روایت شاگرد علی تجویدی از زندگی این آهنگساز/ لحظهای استاد را بیکار ندیدم/ ماجرای جالب خلق ترانه "آتش کاروان"
شاگرد استاد علی تجویدی میگوید: یا با آهنگسازی مشغول بودند یا مطالعه میکردند. دائم در حال یادداشتبرداری بودند. لحظهای استاد را بیکار نمیدیدم.
ایران آرت: سیمین سلیمانی در اعتماد نوشت: علی تجویدی خالق بسیاری از تصنیفهایی است که خیلی از ما زیر لب زمزمه میکنیم؛ آهنگساز، پژوهشگر و نوازنده ویولن و سهتار که پیوند میان موسیقی و ادب کلاسیک، ویژگی هنرش بود. کسی که نوای برآمده از آرشه و پنجههایش همچون آتشی افروخته تا ابدالاباد، گرمابخش کاروان موسیقی ایران است. او پانزدهم آبان ۱۲۹۸ خورشیدی در تهران به دنیا آمد و ۲۴ اسفند ۱۳۸۴ در زادگاهش از دنیا رفت.
به دنبال یکصدویکمین زادروز این موسیقیدان فقید با بهرنگ آزاده یکی از شاگردانش که دو دهه نوازندگی در ارکستر ملی ایران را هم در کارنامه دارد، گفتوگو کردم.
زندهیاد تجویدی در موسیقی ایرانی چه نقش و جایگاهی دارند؟
استاد علی تجویدی از موثرترین چهرههای موسیقی ایران زمین هستند که در طول زندگی با ارزش خود برای اعتلای هنر و فرهنگ ایران زمین کوشیدند و آثار گرانبهایی را از خود به جا گذاشتند. آثار ماندگار استاد تجویدی را میتوان به تصنیفها، ردیف موسیقی ایرانی برای ویولن و آثار صوتی از تکنوازیهای ایشان تقسیمبندی کرد. تصنیفها یا ترانههای استاد تجویدی همان طور که خودتان اشاره کردید از بهترین آثار خلق شده در دوران موسیقی گلها هستند که تا به امروز طراوت خود را از دست ندادهاند.
این تصنیفها و آثار چه ویژگی بارزی داشتند؟
شاید یکی از ویژگیهای بارز تصنیفهای ایشان این است که در ذهن مینشینند و فراموش نمیشوند. ردیف استاد تجویدی نیز با توجه به تسلط بالای ایشان بر ردیفهای موسیقی ایرانی از بهترین و دقیقترین ردیفهایی به شمار میرود که برای ویولن نوشته شده است. استاد فخرالدینی از آن به عنوان بهترین ردیف موسیقی ایران نام میبرند و در دانشگاه همیشه به عنوان منبع از این ردیف استفاده میکردند. خود من هم در دانشگاه افتخار شاگردی استاد فخرالدینی را داشتم که در درس تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی ایرانی همین ردیف را آنالیز میکردند.
سبک ایشان در تصنیفسازی، آهنگسازی و به طور کلی شیوه خلق اثر ایشان چگونه بود؟
استاد تجویدی ارتباط نزدیکی با شعرا و ترانهسرایان بنام دوران خود داشتند و در اکثر موارد ترانهها را به صورت همزمان در همنشینی با شاعر خلق میکردند و در تعامل مستقیم بودند. اکثر آثارشان داستانی در پس پرده دارند.تحلیل تخصصی ترانههای استاد در این بحث نمیگنجد ولی اگر بخواهم گذرا اشاره کنم از ویژگیهای تصنیفهای ایشان مقدمههای بیکلام نسبتا طولانی و استفاده بجا از گوشههای مختلف یک دستگاه در آفرینش ملودی است و در واقع ترانههای ایشان ردیف محور هستند. به عنوان مثال در ترانه "مرا عاشقی شیدا" که سال 1334 ساختند و استاد بنان آن را خواندند به درآمد سهگاه و مویه و مخالف اشاره شده است که تلفیقی عالی از شعر و موسیقی دارد.
ممکن است چند مصداق بیاورید؟
بله؛ به عنوان مثال ترانه "آتش کاروان" در یک گردش خانوادگی خلق شده است. خانواده استاد تجویدی به همراه خانواده استاد ترقی به گردشی در خارج شهر رفته بودند؛ آتشی افروخته بودند که تا زمان بازگشت روشن بود. غروب که قصد برگشت داشتند، آتش همچنان روشن بوده و استاد تجویدی رو به استاد ترقی میگویند:"بیژن ببین ما از این آتش استفاده کردیم و داریم ترکش میکنیم" و این بیت رو زمزمه کردند: "آتشی ز کاروان جدا مانده/ این نشان ز کاروان به جا مانده" و فردای آن روز در همنشینی با استاد ترقی این ترانه زیبا در دستگاه شور ساخته میشود.
در دهه 30 آثار بیبدیلی در تاریخ موسیقی معاصر خلق شد که 3 ضلع آن را تجویدی، دلکش و معینیکرمانشاهی تشکیل میدادند؛ این همکاریها چگونه رقم میخورد؟
یکی از ویژگیهای مثبت آن زمان که میتوان از آن به عنوان دوران طلایی موسیقی ایران نام برد، همدلی بین هنرمندان بود. روابط از خلوص و صفا و صمیمیت خاصی برخوردار بود و کمتر از رقابت و حسادت امروزه خبری بود. خلق آثار ماندگار، درون زیبا میخواهد و روح لطیف و بیکینه که در آن دوران بین اهالی هنر بیشتر جاری بود. در واقع انسان بد نمیتواند موسیقی خوب خلق کند. البته منظورم بین موسیقیدانان است و منظور این نیست که هر انسان خوبی بدون دانش کامل موسیقی میتواند اثری زیبا خلق کند!
گویا ایشان به خصوص در سالهای پایانی عمر خود، آثاری برای نشر هم داشتند که موفق به ضبط و انتشار آن نشدند.
در تمام دورانی که شاگرد ایشان بودم، لحظهای استاد را بیکار نمیدیدم. یا با آهنگسازی مشغول بودند یا مطالعه میکردند. دائم در حال یادداشتبرداری بودند که طبیعتا تمامی این نوشتهها باید منتشر میشدند.
در بخش دیگر سوالاتم میخواهم بیشتر از تجربههای شخصی خودتان که شاگردی آقای تجویدی را کردهاید، بگویید؛ سبک آموزش ایشان چگونه بود؟
استاد تجویدی به ندرت شاگرد قبول میکردند و در دورهای که من شاگردشان بودم تمایل داشتند بیشتر برای تحقیق و مطالعه و مکتوب کردن آثارشان وقت بگذارند. من را نیز با معرفی استاد مرتضی ورزی پذیرفتند ولی در زمان تدریس برای شاگردان بسیار وقت میگذاشتند و خود بنده در یک جلسه کلاس تقریبا از ظهر تا غروب منزل ایشان بودم و جمله به جمله ردیف را مینواختند و من به دنبال ایشان مینواختم و تا جملهای کاملا تفهیم نشود از آن نمیگذشتند. در آموزش گوشههایی که همراه شعر بودند بسیار بر رعایت مفاهیم عاطفی شعر تاکید داشتند و میگفتند وقتی میزنی باید در دلت کلام را ادا کنی و انگار سازت دارد شعر را میخواند. در آموزش بداههنوازی نیز بسیار تاکید داشتند که نوازنده باید شعر زیاد حفظ باشد و در زمان بداههنوازی شعر را در دل بگوید و با ساز اجرا کند.
شده بود از علاقه خود به آلبوم یا اثر خاصی صحبت کرده باشند؟
ایشان بسیار عمیق و دقیق به موسیقی گوش میدادند و به طور ویژه به اثر خاصی اشاره نمیکردند یا حداقل من به خاطر ندارم. به طور کلی عاشق موسیقی ناب و پرمایه و اصیل بودند تا جایی که من در خلال صحبتها شنیدم. چیزی که در حال حاضر خاطرم هست به استاد صبا، محجوبی، عبادی و شهناز علاقه زیادی داشتند.