او صدای فردین و بیک ایمانوردی بود / ایرج در تولد 84 سالگی: زمان ما یکی کاباره می خواند و یکی کنسرت می داد اما حالا...
ایرج برای فیلمهای فارسی هم ترانه میخواند، محمدعلی فردین، منوچهر وثوق، رضا بیک ایمانوردی ... ترانههای او را لب خوانی می کردند اما این همه دلایل محبوبیت ایرج نیست:
ایران آرت : ایرج امروز 84 ساله شد؛ او سال هاست نمی خواند و گوشه عزلت گزیده اما همچنان محبوب مردم است؛ در زادروز مردی که موسیقی کلاسیک ما را به لطف صدای مخملین و جادوی سینما در دل مردم نشاند، آمن خادم در ایلنا با او گفتگوی خواندنی داشت که جذاب ترین بخش هایش تقدیم تان می شود:
راضی از گذشته
از گذشته خودم راضیام. شاید اگر به آن روزها برمیگشتم حرفها و کجخلقیها دیگر زیاد ناراحتم نمیکرد. ولی یقین دارم کمافیسابق راه هنر و آواز را پیش میگرفتم. به اعتقادم هنر تنها راه نجات بشر از روزمرگی و افسردگی و سرگشتهحالی است.
محمد علی فردین
زندهیاد فردین هنرمند بااستعداد و مردمداری بود که مردم او را دوست داشتند. فردین محبوبیت فراونی میان طبقه عامه داشت. حتی اگر بگویم بخشی از موفقیت کارهای من، جدا از بحث موسیقی و مسائل فنی؛ به چهره ایشان و اینکه آثار را پلیبک میخواند؛ برمیگردد، اصلا بیراه نگفتهام.
زمان ما یکی کاباره می خواند یک کنسرت می داد اما حالا...
فضای آواز موسیقی ما روز به روز در تقلید و انحطاط فرومیرود. یادم هست یک زمان مثلا 20 خواننده بود و هرکدام به یک شکل و شمایل میخواند. یکی براساس ردیف و دستگاه و یکی روحوضی! یکی تصنیفخوان بود و یکی آوازخوان! یکی میرفت کاباره میخواند و یکی فقط در سالنهای کنسرت. رویهم رفته همه دارای جایگاه و شان متفاوت بودند و مخاطبان خاص خود را داشتند اما امروز معروف شدن به داشتن صدای خوب نیست چون هرکس ازنظر مالی تامین باشد و رگ خواب مردم را بداند و براساس موج جامعه حرکت کند؛ موفق است. نمیگویم از نظر درجه هنری موفق است اما از نظر مالی تامین میشود بدون اینکه حتی آجری روی دیوار موسیقی گذاشته باشد.
امروز خوانندههایی کنسرت میدهند که بعضی حتی توانایی خواندن یک قطعه ساده را بدون میکروفن و میکس و افکتهای کامپیوتری ندارند. از آن طرف خوانندههای جوانی هستند که صدای بسیار خوب و رسایی دارند اما چون در این مافیا شریک نیستند؛ راه به جایی نمیبرند.
در زمان ما هرکس در هر سطح اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میتوانست با پیگیری و تلاش استعدادش را شکوفا کند اما امروز اگر در جرگه برخی دوستان باشی و به کارهای عجیب و مخاطبپسند تن بدهی؛ موفقی. گله من هم از این بابت است وگرنه اگر قرار بود کاری در عرصه موسیقی بکنیم آن را انجام دادهایم و قضاوت درباره آنها بماند برای مخاطبان و تاریخ.
پول موسیقی ماندگار نیست
هنر پولساز نیست و اگر پولساز باشد؛ پولش ماندگار نیست. مثلا عمر سوپراستارهای ما محدود است و فقط در همان زمان محدود میتوانند پول دربیارند برای همین باید در مسیر دیگری غیر از هنر سرمایهگذاری کنند تا در پیری بتوانند از آن استفاده کنند وگرنه نه از بیمه خبری هست نه از مستمری.
شاید یکی از دلایل اقتصاد خراب هنر هم کپی کردن آثار باشد. اگر هنرمند تامین باشد دنبال کپی نمیروند و برایش جاودانه شدن مطرح میشود. نباید فراموش کرد سیستم تربیتی جامعه و نوع نگرش مهم است تا نگاهها را به سمت مادیگرایی پیش نبرد. در یک نگاه؛ اقتصاد موسیقی به نفع یک تعداد معدود میچرخد و جالب است بدانید قشر کنسرتبروهای ما هم به یک طبقه خاص محدود میشود. همه اینها نشان میدهد جامعه به سمت مادیگرایی کاذب و بیاخلاق پیش میرود و طبعا هنر هم از این مقوله جدا نیست.
هوای دل همدیگر را داشته باشیم
هوای دل همدیگر را داشته باشیم، اگر فقیر باشیم یا دارا؛ اگر زشت باشیم یا زیبا؛ همه در یک وجب خاک باید بخوابیم. هوای جوانها را داشته باشیم. مسئولان بدانند در قبال پستی که دارند؛ مسئولیت دارند و وظیفهشان خیلی زیاد است. مسئولیت فقط برای تاختن و تازاندن نیست. باید راهی پیدا کرد که نمره اخلاقمان بالا برود.