انزوا و فراموشی موسیقی ایرانی اتفاق میافتد؟
صادق شیخزاده که جوایز بینالمللی متعددی را با آثارش در زمینه موسیقی ایرانی کسب کرده است، درباره احتمال انزوا و فراموشی این نوع موسیقی صحبت میکند.
ایران آرت: صادق شیخزاده، خواننده جوان موسیقی، اگرچه موفقیتهایی در چند جشنواره بینالمللی به دست آورده اما در ایران هنوز چندان نزد مخاطبان موسیقی شناختهشده نیست. دریافت جوایزی در سطح بینالمللی از جمله مانند مستر وُکال فنلاند از دانشگاه هلسینکی، نشان درجه یک خیام از فردریک لونورمان فرانسه و ای.سی.ام اتریش در عرصه موسیقی اصیل ایرانی در کارنامه او دیده میشود.
او فارغالتحصیل ادبیات فارسی در مقطع دکترا و معتقد است بین موسیقی و ادبیات پیوندی ناگسستنی وجود دارد.
گفتوگوی روزنامه اعتماد با او را در ادامه میخوانید.
باتوجه به مناقشات نظری مختلف و اختلافنظرها و سلایق گوناگونی که در زمینه موسیقی وجود دارد، دوست دارم از شما بپرسم که در عرصه موسیقی سنتی به دنبال چه هدفی هستید؟
موسیقی سنتی باید به عنوان یک فضیلت در جامعه مطرح شود و اجرای برنامههایی در این زمینه به حمایت نیاز دارد. به نظر من، آوازخوانی مروت شناخته میشود و جوانمردی موسیقایی زمانی طنینانداز میشود که در هر خانواده یک سفیر موسیقی سنتی ایرانی پرورش پیدا کند. طی سالها فعالیت هنری به این نتیجه رسیدم که دگراندیشی و دگردوستی محصول فعالیت صحیح هنری است، بههمین دلیل همیشه به دنبال منافع جمعی در حوزه موسیقی بودهام و دغدغه اصلی من معرفی ساز ایرانی به نسل جدید، آموزش این سبک موسیقی به آنها و بهرهمندی و آشنایی از طرز تفکر آنهاست.
یکی از سوالهایی که برای مخاطبان موسیقی سنتی همچنان مطرح است، چرایی استقبال اندک خوانندههای این سبک از شعر نو است. شما در این ارتباط چه نظری دارید؟
شعر نو جایگاهی رفیع در ادبیات و موسیقی دارد و نگاه متفاوتی را در این عرصهها طلب میکند؛ ادبیات با مردم همراهی میجوید و آنها را ترغیب میکند تا راههای تازهای را برای گذر از رنجهای عالم معاصر بیابند و بالطبع موسیقی و هنرمند آن هم از این ماجرا مستثنا نیست. با تمام مشکلاتی که وجود دارد تلاش کردم اثری با اشعار فروغ فرخزاد تهیه و در فرصت مناسب منتشر کنم اما موانع پررنگی بر سر راهم به وجود آمد که امیدوارم این موانع برطرف شوند تا همگان بتوانند از چشمه ادبیات مدرن ایران در موسیقی بنوشند.
جز فروغ در فکر کار روی دیگر شاعران معاصر و نوپرداز هم هستید؟
در تدارک آلبومی به نام آلبوم "سایه جان" هستم که در آن از آثار شاعر گرانقدر، هوشنگ ابتهاج استفاده شده و به زودی منتشر میشود. "سایه جان" پس از آلبومهای "اینک از امید" به آهنگسازی شاهین شهبازی -که برنده جایزه ای.سی.ام اتریش و نشان درجه یک خیام فردریک لونورمان فرانسه شد- آلبوم "اینک از حافظ" به آهنگسازی دکتر پویا سرایی - منتشر شده تحت لیسانس دانشنامه فردریک لونورمان فرانسه در استراسبورگ- و آلبوم "مولانا جان" به آهنگسازی سیاوش عبدی، چهارمین آلبوم من خواهد بود.
موسیقی سنتی با وجود همه ظرفیتهایی که دارد، چرا کمتر مورد اقبال مخاطبان جوان است؟
موسیقی اصیل ما یک امر مهم و جدی است و شاید به همین دلیل است بین نسل حاضر غریب است، چون در کشور ما هنر جدی کمتر مورد توجه است. متاسفانه در حال حاضر وضعیت موسیقی ایرانی بهگونهای است که عدهای باتوجه به جذب موسیقی ایرانی به دلیل سلایق مخاطبان خود مجبور به اجرای کارهای سطح پایین پاپ شدهاند که دردناکی این موضوع را میرساند.
آیا این خطر به فراموشی رفتن موسیقی اصیل ایرانی را گوشزد نمیکند؟
واقعیت این است که هنرمندان موسیقی اصیل یا دیرتر شناخته میشوند یا اصلا دیده نمیشوند و عمدهترین دلیل دیر شهرت یافتن هنرمندان این عرصه نیز جدیت آن است اما با انزوا و فراموشی آن موافق نیستم، چون مخاطبان موسیقی تفریحی نیز خواهان فرهنگ هستند و باید یافتههایی از همین موسیقی جدی داشته باشند که این کاملا اتفاقی اجتماعی است؛ ارایه هنر جدی به مخاطب، این نگرش را در او ایجاد میکند که باید قسمتی از روح و روان، خردورزی و اندیشه و جهانبینی خود را دراختیار شما قرار دهد و طبیعی است که در این مواقع مخاطب وسواس و خساست به خرج میدهد. این موضوع و مصداقهای اینچنینی باعث شده که مخاطبان سختتر با این سبک از موسیقی ارتباط برقرار کنند. ارزشهای موسیقی جدی همیشه دیرتر نمایان میشود و مخاطبان خود را پیدا میکند درحالی که موسیقیهای مردمی از راههای مختلف ازجمله راهاندازی کارناوال به سرعت شناخته میشوند.