گفتوگو با پدر کودکی که به خاطر بلیت کنسرت «شهر خاموش» نامش شد کیهان پوریوسفیان
کیهان کلهر به ایرانآرت: دوست دارم کیهانکوچولو را ببینم/کودکی که با صدای ساز جادوگر کمانچه به دنیا آمد
ماجرای عجیب کیهان پوریوسفیان، از شب بیستودوم فروردین در تالار وحدت آغاز شد. پدرش میگوید حضور آنها در کنسرت «شهر خاموش» کیهان کلهر در حالی که از مدتها پیش بلیتهای این اجرا به پایان رسیده بود، مثل معجزه بوده است
ایرانآرت، صابر محمدی:
چه کسی میدانست آن شب بیستودوم فروردین که کیهان کلهر آرشهاش روی ساز میرقصید، در دل مهدی و عاطفه چه میگذشت. آنها یکی از چندصد هوادار جادوگر کمانچه بودند که با زحمت فراوان خودشان را به تالار وحدت رسانده بودند. کودکی که فردا قرار بود به دنیا بیاید آن شب در وجود عاطفه بود و واپسین لحظات جنینیاش را با واکنش به یکی از خوشتراشترین نواهای هستی سپری میکرد؛ مهدی میگوید همانجا که حس کرده پسرش با موسیقی کلهر به هیجان آمده، به عاطفه گفته اسم بچه را بگذارند کیهان.
ماجرای عجیب کیهان پوریوسفیان، از شب بیستودوم فروردین در تالار وحدت آغاز شد. پدرش میگوید حضور آنها در کنسرت «شهر خاموش» کیهان کلهر در حالی که از مدتها پیش بلیتهای این اجرا به پایان رسیده بود، مثل معجزه بوده است؛ معجزهای که باعث شد بهیکباره به جای «کسری پوریوسفیان» در شناسنامه بچهشان بنویسند: «کیهان پوریوسفیان».
با مهدی پوریوسفیان که پدر کیهان است، گپ کوتاهی زدهام؛ نسخه کوتاهشده این گفتوگو روز پنجشنبه در روزنامه ایران منتشر شد و حالا متن کامل آن را در ایرانآرت میخوانید.
ماجرا از چه قرار است؟ چطور شد که شما چند ساعت مانده به وضع حمل همسرتان سر از کنسرت کیهان کلهر درآوردید؟
من و همسرم، کیهان کلهر و موسیقیاش را بسیار دوست داریم. اجرای قبلی او را در تهران از دست داده بودیم و تقریباً مسجل بود که به خاطر تلاقی احتمالی زایمان با برگزاری کنسرت «شهر خاموش» این یکی را هم نخواهیم دید. چند ماه پیش از دکتر خواستم تاریخ دقیق زایمان را مشخص کند تا ببینیم آیا میتوانیم بلیت این اجرا را تهیه کنیم یا نه. تا گفت 23فروردین فهمیدم که به اجرا نمیرسیم. کنسرت از 21فروردین شروع میشد تا سیام. تا قبل از زایمان که خب میترسیدیم برویم و وسط اجرا یکهو حال عاطفه بد شود و کنسرت به هم بخورد. بعد از آن هم که خب مراقبت میخواست و نمیشد شبهای بعدی را برویم. ناامید بودیم اما شب پیش از زایمان که از جلوی در تالار وحدت میگذشتیم تا به خانهمان در نزدیکی همانجا برویم، تصمیم گرفتم بروم و ببینم کسی بلیت اضافه دارد یا نه. با هزار زحمت یکی پیدا کردم. همسرم به خانه رفت. یکی دیگر هم پیدا کردم و تماس گرفتم گفتم خودت را بهسرعت برسان. کودک ما یک روز مانده به تولدش چه چیزی میتوانست بشنود بهتر از این. قطعه اول که تمام شد و در حالی که در طول اجرای این قطعه پسرم در شکم مادرش به موسیقی واکنش نشان میداد و اینطور متوجه شدیم که او هم این موسیقی را دوست دارد به عاطفه گفتم بیا به حرمت این ساز و این صدای جادویی اسم بچه را بگذاریم کیهان! قرار بود اسمش کسری باشد اما گفتیم اینطوری همیشه این شب و این خاطره را به یاد خواهیم سپرد. در طول بارداری همسرم هم مدام موسیقی خوب گوش میدادیم مثل آثار کیهان کلهر. معتقد بودیم این بر زندگی فرزندمان تأثیر خواهد داشت.
خودتان اهل چه نوع از موسیقی هستید؟
موسیقیهای مختلف گوش دادهایم. علاقه شخصیام، موسیقی فولکلور و کلاسیک است. موسیقی بدون کلام بیشتر دوست دارم. و البته که محمدرضا شجریان جای ویژهای در علایقم دارد. هنوز هم «همنوا با بم» که از همکاری شجریان با کیهان کلهر و حسین علیزاده شکل گرفت، جایزه من است برای خودم در وقتهای تنهایی. چهار آدم ویژه که وجه مشترکشان مردمیبودنشان بود، در شب اجرای کنسرت «همنوا با بم» حال عجیبی داشتند و حال مردم را هم خوب کردند. حالا هم شجریان حالش خوب شود، حال مردم خوب میشود. همسرم هم اهل موسیقی است؛ به خاطر ریشه لری که دارد، کمانچه را خوب میشناسد و با این موسیقی دیرآشناست. خودش هم تنبور کار کرده و به خاطر بارداری فعلاً مدتی کنار گذاشته است.
چرا موسیقی کیهان کلهر اینطور شما را جادو کرده که حالا میشود روایت شما از فرزندتان را جزو عشقهای توی کتابها دستهبندی کرد؟
موسیقی کلهر، پردههای ذهن مرا کنار میزند و از فرسودن در خودم نجاتم میدهد. سازی که او میزند دیگر فقط یک کمانچه نیست. صدای چندین ساز را از کمانچه او میشنویم؛ هویت دارد. تاریخ دارد. بخشی از شخصیتی که برای خودم ساختهام و دوستش دارم را کیهان کلهر ساخته است. احتمالاً بخشی از رسالت کار ایشان هم همین است که چنین تأثیرهایی بگذارد. شخصاً کسانی را که موسیقی شرقی را به دنیا معرفی میکنند دوست دارم. کلهر هم توانست کمانچه را بنشاند در ذهن موسیقی بینالمللی.
حالا که به خاطر این رویداد اسم بچه را گذاشتهاید کیهان، دوست دارید او در زندگی چه مسیری را در پیش بگیرد؟ مسیری مثل کیهان کلهر؟
سریالی میدیدم به اسم «این ماییم»؛ مجموعهای که در ستایش خانواده ساخته شده. در این سریال یک آقایی شبی که بچهاش به دنیا میآید از آدم فرهیختهای میپرسد که اضطراب او برای آینده فرزندش چقدر طبیعی است. او میگوید هیچ موجودی با خودش سؤالی به جهان ما نمیآورد؛ پاسخ میآورد حتی جوابهای شما را. کیهان هم مسیرش را خودش تشخیص میدهد. قلباً دوست دارم در هر مسیری که میرود، آدم حساسی نسبت به پیرامون خود باشد. درون مبتذلی نداشته باشد و فراتر از سطح برود.
فکر میکنید واکنش کیهان کلهر وقتی روایت شما را بشنود چه میتواند باشد؟
عادت ندارم پس از کنسرتها منتظر هنرمندان بمانم تا با آنها عکس بگیرم، اما آن شب ایستادیم تا به کلهر بگوییم تصمیم گرفتیم اسم بچه را بگذاریم کیهان. همکار هلندیاش گفت استاد دیر بیرون خواهند آمد و شرایط عاطفه چند ساعت مانده به زایمان طوری نبود که منتظر بمانیم. میخواستم به او بگویم ما به این خاطر این کار را کردیم که تو صدای جامعهات و خاکات بودهای.
[وقتی ماجرای کیهانکوچولو را با کیهان کلهر در میان گذاشتیم، او به ما گفت که قرار ملاقات با او و پدر و مادرش را هماهنگ کنیم.]