سمپل؛ مشکل تازه موسیقی ایران / بی کاری نوازندگان و آهنگسازان
به نظر میرسد که کاربرد سمپلها در موسیقی دیگر کشورها چیز دیگری است و ما در ایران از آن استفادههای دیگری میکنیم. آیا همینطور است؟
ایران آرت: پاشا یثربی از آهنگسازان و فعالان موسیقی نسلهای قبل است که هنوز کم و بیش فعال است و با خوانندگان نسلهای پس از خود نیز همکاری میکند؛ او در گفتگو با ایلنا از درد تازه موسیقی پاپ می گوید:سمپل ها و نرم افزارهای موسیقی.گزیده ای از گفته های او را می توانید بخوانید:
میتوانم بگویم که در ابتدا ذهنیتها برای ساخت مقوله «سمپل» چیز دیگری بوده است. کار کرد اصلی سمپل این است که آهنگساز پیش از آنکه اثرش را با ارکستر اجرا کند، بتواند صدایی تقریبی از کلیت کارش داشته باشد.
چیزی مانند اتود
بله چیزی مانند اتود، اما در واقع این تکنولوژی تا آن حد پیشرفت کرد که سمپل در بسیاری مواقع جایگزین مقولات دیگر شد. کاربرد سمپل در ایران بنا به دلایلی شکل دیگری پیدا کرده است. در ایران دستمزدها بسیار پایین است و متولیان و تهیهکنندگان برای کسب سود بیشتر ترجیح میدهند به آهنگساز و نوازنده و تنظیم کننده پول ندهند، به همین دلیل از مقطعی به بعد، سمپل کاربرد و جایگاه دیگری پیدا کرد و اتفاقا جواب هم داد. از طرفی عدهای به اشتباه فکر میکنند با وجود سمپل عوامل سازنده کاری نمیکنند و مثلا با زدن دکمهای بخش یا بخشهای از اثر اجرا، و در نهایت آهنگ پخش میشود در صورتی که اینطور نیست. بسیاری افراد نیز با وجود سمپل و بهکارگیری ترفندهایی آهنگساز شدهاند. تنظیمکنندههای ما نیز دوستهاند: دسته اول آنهایی که مینشینند و فکر میکنند و کاری را میسازند که در این زمینه افراد و هنرمندان خوبی داریم. دسته دوم افرادی هستند که اثر یا آثارشان را کولاژ میکنند که تعدادشان بسیار زیاد است و حال برای خودشان برو بیایی دارند. اغلب این افراد از نسلهای جدید هستند. آثاری که توسط این افراد ساخته میشود هیچ محتوایی ندارد و به لحاظ تفکر و تنظیم تکراری هستند، اما از آنها حمایت میشود!
بیکاری آهنگسازان و نوازندگان به جهت استفاده نابجا از «سمپل»
متاسفانه آهنگسازان و نوازندگان بسیاری به دلیل استفاده نادرست از سمبل بیکار شده اند. اما همانطور که گفتم هنوز هم هستند آهنگسازان و تنظیمکنندگانی که کولاژ نمیکنند و با شیوه درست کار میکنند و همچنان به ساز زنده اعتقاد دارند. اگر در این زمینه از کسی نام نمیبرنم به این دلیل است که نمیخواهم کسی از قلم بیفتد.
وجود سمپلها و دیگر ادوات و نرم افزارها موسیقی پاپ کلاسیک ما را محو کرده سالهاست که ارکستر و رهبری ارکسترهای پاپ معنای خودش را از دست داده و خوانندگان با دو سه نوازنده سر و ته کنسرت را هم میآورند
خوانندگان جوانی که جویای نام و شهرت بودند صرفا برای اینکه مطرح شوند و صفحه اینستاگرامی با تعداد بالای فالور داشته باشند و صاحب ویترین شوند، پذیرفتند که بیهیچ قیمتی روی صحنه بروند. این رویه و منظر برای خواننده و تهیهکننده بد نیست زیرا درآمد و سودشان بیشتر میشود. اینکه مثلا کل ارکستر را در شب کنسرت با پنج، شش میلیون تومان روی صحنه ببرند، یعنی سود بیشتر به جیب خودشان رفته و در عین حال چند جوان نیز روی صحنه رفتهاند و از این اتفاق خوشحالند.
تاوان این رفتارها را آهنگسازان و نوازندگانی میدهند که کاربلد هستند، اما در خانه نشستهاند
باید گفت نوازندگان و فعالان کاربلد با وجود اوضاع بد فعلی بازهم به هرکاری تن نمیدهند. مثلا همایون نصیری به جز آنکه مدیریت و سرپرستی گروه «دارکوب» را به عهده دارد، زمانی روی صحنه میرود که آن کار دارای ارزش باشد مانند کنسرتهای اخیرش با همایون شجریان. شما تصور میکنید چنین فردی حتی با پول و دستمزد خیلی بالا پشت خوانندهی ناکارآزمودهای میایستد و ساز میزند؟ مطمئنم چنین کاری نمیکند اما میخواهم بدانم نوازندگان با تجربه و کاربلد با آن سابقه بسیار و دانش بسیار و توانایی بالا، چرا باید در خانه بنشینند یا مهاجرت کنند؟ این واقعیت دردناکی است که تهیهکنندگان سودجو رقم زدهاند و هنر را از آن جایگاه والا به هجویات رساندهاند. البته فقط موسیقی نیست که چنین اوضاعی دارد. سینمای ما نیز چنین وضعیتی دارد و آثار تولید شده سینمایی و تلویزیونی طی سالهای اخیر گواه این نابسامانی است.