طعنه بود یا عرض ارادت؟/ سفر به سال هشتادوچهار و هشتادوشش به بهانه اشاره محسن نامجو به محسن چاوشی در «اعترافات چهلوپنجضربی»/ همراه با اشارههایی به مقوله بینامتن از هایده و داود مقامی تا چاوشی
راستش را بخواهید «اعترافات چهلوپنجضربی» مطلقاً اثر تازهای در کارنامهی محسن نامجو به حساب نمیآید اما این مُسِن چاوشی است که آن را اینقدر سر زبانها انداخته
ایرانآرت، صابر محمدی: حالا چند روزی از انتشار تازهترین موزیکویدیوی محسن نامجو میگذرد و همانطور که انتظار میرفت بیشترین واکنشها به انتشار این اثر، نه مرتبط با نامجو، بلکه مربوط به محسن چاوشی بوده است.
راستش را بخواهید «اعترافات چهلوپنجضربی» مطلقاً اثر تازهای در کارنامه محسن نامجو به حساب نمیآید؛ نامجو در ادامهی فاصلهگرفتنش از فضای کاملا تجربی آلبوم «بر چلهی کمان اشک» و بازگشت به فضاهای تجربهشدهی پیش از آن در کارنامهاش، در «اعترافات چهلوپنجضربی» نیز نه در موسیقی حرف تازهای برای گفتن داشته است و نه در تنظیم و نه حتی در تکست.
این رجعت شاید در حد یک تکآهنگ، برای خیلی از هواداران او، وجهی نوستالژیک هم داشته باشد اما وقتی در نظر میآوریم که این اثر در واقع معرّف آلبوم آیندهی او است با عنوان «مطنطن» که زمستان امسال منتشر خواهد شد چون نخستین قطعهای است که از آن منتشر شده، پی میبریم که نامجو در آلبوم جدیدش، از تجربهگراییِ محضِ آلبوم دو سال پیش خود بالکل بازگشته است. حالا عرض میکنیم که چرا «اعترافات چهلوپنجضربی»، با اینکه حتماً یکی از آثار شنیدنی نامجو در این سالهاست، اما اثر مهم و تازهای محسوب نمیشود و چیزی به امضای او پای کارنامهاش اضافه نمیکند، اما قبلش برویم سراغ محسن چاوشی که با انتشار این اثر نامجو، همه هشتگهای مرتبط با نامجو را تصرف کرده است.
مُسِن چاوشی، وسطِ نامجو
هفته پیش بود که «اعترافات چهلوپنجضربی»، به عنوان دموی آلبوم «مطنطن» منتشر شد. یک «مُسِن چاوشی» در میانههای قطعه، همهی حواسها را به خود جلب کرد. بله، درست شنیده میشد؛ منظور محسن چاوشی بود که به ضرورت وزن عروضی و البته هوشمندی نامجو برای صمیمیترکردن اطلاق، آنطور ادا شده بود، طوری که «ح» در «محسن» چندان شنیده نشود. نامجو میگوید: «من از عقب یه جوری ولو گشتم/ به زور از خوشی مُردم/ مُسن چاوشی خواندم:» و سپس چند سطر از یکی از آثار قدیمی چاوشی را میخواند: «میخوام اینجا با تو باشم/ زیر بارونا دوباره/ ولی افسوس نه تو هستی/ نه دیگه بارون میباره». آوازی با اشارههایی به چهارگاه، در حالی که این چندسطر را چاوشی در اثری پاپ که آن سالها به پاپترنس معروف شد، خوانده بود.
ارجاع به چاوشیِ مدل هشتادوچهار
چندسطری که نامجو در «اعترافات چهلوپنجضربی» از چاوشی خوانده، مربوط است به قطعهای از او با عنوان «حسرت خیس» احتمالا مربوط به سال هزاروسیصدوهشتادوسه. قرار بود «حسرت خیس» در قالب آلبومی با عنوان «خودکشی ممنوع» در سال هشتادوچهار منتشر شود اما همان سال آلبوم لو رفت و البته بعید هم بود با توجه به فضای آن سالهای موسیقی، بتواند برای شعرهایش مجوز انتشار بگیرد. «خودکشی ممنوع» پس از «نفرین»، دومین آلبوم غیررسمی محسن چاوشی بود که قطعههایش لو رفت و این «حسرت خیس» یکی از معروفترین قطعات این آلبوم محسوب میشد. حالا شاید خود چاوشی اساساً نه آن آلبوم و نه این قطعه را به رسمیت نشناسد، اما بیراه نیست اگر بگوییم یکی از دلایل سرزبانافتادن چاوشی در آن سالها همین «حسرت خیس» بود. نامجو هم حتما به همین دلیل و وجه نوستالژیک این قطعه و بیتوجه به جایگاه آن در کارنامهی چاوشی، در «اعترافات چهلوپنجضربی» با آن رابطهای بینامتنی ایجاد کرده است.
محسن چاوشی هنوز به این اشارهی نامجو واکنشی نشان نداده است. شاید به همین خاطر که به یکی از آثار متقدمش، که او سالهاست از آنها عبور کرده ارجاع داده شده است. شاید هم چاوشی مثل برخی رسانهها معتقد است اشارهی نامجو به نام او و اثرش در «اعترافات چهلوپنجضربی»، کنایهآمیز است؛ باوری که البته به نظر نمیرسد بهرهای از حقیقت برده باشد، چرا؟ عرض میکنم.
این ارادت، تازه نیست
در عین حال که خیلیها از اشارهی صریح نامجو در متن کار جدیدش به محسن چاوشی تعجب کردهاند و البته چون کمتر موزیسینی در این سطح برای همکاران خودش چنین کاری میکند حق هم دارند تعجب کنند، خیلیها هم میدانند که دست کم پیش از اینها چاوشی، از خوانندههای محبوب نامجو بوده است. اما این قول معروف، به یادداشتی مربوط است که نامجو دوازده سال پیش برای ماهنامه «نسیم هراز» نوشت و طی آن یادداشت که با عنوان «من و این شرم شیرین» منتشر شده بود، از علاقهاش به صدای چاوشی گفت و حتی ماجرا را تا آنجا پیش برد که بنویسد چاوشی بهترین خواننده موسیقی پاپ ماست. البته در خلال این یادداشت، نامجو اشاره کرده بود که به خاطر ابراز ارادتش به چاوشی، طعن و کنایه هم زیاد شنیده که مثلاً در شأن تو و موسیقی آلترناتیوت نیست که چنین ترانههایی گوش کنی!
این دو تصویر را اگر دانلود کنید، میتوانید زوم کنید و متن کامل آن یادداشت را بخوانید:
روایت همدلانهی نامجو دربارهی چاوشی در آن یادداشت، ناب و نایاب بود، چنانکه حالا رابطهی بینامتنِ «اعترافات چهلوپنجضربی» با «حسرت خیس» در موسیقی ما کمیاب است. خود نامجو شاید فقط یکبار، آن هم در یکی از آثار گروه موسیقی «تیامبکس»، چنین رفتاری را نسبت به خود دیده باشد آنجا که خوانندهی این گروهِ صرفاً سرگرمکننده رپ و پاپ به موهای نامجو اشاره میکند و میخواند: «خانوم میزنی کدوم شامپو/ که موهات پریشونه مثل نامجو!» و البته باری دیگر در متن یک خوانندهی رپ ناسزا شنیده است.
تا یادم نرفته این را هم بگویم که چاوشی و نامجو، در سالهای دهه هشتاد به همراه محسن یگانه، سه ضلع مثلثی بودند که حوزه هنری میخواست طی پروژهای که رضا مهدوی بعدها از نامش یعنی «پروژهی سه محسن» پرده برداشت، آثارشان را بدون مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر کند؛ اتفاقی که برای محسن نامجو و آلبوم «ترنج» افتاد و جنجالها به پا کرد اما برای یگانه و چاوشی، ماجرا طور دیگری رقم خورد.
«اعترافات چهلوپنجضربی» خلاقه نیست، چون...
اما گفتیم تازهترین اثر محسن نامجو، کار خلاقه و تازهای دست کم در کارنامهی او نیست؛ چرا اینطور فکر میکنیم؟ دلایل متعددی دارد. نامجو پس از آلبوم سراسر تجربی «بر چلهی کمان اشک»، آلبوم «سودای من» را اخیراً منتشر کرده که در آن از فضای تجربیِ آلبوم پیشین کاملاً عدول کرده است. آلبومِ آیندهی او نیز به گواه همین یک قطعهای که تا کنون از آن منتشر شده، یعنی موزیکویدیوی «اعترافات چهلوپنجضربی»، انقلابی در کارنامهی او نخواهد بود. او مشخصاً به مولفهی آشنای آثار خود در دهه پیش رجعت کرده است. البته، این بازگشت برای هواداران او مطلوب خواهد بود، اما میتواند در مسیری که او بعد از «بر چلهی کمان اشک» میتوانست بپیماید اختلال ایجاد کند. به هر حال وسوسهی حفظ مخاطب برای هر هنرمند تثبیتشدهای، وسوسهای جدی است.
«اعترافات چهلوپنجضربی» اثر تازهای نیست چون نامجو، مقولهی تلفیق را باز هم با سرفصلهای آشنایی که از خود او سراغ داریم دنبال کرده است. در این فیوژن جدید، هم به لحاظ کنارهم نشستن سازهای ایرانی و غربی، و هم به لحاظ کنار هم نشاندن گوشههای موسیقی ایرانی با گامهای آشنای موسیقی مدرن غرب، کار او همان است که از سالها پیش انجام میدهد و یکبار در فیلم مستند «آرامش با دیازپام ده» آن را بهدرستی تئوریزه کرده است آنجا که میگوید تلفیق کنار هم گذاشتن سهتار و گیتار نیست بلکه پیداکردن قرابتهای موجود در فرهنگ موسیقیهای مختلف است. میرزا ایگرگخان و میرزا ایکسخان، کلیدواژههای این فراز تئوریک در آن فیلم مستند هستند [صرفاً به این دو میرزا اشاره کردم که اگر فیلم را دیده باشید، یادتان بیفتد که دربارهی کدام حرفها حرف میزنم]. «اعترافات چهلوپنجضربی» حتی در بستر موسیقی کلاسیک ایرانی نیز، مقید به مرکبخوانیهای معمول محسن نامجوست؛ اشارهها مدام به دستگاه شور و رفت و برگشتها از چهارگاه به آن، نشاندهنده امضای آشنای نامجوست. این از موسیقی.
اما در شعر نیز، نامجو، به سیاقِ سابق خود بازگشته است. او در شعر نیز، تلفیقهای آشنای خود را احضار کرده. هم از افعال و عبارتهایی با زبان آرکاییک استفاده میکند، هم از زبان معیار و هم از زبان مخفی و محاوره. مثلاٌ در این باره به پارادوکسِ فعل «گشتم» به جای «شدم» در کنار «ولو» دقت کنید. علاوه بر این، باید به مقولهی بینامتن اشاره کنیم. نامجو بارها شعر ترانههای آشنای خوانندههای معروف را به میان تکست خود آورده؛ شاید اولین بار، در «گیس» بود که این بینامتنها به چشم آمد، وقتی او وسط کار، هایده و داود مقامی خواند. بعدها این رویکرد، در یکی از محبوبترین آثارش یعنی «الکی» نیز تکرار شد وقتی در میانههای آن شعر بلند از مرضیه خواند که «قدمزدن در زیر بارون، رو ماسهها درازکشیدن...». و البته در بسیاری از آثار دیگر.
حالا اینبار بیش از همیشه بینامتنی که نامجو با چاوشی برقرار کرده به چشم آمده است؛ شاید به دو دلیل. نخست اینکه به اسم چاوشی صراحتاً اشاره میشود و دوم اینکه این بار بینامتن با کسی برقرار شده که هست، زنده است و میتواند در فضایی واپسگرا و منحط حتی رقیب تلقی شود. چاوشی سالهاست محبوبترین پاپخوان ایرانی است و حالا به متنِ خوانندهای احضار شده که سالهاست بیرون از ایران فعالیتهایش را ادامه میدهد و اخیراً در کنسرتهایش این سطر را مدام میخواند که: «ای کاش آدمی وطنش را میشد با خود ببرد هر کجا که خواست».
عمرشون جاودان
حیف نامجو نیست که دوستدار صدای چاووشی باشه؟ اگزوز ماشین به تمام معنا
شرو ور ها چیه تفت دادی بچه پستمدرن ، نامجو رو تو نمیفهمی و نخواهی فهمید ، پس چاوشی رو مثل بستنی چوبی لیس بزن فعلا
کارهای چاوشی عامه پسنده صد سال دیگه هم نمیتونه با آثار نامجو برابری کنه البته برای ما ایرانیا همون امثال چاووشی بهتره !..
کارای عامه پسند چاوشی برای دوران شروعشه.. الان خیلی فرق کرده و ترکیب صدای فوق العاده خاصش (برخلاف صدای عامه پسند نامجو) با شعر های قوی مثل حسین صفا و شعرای قدیمی شاهکاره
نامجو بدرد چارتا دانشجو چس ترم موسیقی میخوره برن کافه دور هم بشینن و فاز بگیرن و توهم خاص بودن داشته باشن ...
خود نامجو عاشق چاوشیه ، شعرای عالی ، موسیقی ناب ، صدای خاص که میبرتت ب فضا ، ب قعر دریاها ، ک قعر دریاها پر از مزار شود :))) آخه این چه موجودی بود خدا آفرید ک اینقدر عشقه
چاوشی خون تو و مردم تنهاتم.. تکیه کن به قلب من تا ابد همراتم ، این مرد.. این عشق هیولایی
باعث افتخار موسیقی ایران آقای چاووشی عزیز