اظهارنظر عجیب نماینده سابق مجلس درباره شجریان
کیوان ساکت به اظهارنظر یکی از نمایندگان سابق مجلس که "ربنا" را تنها اثر ارزشمند محمدرضا شجریان دانسته بود واکنش نشان داد.
ایران آرت: ابتکار نوشت: "من، محمدرضا شجریان، فرزند ایران. صدای من جزئی از فرهنگ کهن ایران است که میخواهد به مردم جهان یادآور شود که ما دارای چه فرهنگی هستیم، فرهنگ انسانی، فرهنگ عشق و صفا و پیامی جز دوستی، عشق و زندگی و خوشحالی در زندگی برای مردم ندارم…" توصیف استاد شجریان از خودش شاید کاملترین توصیفی در وصف او باشد. صدای شجریان، بخشی از حافظه موسیقایی مردم ایران است، آوای ربنای او سالها همنشین سفرههای افطار روزهداران بوده است، صدای زیبای او هنگام تلاوت قرآن در یادها باقی است. شجریان آنقدر بزرگ است که نمیتوان او را نادیده گرفت…
"شجریان" تنها یک نام نیست. بیشک او یکی از افرادی است که در تاریخ ایران به عنوان یکی از مفاخر بزرگ هنری ماندگار خواهد بود. اما در حالی که تنها چند روز از زادروزش میگذرد، یکی از نمایندگان سابق مجلس شورای اسلامی در اظهارنظری عجیب گفت: "آقای شجریان یک ربنا دارد. آن وقت به آقای ضرغامی گفت آن را پخش نکنید. شاید به خاطر همان ربنا خدا دست تو را میگرفت. آن وقت نامش را در منطقهای میزدند که آن منطقه دهها هزار شهید دارد".
از قضا تنها اثری که محمدرضا شجریان اجازه پخش آن را به صداوسیما داده دعای ربنا با صدای او است، اما صداوسیما به دلایلی به اراده خودش این قطعه را پخش نکرده است. اما سوال مهمی که با شنیدن این اظهارات مطرح میشود این است که آیا تنها میراث استاد شجریان "یک ربنا" بوده است؟ او در طول دهها سال فعالیت خود چه خدماتی به هنر موسیقی ایران کرده است؟
کیوان ساکت، آهنگساز، نوازنده برجسته تار و سهتار و مدرس دانشگاه در گفتوگو با "ابتکار" درباره خدمات استاد شجریان به موسیقی ایران میگوید: جایگاه استاد شجریان در موسیقی ایران بهگونهای است که امروز تمام مردم ایران، حتی کسانی که با موسیقی ملی و موسیقی اصیل ایرانی کمتر آشنایی و انس و الفت دارند منکر جایگاه بزرگ هنری و مردمی استاد محمدرضا شجریان نیستند. استاد شجریان کاری کرد که صدای آواز ایرانی در تمام نقاط جهان، به وجهی شایسته و نیکو به گوش عاشقان برسد. اخیرا در جایی خواندم که شخصی گفته بود آقای شجریان فقط یک ربنا دارند و گفتهاند آن را هم تلویزیون پخش نکند. لازم است به چند نکته درباره این گفته اشاره کنم. نخست اینکه استاد شجریان دهها ساعت و بلکه چند صد ساعت اثر هنری در قالب آوازهای گوناگون و ترانه و تصنیف و... از خود بهجا گذاشته است که اغلب آنها یا ساخته آهنگسازان بزرگ این کهن بوموبر است و یا با همنوازی آنان. سالها است که صدای استاد شجریان آرامبخش جانهای خسته و دردمند این دیار است. اما شاید بد نباشد به این هم اشاره کنم که بارها شنیدهایم که فلان کس به بیتی شاعر است و دیگری به دیوانی نه. مگر زندهیاد گلنراقی تنها با خواندن یک ترانه نام خود را در موسیقی ایران جاودانه نکرده است؟ بنابراین شرط داشتن تعداد آثار زیاد نمیتواند دلیلی بر هنرمند بودن یا نبودن کسی باشد، بلکه کیفیت آثار است که جایگاه افراد را مشخص میکند.
او ادامه میدهد: علاوه بر این استاد شجریان آثار بیشماری از دیرباز تا کنون با همکاری نوازندگان برجسته کشور در کارنامه خود دارد که تمامی آنها جزو گنجینههای فراموشناشدنی موسیقی ایران هستند و در حافظه تاریخی، فرهنگی و عاطفی مردمان این دیار نقش بستهاند. چگونه آن کس که میگوید شجریان تنها یک ربنا دارد از پیش خود چنین قضاوت نادرستی میکند؟ آیا تا کنون این همه اثر هنری را نشنیده است یا لاافل نامی از آنها به گوشش نخورده است؟
دست خدا باعث محبوبیت استاد شجریان شده
ساکت با اشاره به اجازه دادن استاد شجریان به صداوسیما برای پخش کردن "ربنا" میگوید: نکته دیگری که مایلم به آن اشاره کنم این است که استاد شجریان در اعتراض به بسیاری موارد از جمله رعایت نشدن حقوق مادی و معنوی هنرمندان، گفتند که آثار من را از صداوسیما پخش نکنید اما مجازید "ربنا" را در ماه رمضان به گوش مردم خسته و مشتاق برسانید. اما در اقدامی عجیب و غیرقابل باور صداوسیما "ربنا" را ممنوع و از پخش آن جلوگیری کرد. بنابراین به نظرم آنچه موجب چنین اظهارنظرهایی میشود، ناآگاهی و آشنایی نداشتن با فضای رادیو و تلویزیون و آشنا نبودن با استاد شجریان است. استاد شجریان "ربنا" را خواند و سالهای سال از صداوسیما پخش شد و امروز در موبایل همگان دست به دست میشود.
این نوازنده با بیان اینکه محبوب بودن استاد شجریان، همان اقبال خدا است، ادامه میدهد: از سوی دیگر من سوالی دارم. آیا کسی میتواند سعادتی بیش از این داشته باشد که در زمان زندهبودنش مورد محبوبیت مردم سراسر میهن خود و فراتر از آن افراد دیگر از سرزمینهای دیگر باشد؟ به نظر من این اقبال که معلوم نیست در آینده نصیب چه کسی خواهد شد همان دستی است که گوینده آن سخنان نادرست گفته بود. بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی/ مقبول طبع مردم صاحبنظر شود.