کد خبر: 6695 A

پاسخ های نوربخش:از اختلاس در تعاونی مسکن تا دستمزدهای خودش و فجری ها/اعتراض به محدودیت های بانوان موزیسین، لغو کنسرت ها و قضیه شجریان

پاسخ های نوربخش:از اختلاس در تعاونی مسکن تا دستمزدهای خودش و فجری ها/اعتراض به محدودیت های بانوان موزیسین، لغو کنسرت ها و قضیه شجریان

حمید رضا نوربخش، مدیر عامل خانه موسیقی: چطور می‌شود یک خانم علاقمند به موسیقی اجازه تحصیل در این رشته داشته باشد ولی اجازه کار در این حوزه را ندارد؟ همین الان در چندین استان کشور اجازه رفتن روی صحنه به خانم‌ها نمی‌دهند. نمونه اش اصفهان...

ایران آرت :  نوربخش در گفتگویی مفصل با ایلنا به بسیاری از شبهات درباره خانه موسیقی پاسخ گفت و چونان همیشه دیدگاههایش درباره وضعیت موسیقی به خصوص محدودیت هایی که با آن دست به گریبان است را واکاوی کرد. نکات مهم این مصاحبه را برای شما دستچین کرده ایم:

 

- موزیسین هایی که حق عضویت 50 هزار تومانی ندارند

موزیسین ها بخشی از جامعه هستند که از نظر معیشتی مشکلات بسیاری دارند. به گونه‌ای که شاهدیم حق عضویت 50 هزار تومانی خانه موسیقی را که سالیانه از اعضا دریافت می‌شود عده بسیاری نمی‌توانند بپردازند. ما امروز بیش از 15 هزار عضو در خانه موسیقی داریم که به جرات می‌توانم بگویم بیش از نیمی از آنها در شهرستان‌ها، جزو همین حاشیه‌نشین‌ها محسوب می‌شوند.

هنرمند موسیقی نواحی ما در یک خانه محقر روستایی زندگی می‌کند که گاهی وقت‌ها کوچکترین حوادث طبیعی کل زندگی‌اش را از بین می‌برد. شاید کسی باور نکند هنرمند شاخص بین‌المللی (مانند شیرمحمد اسپندار) که جزو افتخارات فرهنگی این مملکت محسوب می‌شود تمام زندگی‌اش شامل دو اتاق کاهگلی در یک روستای حاشیه شهرستان باشد.

- تهدید امنیت شغلی و روانی موزیسین ها

- متاسفانه در  کشورمان نگاه به فعالیت‌های موسیقی نگاه ملوک‌الطوایفی است. در هر اقلیمی هر کسی که خودش را حاکم آنجا می‌داند به خودش اجازه می‌دهد مطابق با سلیقه و میل شخصی‌اش عمل کند. البته از نظر ما چنین افرادی حاکم قانونی آن مناطق نیستند و به با توجه به این‌گونه مسائل انتظار داشتیم در انتخابات، نامزدها مشخصا راهکاریشان را بگویند. این مساله امنیت شغلی و روانی هنرمندان موسیقی را تهدید می‌کند. وقتی اتفاقی مانند لغو کنسرت برای هنرمندی می‌افتد آثار زیانبار روحی و روانی‌اش پاک نمی‌شود و در روند کاری او اثر مستقیم می‌گذارد.

-دادستان ها و لغو کنسرت ها

در زمینه لغو کنسرت‌ها نیز برخی مواقع یک دادستان نامه می‌دهد تا کنسرتی را لغو کند. دادستان به چه استنادی کنسرت را لغو می‌کند؟ باید در این زمینه حتما استنادات حقوقی ارائه شود تا کسی بتواند کنسرتی را لغو کند. دادستان بدون ارائه مستندات حقوقی چنین حقی ندارد. بعد از لغو کنسرت شهر چناران مشهد توسط دادستان نامه‌ای برای پیگیری مستندات دادستان این شهر نوشتیم و نتیجه‌اش به کاسته شدن از اینگونه لغو کنسرت‌ها انجامید.تا قبل از این نامه در بسیاری از نقاط کشور دادستان‌ها جلوی کار را می‌گرفتند. بعد از اینکه گفتیم استنادات دادستان‌ها برای لغو کنسرت چیست؟ پاسخ دادند دلیلش مخالفت امت شهیدپرور است. به آنها گفتیم امت شهیدپرور کجا گفته‌اند یک کنسرت لغو شود؟ اگر ما به شما نشان دهیم در یک کنسرت خانواده شهدا هم نشسته‌اند آن وقت چه می‌گویید؟ اینها که استناد حقوقی نشد.ضمن اینکه اعتراضمان را کردیم پیگیری‌های لازم را نیز انجام دادیم. اگر ضرورت داشت برای حل چنین ماجراهایی تحصن هم می‌کردیم.

- اعتراض به محدودیت های بانوان موزیسین

چطور می‌شود یک خانم علاقمند به موسیقی اجازه تحصیل در این رشته داشته باشد ولی اجازه کار در این حوزه را ندارد؟ این مسئله چه توجیهی دارد؟ همین الان در چندین استان کشور اجازه رفتن روی صحنه به خانم‌ها نمی‌دهند. نمونه چنین برخوردهایی را می‌توان در استان اصفهان مشاهده کرد؛ در این مسئله البته داستان مشهد ماجرای جداگانه‌ای دارد و مشکل‌اش فراتر از مساله‌ بانوان و غیربانوان است. 

-قضیه استاد شجریان 

- در قضیه استاد شجریان دولت خیلی تلاش کرد و مجوز کلیه آثار  ایشان برای انتشار داده شد. کما اینکه یک اثر استاد شجریان سال گذشته منتشر شد و به اثر دیگرشان هم مجوز داده شده که در حال انتشار است. یعنی کلیه آثاری که برای انتشار داده شده بود در این دولت مجوز انتشار گرفت. در بحث کنسرت استاد شجریان هم امیدواریم حالشان بهتر باشد و این مسئله نیز رفع شود. به هر حال پیگیری‌های زیادی را من به شخصه شاهد بودم.

-ماجرای قالیباف

- خانه موسیقی جزو نهادهای قانونی ست. ما کمک‌بگیر هستیم و بخشی از کمک‌هایمان ‌از طرف شهرداری‌هاست؛ بخش دیگری از آن توسط دولت صورت می‌گیرد. شهرداری به دلیل خدماتی که جامعه هنری به شهر و کشور انجام می‌دهد وظایف ذاتی دارد از آنها حمایت کند؛ ما نیز تلاشمان این بوده که این حمایت‌ها را جلب کنیم. مشخصا ما با مصوبه شورای اسلامی شهر تهران سالی، 100 میلیون تومان از شهرداری تهران کمک گرفته‌ایم. برای ساختمان شماره 2 خانه موسیقی هم 3 میلیارد تومان از شهرداری تهران کمک دریافت کرده‌ایم. البته ساختمان شماره 2 کارش صد در صد تمام نشده و این پول هم در اختیار خانه موسیقی قرار نگرفته است. در واقع این پول در نقل و انتقال ملک به شهرداری (خریدار ملک محل خانه موسیقی) به فروشنده ملک پرداخت شده است.این کمکی بوده که ما از شهرداری گرفته‌ایم و آنچه آقای قالیباف در مناظره‌ها درباره کمک ده‌ها میلیاردی به خانه موسیقی گفته‌ احتمالا منظورشان به ریال بوده است. در وزارت ارشاد هم ما تفاهم‌نامه‌ای داریم که سالی 200 میلیون تومان برای خانه موسیقی دریافت می‌کنیم.

-مشکل اساسنامه ای خانه موسیقی چیست؟ 

در زمان دولت اصلاحات موضوع شکل‌گیری جامعه‌مدنی و  نهادهای مدنی جزو شعارهای دولت آقای خاتمی بود. آن زمان اول خانه سینما درست شد و بعد به فاصله دو سال خانه موسیقی و خانه تئاتر به وجود آمدند. آن موقع تصور این بود که اینها، چون موضوع فعالیت‌شان فرهنگی هنری است و در چارچوب قوانین و قواعد وزارت ارشاد فعالیت دارند باید در ارشاد این نهادها ثبت شوند. این رویه اشکالاتی داشت؛ دلیل‌اش هم این است که موضوع حرکت‌های صنفی اساسا به وزارت فرهنگ و ارشاد ربطی ندارد. بنابراین یک شترگاوپلنگی به وجود آمد که تکلیفش معلوم نبود و در بسیاری از مواقع در تمام این سال‌ها به مشکل برخوردیم. ما نیز موانع مختلف اسناسنامه‌ای داشتیم کما اینکه خانه سینما براساس همین موانع، در دولت قبل دچار مشکل شد.

اخیرا شورای عالی انقلاب فرهنگی تلاش دارد با مصوبه‌ای این مسائل را حل کند. وقتی ما موسسه فرهنگی هنری هستیم اعضای "هیئت موسس" صاحبان خانه محسوب می‌شوند. در واقع در چنین ساختاری، هیئت موسس هیچ وقت از بین نمی‌رود. یعنی هیئت موسس مانند سهامداران یک مجموعه می‌شوند.

البته در زمان تشکیل خانه موسیقی گفتند اینجا اساسنامه‌ای تشکیل می‌دهند و بعد هیئت موسس منحل می‌شود و هیئت مدیره شکل می‌گیرد و این افراد مجمع عمومی هیئت مدیره را تعیین می‌کنند. در صورتی که با استناد به قوانین ارشاد، این مساله قانونی نیست. یعنی عده‌ای به عنوان هیئت موسس آمدند که هیچ وقت از بین نمی‌روند و آنها مانند صاحبان سهام هستند. همه موسسات فرهنگی این گونه است. خانه موسیقی این مشکل را داشت.

هیئت موسس با تبصره‌ای که در شورای عالی انقلاب فرهنگی احتمالا به تصویب می‌رسد استثنائا از بین می‌رود. یعنی هیئت موسس انتخابات برگزار می‌کنند و مجمع عمومی تصمیم‌گیرنده می‌شود.

اساسا بعضی از صنوف مانند خانه سینما دارند دوگانه سوز می‌شوند؛ یعنی اینها ریشه‌ای در وزارت کار دارند و در موسیقی هم یک انجمن صنفی با همین شیوه محسوب می‌شوند. اما نکته اینجاست که در قواعد و قوانین پوشش دهنده فعالیت هنری در وزارت کار، نگاهی که به هنر نزدیک باشد وجود ندارد؛ یعنی نگاه در این زمینه، نگاه کارگری است که اشکالاتی در آن دیده می‌شود. این مساله باید بالاخره حل شود. قرار است در وزارت کار هنرمندان صنف ویژه بشوند تا قوانین‌شان، قوانین کارگری نباشد. همچنین وزارت ارشاد هم قرار شده مصوبه‌ای بدهد تا نهادهایی مانند خانه موسیقی از دایره موسسات فرهنگی خارج شوند و به زودی این مسئله حل می‌شود.

-ماجرای تعاونی مسکن خانه موسیقی و شائبه اختلاس

تعاونی مسکن خانه موسیقی باید بگویم، ما پروژه‌ای را در هشتگرد با مشارکت تعاونی مسکن انجمن روزنامه‌نگاران آغاز کردیم که یک مجموعه 70 واحدی (5 بلوک 4 طبقه) است. برای شروع کار این مجموعه می‌بایست70 متقاضی ثبت‌نام می‌کردند تا کار شروع شود. به زور آمدیم به رفقای خودمان گفتیم که مثلا شما بیایید سه واحد را بردارید تا بتوانیم این پروژه را شروع کنیم. بالاخره کار آغاز شد و قرار بود این پروژه در یک سال و نیم تمام بشود. دقیقا این موضوع مصادف شد با همان مقطعی که آن تحریم‌های وحشتناک اجرا شد.

یکی از دلایلی که معمولا همه تعاونی‌های مسکن را با مشکل مواجه می‌کند این است که  همه اعضا در زمان‌های مشخص شده نمی‌توانند پول لازم را بدهند تا پروژه پیش برود. طبیعتا در چنین شرایطی پروژه کش پیدا می‌کند و باعث می‌شود که اتمام آن عقب بیفتد. در مسئله تعاونی مسکن خانه موسیقی نیز همین اتفاق افتاد و کار کش پیدا کرد و به تحریم‌ها و ناپایداری وحشتناک قیمت‌ها برخورد کردیم و این پروژه با 30 درصد افزایش قیمت روبرو شد؛ که آن هم طبق قرارداد بود.

در قرارداد تعاونی مسکن، بندی وجود دارد که در آن آمده قیمت تمام شده هنگام تحویل محاسبه می‌شود. در قرارداد تمام تعاونی‌ها، این بند وجود دارد. در آغاز کار قیمتی ارزیابی می‌شود ولی پیش‌بینی افزایش قیمت را هم می‌کنند. موقع تمام شدن کار نیز این افزایش قیمت‌ها محاسبه خواهد شد.

در مورد تعاونی مسکن خانه موسیقی هم عنوان شد که 30 درصد افزایش قیمت نسبت به بر آورد اولیه وجود دارد و دوستان اعتراض کردند که ما این پول را نمی‌دهیم، چراکه ما قرارمان این بوده در فلان تاریخ کار پروژه با فلان قیمت تمام بشود. گفتیم این دیگر دست ما نبوده است. منتهی آنها می‌گفتند ما خوش حساب بوده‌ایم و کاری به این ماجراها نداریم. ما گفتیم این پروژه فقط با پول شما تمام نمی‌شود و آنهایی که در هنگام اجرای پروژه، پول زمان‌بندی شده را دیرتر پرداخت کرده‌اند این پروژه را به تاخیر می‌اندازد. بعد گفتند چرا با اینهایی که دیرتر پول را پرداخت کردند مماشات شده است. گفتیم برای اخراج یک عضو تعاونی مسکن، حتما دادن سه تا اخطار لازم است؛ و ما به هر حال همین کارها را کردیم و با بحران اقتصادی و تحریم‌ها در کل کشور مواجه شدیم.

دوستان در نهایت گفتند ما این اضافه پول 30 درصدی را نمی‌دهیم. ما هم مجبور بودیم این ماجرا را حل کنیم. در نهایت طبق قانون پس از اخطار اول، دوم، سوم می‌بایست از پروژه خارج می‌شدند که ما هم همین کار را کردیم. دوستان هم رفتند شکایت کردند.

کل داستان تعاونی مسکن خانه موسیقی در هشتگرد، در برآورد اولیه قرار بود متری 600 هزار تومان قیمت تمام شود که در پایان کار این مبلغ به متری 850 هزار تومان رسید. با این هزینه بهترین مصالحی که متفاوت با پروژه‌هایی اطراف آنجابود ساخته‌ شد. خانه‌ای که با زمین‌اش متری 900 هزار تومان برای دوستان تمام می‌شود را چطور می‌شود فروخت و اختلاس کرد؟

سرانجام 15، 16 نفر از این دوستان تسویه نکردند و خانه را نگرفتند و به دنبال شکایت رفتند. بقیه واحدها هم به سایر اعضا تحویل داده شده است. اختلاف حسابشان در آن زمان حدود 7 ، 8 میلیون تومان بود. این واحدهایی که اعضای تعاونی تحویل نگرفتند به پیمانکاری داده شد که آنجا را ساخته بود تا این پروژه تمام بشود. بعدا پول اعضایی که شکایت کردند به صندوق دولت رفت و باید با قواعد و قانون قضایی بررسی شود تا ضرر و زیانشان عودت داده شود.

- پولی که نیروی انتظامی بابت کنسرت ها می گیرد

این ماجرای دریافت پول از برگزارکنندگان کنسرت توسط اداره اماکن، برای اولین بار در تالار وزارت کشور باب شد؛ زمانی که آقای مرتضی طلایی رئیس نیروی انتظامی تهران بود؛ بعد از کنسرت "همنوا با بم" این اتفاق افتاد. فکر می‌کنم سال 84 بود. آقای طلایی می‌گفت سالن وزارت کشور از نظر موقعیت ترافیکی، در جایی قرار دارد که حجم ترافیک زیادی را به هم می‌ریزد و ماموران راهنمایی و رانندگی‌ تا پاسی از شب باید برای کنترل این وضعیت فعالیت کنند و بابت این فعالیت نیز به آنها اضافه کار پرداخت می‌شود. با این توجیه که البته اصلا توجیه درستی نبود از زمان آقای طلایی گرفتن پول توسط اداره اماکن از کنسرت‌گذاران باب شد.

 آن زمان به صورت دستور شفاهی و نه با مصوبه این روال آغاز شد. آن موقع ما به این موضوع اعتراض کردیم و تخفیف گرفتیم. شبی 5 میلیون تومان برای تالار وزارت کشور پول می‌گرفتند که ما آن موقع صحبت کردیم و 1.5 میلیون تومان دادیم. ما تا امروز هیچ توجیهی برای این کار اداره اماکن نمی‌شناسیم.

من  در این باره هم نامه نوشته‌ام و هم اینکه اعتراض کرده‌ام. ما به این مساله به شدت معترضیم به خاطر اینکه چنین هزینه‌هایی باعث تعطیل شدن برنامه‌های فرهنگی می‌شود که اصلا جنبه تجاری ندارند. اجراهایی که در سالن‌های زیر 300 نفره برگزار می‌شود صد در صد فرهنگی و هنری است و موسیقی‌هایی که در این مجموعه‌ها اجرا می‌شود جنبه تجاری ندارند. در این سالن‌ها معمولا موسیقی سنتی، تکنوازی،‌ دونوازی و از این قبیل اجراها روی صحنه می‌رود. در موسیقی ایرانی یک عده جوان عاشق با هزار مشکل و مانع در سالن‌هایی مانند فرهنگسرای ارسباران، فرهنگسرای نیاوران، فرهنگسرای اندیشه و جاهای دیگر کار می‌کنند؛ وقتی رقم گزافی از این جوان‌ها برای برگزاری کنسرت گرفته می‌شود چه معنایی دارد؟ یعنی اینکه انجام ندهید. آیا واقعا ما که داعیه فرهنگی داریم و می‌گوییم جامعه باید فرهنگی بشود عملا هم جامعه را به سمت موسیقی درست سوق می‌دهیم؟

ما باید گوش مردم را با موسیقی‌های خوب آشتی بدهیم. خب، موسیقی‌هایی که در اینجا اجرا می‌شود موسیقی خوب ایرانی است و ما باید از اینها حمایت کنیم؛ از این رو به مسئله دریافت پول توسط نیروی انتظامی که باعث تعطیلی اینگونه برنامه‌ها می‌شود به شدت معترضیم.

 

-حقوق مدیر عامل و... 

در سال 1396 حقوق مدیرعامل خانه موسیقی سه میلیون تومان شده است؛ سال قبل نیز 2 میلیون و 700-800 هزار تومان بود.

واقعیت این است که عملا شرکت در انتخابات بر گردن من گذاشته شد. من به طور جدی تصمیمم این بود که بروم دنبال کار خودم. از نظر هنری آدم ناتوانی که نیستم. دیدم هر چه به من بدهند نمی‌ارزد که کار کنم و بعد این همه حرف و حدیث پشت‌سرم باشد. گفتم ما در دوره‌ای احساس دینی داشتیم که برایش تلاش کردیم؛ حالا می‌خواهیم برویم دنبال کار خودمان. من از نظر کلاس فکر نمی‌کنم که کسی به اندازه من سرش شلوغ باشد.

باور نمی‌کنید که بگویم مثلا 50 نفر از دوستان گفتند بیایم و در انتخابات هیئت مدیره باشم. کسانی هم که متقاضی مدیرعاملی خانه موسیقی بودند رزومه‌ها را فرستادند؛ اما هیچ‌کدامشان قابل اعتنا و قابل اعتماد نبودند. این بود که گفتند خواهش می‌کنیم شما به طور موقت هم که شده دوباره در این سمت باشید و بالاخره ما را مجاب کردند و گرنه اصلا این طور نبود که من در ذهنم باشد تا بیایم. الان هم اگر آدم شایسته و لایقی که بتواند اینجا را بهتر از من بچرخاند پیدا بشود من یک ساعت هم در این سمت نخواهم ماند و قطعا کمکش خواهم کرد.

واقعیت این است نگاهی که وجود دارد بعضی وقت‌ها اصلا نگاه درست و منصفانه‌ای نیست. در خانه موسیقی ما بعضی وقت‌ها برای پرداخت هزینه جاری‌مان هم مشکل داریم. همه این سال‌ها داشتیم عایدی‌مان را گفتم یا دویست تومان است یا صد تومان.

- در جشنواره موسیقی فجر کی چقدر گرفت، شورای مشاورین و آن بخش خصوصی 

برای برگزاری جشنواره موسیقی فجر شورای مشاورینی داشتیم که در برگزاری فسیتوال تهران هم به خانه موسیقی کمک کرده بودند. اعضای این شورا را همایون شجریان، تهمورث پورناظری، سهراب پورناظری و علیرضا قربانی تشکیل می‌دادند. طبیعتا چون فستیوال تهران را با مشورت آنها انجام دادیم اینجا هم از همین دوستان به عنوان مشاور مشورت گرفتیم و من از آنها درخواست کمک کردم.

ضمن اینکه قرار بود یک مجموعه خصوصی بیاید و در برگزاری جشنواره سرمایه‌گذاری و هزینه کند. این مجموعه خصوصی اسمش "کار و اندیشه" بود. طبیعتا حلقه ارتباطی‌اش آقای تهمورث پورناظری بودند. ایشان گفتند این مجموعه آمادگی دارد کل هزینه‌های جشنواره موسیقی فجر را صفر تا صد بپردازد و سود و زیان هم متعلق به خودش باشد. اما بعد حرف و حدیث‌هایی پیش آمد که می‌گفتند پشت پرده این داستان چیست. همه ورودی و خروجی جشنواره معلوم است و در چنین جشنواره‌ای که 20 میلیارد تومان پول نمی‌آید. در جشنواره باید بلیت‌ها فروخته شود علاوه بر آن مبلغی هم از سوی دولت اختصاص داده می‌شود.

 کل بلیت‌ها جشنواره را هم که می‌فروختیم چیزی حدود 3میلیارد و 200 ، 300 میلیون تومان می‌شد. یک رقم دولتی هم بود که آقای مرادخانی گفت ما یک میلیارد بیشتر برای برگزاری جشنواره موسیقی فجر به شما پول نمی‌دهیم. با این تفاسیر کل مبلغی که وجود داشت چقدر می‌شد؟ در این شرایط یک مجموعه‌ خصوصی می‌آید و می‌‌گوید ما تمام هزینه‌های جشنواره را می‌دهیم؛ اگر خرجش درآمد که بهتر، اما اگر در نیامد هم ما مشکلی نداریم. با این وجود ما باید چه کار می‌کردیم؟ آیا نباید استقبال می‌کردیم.

وقتی قرار شد جشنواره را با هزینه خودش جلو ببریم ما آمدیم قرارداد تمام گروه‌ها را براساس بلیت‌فروشی‌شان بستیم. طبیعتا کسی که در تالار وحدت اجرا داشت با کسی که در برج میلاد کنسرت می‌داد مقدار فروش‌شان فرق می‌کرد. ماجرایی درباره دستمزد گروهی عنوان شده بود که در تالار وحدت برنامه داشتند. من اسم این گروه و سرپرستش که به دستمزدش اعتراض کرده بود نمی‌آورم؛ اما این توضیح را می‌دهم که گروه یک دستمزد و خواننده نیز یک دستمزد جداگانه از ما دریافت کردند که مجموع هر دو دستمزد 40 میلیون شد. این در حالی است که دستمزد کسی که در برج میلاد با ظرفیت دو برابر کنسرت می‌دهد باید دو برابر 80 میلیون بشود. مثلا در مورد آقای سهراب پورناظری که مورد اعتراض برخی قرار گرفت هم خودش بوده و هم آقای "آنتونیو ری" حضور داشته است.فروش بلیت این اجرا 78 میلیون تومان می‌شد. ضمن اینکه آقای سهراب پورناظری دو تا اجرا داشته و در اختتامیه هم اجرا کرد که پول نگرفت. یعنی این بابت دو اجرا است. اینها را هیچکس لحاظ نمی‌کند فقط می‌گویند پول گرفتند رفتند. اگر پول دیگری گرفته‌اند به من بگویید.

 

 

حمید رضا نوربخش خانه موسیقی ایران
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین