تمجید امیرحسین صدیق از محسن چاوشی و همایون شجریان
امیرحسین صدیق نوشت: محسن چاوشی از آن ریسکها کرد که شاید هر کسی نکند و همایون شجریان هم باعث شد مردم و علیالخصوص نسل جدید با موسیقی کلاسیک و سنتی آشتی دوباره کنند
ایران آرت: امیرحسین صدیق، مجری و بازیگر تلویزیون که در سال 97 ازدواج کرد، در واپسین روزهای سال یادداشتی را منتشر کرد و از دغدغههای فرهنگیاش نوشت.
به گزارش ایران آرت، امیرحسین صدیق در این یادداشت که در روزنامه ایران به چاپ رسیده نوشته است:
"آشنایی من با همسرم باعث شد که دوباره برگردم و با دقتی مضاعف نگاهی دوباره به شعر فارسی داشته باشم. همسر من، باران خوشاندام، شاعر غزلسرا و تصنیف ساز است و همین مسأله باعث مداقه بیشتر من در دریای وسیع ادبیات شد.
این بهترین اتفاق سال 97 برای من بود. هر چه بیشتر میخواندم و هر چه بیشتر موسیقی گوش میدادم، احساس میکردم نگاهم با گذشته متفاوتتر شده است و دقتم به شعر و موسیقی بیشتر شده است. از شعفها و حسرتها و افسوسهایم با باران حرف زدم.
در این یک سال دیدم چه بسیار در نوشتن شعر به بیراهه رفتهایم و اصول زبان فارسی را به دستنسیان سپردهایم؛ حال یا به سهو یا به عمد. اما در این بین هم شعرها و ترانهها و موسیقیهای خوب هم کم نشنیدم و کم لذت نبردم. من حتی بدترین و سخیفترین موسیقیها را هم (حتی شده برای یکبار) گوش میکنم و بعد نسبت به آن موضع میگیرم. بههر صورت شعر و موسیقی ما که در این یک سال روی آن دقت کردهام بسیار باشکوه است و عزیز، اما نمیدانم چه چیزی باعث شده است که در سالهای اخیر دچار نوعی سرگشتگی شود و به لبههای خطرناکی برسد که باعث شود ذائقه مردم هم به سمتی که نباید، برود. البته همانطور که گفته شد در این بین شعر خوب و موسیقی خوب آنقدر هست که آدم کمتر نگران شود. اما این نگرانی را در حوزههای دیگر از قبیل محیط زیست و اخلاقیات اجتماعی هم میشود داشت و گویی این نگرانی در تمام بستر فرهنگی ما ریشه دوانده است و به شعر،موسیقی و ادبیات ما هم سرایت کرده است. شاید مردم هم مقصر نیستند، گاهی نظارتها و نحوه رسیدگی به جامعه هنری آنقدر تحت تأثیر کجاخلاقی و بدسلیقگی است که مردم چارهای ندارند تا آنچه را به آنها داده میشود، بپذیرند.
آدمهایی مثل همسر من، که در این ادبیات و شعر و موسیقی، کار کردهاند دغدغه بسیار دارند و نگران آن هستند و برای تولید آثار خوب و رساندن آن به مردم تلاش میکنند. همه ما باید نسبت به این گنجینه گرانبهای ملی که ایران عزیز فرهنگی ما عطیه کرده است، حساس باشیم و حتی اگر نه با نگاه تخصصی، بلکه با اشراف به ریشههای فرهنگی خود بدانیم از کجا آمدهایم و در چه جهانی سر میکنیم.
من از شاعران و ترانهسرایان معاصر و امروزی امیر ارجینی و محمدعلی بهمنی را دوست دارم و واقعاً وقتی شعرهایشان را خواندم و در آنها غور کردم به خودم گفتم وای! چه خوب... یا در موسیقی پاپ وقتی کارهای محسن چاوشی را گوش دادم واقعاً لذت بردم. بهعنوان مثال چاوشی از آن ریسکها کرد که شاید هر کسی نکند. شعر کلاسیک را در اجرا و تنظیمی پاپ به مخاطب ارائه داد تا مخاطب ضمن اینکه یک کار امروزی میشنود شعر مولانا را هم بشنود و این کار کمی نیست. در موسیقی تلفیقی هم همایون شجریان (که از مکتب بزرگمردی مثل محمدرضا شجریان میآید) باعث شد مردم و علیالخصوص نسل جدید با موسیقی کلاسیک و سنتی آشتی دوباره کنند و در خلوت و جمع خودشان این کارها را بشنوند و با آن ارتباط برقرار کنند. من جلوی همه این آدمهایی که کار بزرگ و درستی در حوزه فرهنگ کردهاند سر خم میکنم و دستشان را میفشارم.
برای همین است که میگویم سال 97 برای من، سال مداقه در ادب و هنر این سرزمین بود از دیروزیها تا امروزیها و امیدوارم گوشههای پرت و نچسبی که آدم را در این حوزه نگران میکند روزبه روز کمتر و کمتر شود."