همایون شجریان و چهار اتفاق مهم که برندش را احیا کرد
همایون شجریان بیش از یکدهه است مورد توجه علاقهمندان به موسیقی بوده اما بهنظر میرسد حالا نام او بیش از هروقت دیگری به گوش میرسد، چرا؟
ایران آرت: صابر محمدی در جام جم نوشت: حتی اگر از دوستداران همایون شجریان باشید هم، اذعان دارید که برند مهم او، با انتشار آلبوم "افسانه چشمهایت" تاحدودی مخدوش شد. حتی اگر از دوآتشههای همایونباز محسوب شوید هم، حتما از این آلبوم راضی نبودهاید. چرا با این قاطعیت میگوییم "حتما"؟ چون اگر راضی بودید، از ۱۹ آبانماه سال گذشته که آن آلبوم منتشر شد تا حالا، صفحات شخصیتان را پر کرده بودید از ستایشنامههایتان. آلبوم "افسانه چشمهایت" که در آن، همایون شجریان اینبار با علیرضا قربانی خوانده بود، هیچ انتظار ۱۰ ساله طرفداران این دو خواننده محبوب را برآورده نکرد. علاوه بر این ماجرا، حواشی پیرامون تولید آلبوم نیز مزید بر علت شد تا همایون شجریان بیش از هر زمان دیگری به احیای برند خود نیازمند شود. چه کسی فکرش را میکرد مقدمات این احیا، با رویدادی بسیار تلخ برای او فراهم شود؛ با درگذشت پدرش محمدرضا شجریان در متن گزارش به آن روزها بازخواهیم گشت و خواهیم گفت که چرا این رویداد تلخ، همایون را به صحنه محبوبیت بازگرداند. اما فقط درگذشت پدر نبود که پسر را به صحنه بازگرداند؛ حالا هر روز خط و خبری از او به گوش میرسد. در تازهترین ماجرا، دیروز خبر آمد که او خواننده سریال "میخواهم زنده بمانم" هم خواهد بود که از شبکه نمایش خانگی پخش خواهد شد.
مرحله اول احیا؛ خارجی ـ عصر ـ بیمارستان جم
عصر آن روز تلخ، گرانترین بار درگذشت محمدرضا شجریان، بر دوشهای همایون شجریان اگر نمینشست کجا مینشست؟ هم فرزندِ آن مرد بود و هم مهمترین و راستینترین وارث هنرش. آن مرگ، بزنگاه سختی برای همایون ترتیب داده بود. راستش را بخواهید با همه شناختی که طی دو دهه از همایون شجریان کسب کرده بودیم، انتظار نداشتیم او بتواند از این بزنگاه سخت، چنین موفق بیرون بیاید. او هم باید بار سنگین و سخت اندوه را مدیریت میکرد و هم هیجان و غم همه هواداران او را و لابد خاطرتان هست که از آن صحنه، پیروز بیرون آمد. خیلی سخت است آدم از صحنه مرگ پدرش پیروز بیرون بیاید، آن هم آن پدر.
از همانجا بود که همایون دوباره محبوب شد و حتی در دلهایی رخنه کرد که پیش از آن، چشمی به تماشای او خیره نمیکردند. در روز خاکسپاری محمدرضا شجریان، عکسی از همایون دستبهدست شد که جان خیلیها را آتش زد؛ چشمهای او خون بود و زل زده بود به نور بیرمقی که پاییز توس از آسمان بر مقبره فردوسی میپاشید.
مرحله دوم احیا؛ آن تکنوازی جانسوز در اتاق پدر
سال گذشته بود که در چهلوچهارمین سالروز تولد همایون شجریان، سهراب پورناظری که همکار دهه اخیر او بوده است، ویدئویی از کودکی رفیقش را به اشتراک گذاشت که در آن، همایون خردسال نزد پدر و همراه با توضیحات او، تنبک مینوازد. این تصویر، سالهای سال تصویر رایج موسیقی ما بوده است؛ اینکه همایون شجریان بنشیند کنار پدر و تنبک بنوازد و با حنجره او نیز همراهی کند. رسمیاش را هم که حساب کنیم ماجرای همکاریهای او با پدر از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۷ ادامه داشت؛ از آلبوم منتشرنشده "قاصدک" تا آلبوم "غوغای عشقبازان".
۴۰ روز پس از درگذشت محمدرضا شجریان، همایون خودش را به خانه پدر رساند؛ به همان اتاقی که سالها از تمرینهای دونفره آنها میزبانی کرده بود. همایون داخل اتاق که شد و چشمش به سازهای پدر افتاد، یکیشان را برداشت و زخمه زد. تار را برداشت؛ سازی که سابقه شنیدن صدایی از آن را با پنجه همایون سراغ نداریم. چند دقیقهای با تار مشغول شد. نتیجه مطلقا آنطور که خودش نوشت ناشیانه نبود؛ نه پنجهها الکن بود و نه مضرابها ناتوان. با اینحال او تکنوازیاش را ضبط کرد و به همراه متنی در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشت تا این خاطرهبازی تمامعیار را با دیگران نیز به اشتراک گذاشته باشد. او نوشت: "منزل پدر که میرفتم، بر حسب عادت و علاقه با سازهایی که در خانه بود کلنجار میرفتم و او با همان لبخند مخصوص به خود که انگار میگفت هنوز هم پی بازیگوشی هستی بابا، نگاه میکرد. اکنون ۴۰ روز گذشته است و پَرِ آوازم شکسته است بابا. اگر اجازه دهی با همان پنجه الکن و مضرابهای ناتوانم، با عاشقانت همراه شوم. بگذار برایت بچگی کنم، شاید برایم لبخندی بزنی. به یاد آن روزها که آرام جانم بودی... بزرگان نیز بخشند به احساس".
حلاوت این خاطرهبازی، گامی دیگر بود برای نزدیکی بیشتر هواداران سختگیر پدر به پسر.
مرحله سوم احیا؛ انتشار "سووشون"
پانزدهم دی ماه، یکی دیگر از روزهای مهم در نوار زمان احیای برند همایون شجریان بود. او در این روز، اثر تازهای با صدای خود منتشر کرد؛ تصنیفی هفتدقیقهای با آهنگسازی تهمورس پورناظری. یکی از دو برادری که همایون، هفت سالی است همکاریاش را با آنها تداوم بخشیده و با آهنگسازیهای آنها، چهره دیگری از خود معرفی کرده است. این بار خلاف چند سال گذشته، نه سهراب، بلکه تهمورس برای همایون آهنگ ساخته بود. اشاره متن شعر "سووشون" به فاجعه تروریستی اخیر در دانشگاه کابل با کلیدعبارتِ "جان پدر کجاستی؟" و نیز اشاره تلویحی این عبارت به تمنای پسر از فقدان پدر، باعث شد "سووشون" بسیار مورد توجه قرار بگیرد و دوباره حواسها را به همایون شجریان جلب کند.
مرحله چهارم احیا؛ انتشار "محو تماشا"
پنج روز پیش بود که تازهترین تکآهنگ همایون شجریان، طی موزیکویدئویی با عنوان "محو تماشا" منتشر شد؛ ویدئویی ساده به لحاظ بصری و موسیقایی که مهمترین وجه تفاوتش نه همایون بلکه آهنگساز و نوازندهاش بود. همایون پس از هفت سال، دوباره به علی قمصری بازگشته بود؛ آهنگسازی که حالا نه جوانی ۲۹ساله با ایدههایی بسیار رادیکال در موسیقی بلکه جوانی ۳۷ ساله با پختگی لازم است. همایون پس از تجربه دو آلبوم متفاوت و پیشروی "آب،نان، آواز" در سال ۱۳۸۸ و "چه آتشها" در سال ۱۳۹۲، بار دیگر با علی قمصری همکاری کرده است و اینبار بهنظر میرسد اگر این همکاری به انتشار آلبومی نیز بینجامد، خلاف آن دو آلبوم که به خاطر ساختارشکنیهایشان چندان مورد استقبال واقع نشد، بتواند بازگشتی باشکوه را برای همایون رقم بزند.