که بیش از 40ترانه از قیصر امینپور خواندهام و نمیدانم خوانندهای بیشتر از من آثار این شاعر را خوانده یا نه. دوستی و همکاری ما دو نفر از آلبوم نیلوفرانه شکل گرفت و هر چه گذشت دوستیمان عمیقتر شد. آن موقع آقای محمدعلی چاوشی، مدیر مؤسسه مشکات و تهیهکننده آلبوم نیلوفرانه با مرحوم قیصر امینپور رفاقت داشت و ترانههای او را برای این آلبوم انتخاب کرده بود. چاوشی هم از آن آدمهای کاربلدی بود که علمی کار میکرد و همیشه انتخابهای هوشمندانهای داشت.
شاید همین دیدگاه علمی موجب شد ترانههای امینپور با جنس صدای دلنشین شما تلفیق شود و این همه آثار ماندگار در زمینه موسیقی به یادگار بماند. ریتم ترانههای قیصر چقدر به خلق چنین آثاری کمک میکرد؟
ترانههای قیصر امینپور ریتم خوبی داشت و از عمق جان سروده میشد. آقای امینپور شاعر و ترانهسرای بزرگی بود اما کبر و غرور نداشت. بگذارید یک خاطره برایتان بگویم. وقتی برای ضبط ترانه «بوی پیراهن» به استودیو رفته بودیم به مرحوم قیصر امینپور گفتم به جای «دریا دریا بریدهام» بگوییم «دریا دریا گذشتهام» این پیشنهاد را دادم که با مصرع قبلی که «صحرا صحرا دویدهام» بود همخوانی بیشتری داشته باشد. قیصر امینپور فرد بسیار با گذشتی بود و بلافاصله پیشنهادم را پذیرفت و این یک کلمه را با بزرگواری از من قبول کرد.آن روز با لحن شوخی به او گفتم دکتر ترانهای بگو که دلنشین باشد. آقای امینپور هم با لبخندی که همیشه بر لب داشت گفت: تو بخوان اگر بد شد با من. اینها اتفاقاتی است که کسی از آنها خبر ندارد اما یک روز باید بیان میکردم.
حسن همکاریتان با او نتایج درخشانی داشت و همین ترانه بوی پیراهن در زمره ماندگارترین آثار شما قرار دارد. دستکم درباره این ترانه، شاعر درست پیشبینی کرد و نتیجه کار هم درخشان بود. اینطور نیست؟
همینطور است. ترانه بوی پیراهن را هنوز هم در خلوت خودم زمزمه میکنم و معتقدم قیصر امینپور برای شعر گفتن و ترانه سرودن ذائقه مردم را درنظر میگرفت و سلیقه مردم را میشناخت. یک حس خوبی هم در وجودش بود که در همه آثارش ملموس است. آنقدر انسان خوش قلب، مهربان و با احساسی بود که من، استاد عباس خوشدل و فریدون شهبازیان حسمان را از او میگرفتیم.
احساس خوشی که قیصر امینپور به گروه تزریق میکرد باعث شد همکاریتان ادامه پیدا کند و آلبوم نیلوفرانه 2هم منتشر شود؟
یک دلیلش این بود و دلیل دوم این بود که ترانههای قیصر با سوز درون خودم همخوانی داشت و به همینخاطر نتیجه کار برایم
رضایت بخش میشد. ترانه «اوج آسمانها» از آلبوم نیلوفرانه 2را با همین حس و حال مشترک ضبط کردیم. وقتی به بیت، «از اوج آسمانها، یک شب مرا صدا کن/ یا یک نفس دلم را، از این قفس رها کن»، رسیدم، قیصر امینپور سرش را روی دستگاه داخل استودیو گذاشته بود و اشک میریخت. آنجا بود که احساس کردم قیصر در عالم دیگری سیر میکند و عمیقا دلش میخواهد که با دنیای فانی وداع کند.
در ترانههای قیصر میتوان نشانههای دل کندن از دنیای فانی را مشاهده کرد؟
من اینگونه فکر میکنم. تصورم این است که قیصر امینپور به قول امروزیها وصل بود. در جای دیگری از همین ترانه نیلوفرانه میگوید: «دو دست دعا فرا بردهام بهسوی آسمانها/ که تا پر کشم به بال غمت، رها در کهکشانها» این ترانهها آن قدر گویا هستند که من ناشی هم میتوانم به حس و حال درونی ترانهسرا پی ببرم. این ترانهها همان موقع هم بوی رفتن میداد. قیصر از دنیایی که پر از حسادت، نیرنگ و فریبکاری است بدش میآمد و انگار به دنیای دیگری تعلق داشت.
شعرشناسی قیصر در محافل ادبی چه جایگاهی دارد؟
حتما همینطور است. اهالی شعر و ادبیات باید بنشینند و همچنان درباره شعر و ترانههای قیصر بحث و تبادل نظر کنند. اینکه بگویم قیصر امینپور بهترین شاعر یا ترانهسرای معاصر بود کافی نیست. باید با تجزیه و تحلیل شعرهای او، شخصیت درونیاش را برای نسلهای بعدی تشریح کنیم. به آنها بگوییم که قیصر امینپور برای رسیدن به چنین جایگاهی رنج دوران کشیده بود و شاعر و خوانندهای که در زندگیاش رنج نکشیده باشد به جایی نخواهد رسید. بهجرأت میتوانم بگویم همه وجود قیصر امینپور درد و رنج بود.
قرار بود همکاری شما با قیصر امینپور ادامه پیدا کند و قول و قرارهای بعدی برای تولید کارهای جدید گذاشته شده بود؟
همان شبی که داشتیم آهنگ اوج آسمانها را ضبط میکردیم، قیصر اشکهایش را پاک کرد و رفت. موقع رفتن گفت برای گذراندن تعطیلات عید میروم و بعد از برگشتن، کارهای بعدی را ضبط میکنیم. آخرین دیدارمان بود وای دریغ که قیصر امینپور هیچ وقت به استودیو برنگشت. قرار بود کارهای بعدی کمی شادتر و ریتم تندتری داشته باشد. یکبار وقتی استاد خوشدل با دهان ریتم کارهای بعدی را تمرین میکرد تا به تنظیم برسد خندهام گرفت و آن موقع بود که گفت این ریتم آهنگهای بعدی است که باید روی ترانههای قیصر امینپور ساخته شود.
در سالهای اخیر ترانهسرایی سراغ داشتهاید که در حد قیصر امینپور یا نزدیک به او باشد؟
بهنظر من هنوز ترانهسرایی در حد قیصر امینپور نیامده چون شاعران و ترانهسراهای جوان اهل رنج کشیدن نیستند و ذائقه مردم را نمیشناسند. یکبار یک نفر از آمریکا با من تماس گرفت و گفت من سالها دارو مصرف میکردم اما بعد از شنیدن ترانه «یارا یارا» احوالم دگرگون شده و همه داروهایم را کنار گذاشتم. من معتقدم مثل قیصر امینپور دیگر نمیآید همانطور که هیچ شاعری نتوانست مثل حافظ شود. البته ترانهسراهای خوبی مثل سهیل محمودی، عبدالجبار کاکایی و ساعد سهیلی را داریم اما قیصر امینپور چیز دیگری بود. حسین منزوی تنها کسی است که شباهت زیادی به قیصر داشت. او هم آدم پرتلاشی بود و برای ضبط یک آهنگ صبح تا شب در استودیو مینشست. حسین منزوی هم آدم رنج کشیدهای بود.
این احتمال وجود دارد که درآینده باز هم ترانههای قیصر امینپور را بخوانید؟
تولید یک اثر بیش از هر موضوع دیگری به بودجه نیاز دارد اما این روزها حمایت چندانی در زمینه موسیقی صورت نمیگیرد. قیصر امینپور شعرهای منتشر نشدهای دارد که نزد آقای چاوشی به امانت مانده است. اگر حمایت مالی صورت بگیرد، برای خواندن ترانههای قیصر امینپور آمادگی دارم و همین فردا به استودیو میروم. در جریان تولید آلبوم نیلوفرانه اتفافات عجیبی برای ما رخ داد. همان موقع محمدعلی چاوشی هر دو فرزندش را در سانحه رانندگی از دست داد. این اتفاق برای استاد خوشدل هم رخ داد. دختر من هم تصادف کرد و خواست خداوند بود که زنده بماند و دست آخر هم قیصر امینپور در جاده تصادف کرد و از بین ما رفت. این آخرین خاطرهای است که از همکاری ما 4نفر در ذهنمان باقیمانده اما همیشه برای خواندن ترانههای مرحوم قیصر امینپور آمادهام.