فروش لامبورگینی برای کنسرت در برج میلاد
سامان احتشامی میگوید: در حال حاضر کار موسیقی به آنجا رسیده که طرف حاضر است لامبورگینیاش را بفروشد و در برج میلاد کنسرت بدهد. در چنین شرایطی هنرمند جماعت نمیتواند کار کند.
ایران آرت: سامان احتشامی موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده پیانو که در زمینه تدریس نیز سابقهای طولانی دارد، از سال 1371 تاکنون حدود بیست آلبوم موسیقی منتشر کرده و آهنگسازی چندین اثر سینمایی را برعهده داشته است. او در گفتوگو با ایلنا میگوید: اگر در این سالها فعال بودهام و چندین آلبوم منتشر کردهام همه با بودجه و هزینه خودم بوده و همه برای دلم. این یعنی تولید و انتشار هیچکدام از این آثار برایم بعد مالی نداشته است.
با وجود آنکه طی این سالها فضای موسیقی تغییرات بسیاری کرده و نحوه فعالیت هنرمندان تغییر کرده اما شما همچنان کار خود را میکنید. چطور تغییر روند ندادهاید و حتی کم کار نشدهاید؟
اگر من طی این سالها به طور مستمر فعال بودهام دلیلش این است که فقط به خاطر دلم کار میکنم.
بهطور میانگین هر سال یا هر دو سال یک آلبوم منتشر میکنید؟
گاه پیش آمده که در طول سال پنج اثر تولید کردهام، مواقعی هم بوده که طی دو سال حتی یک آهنگ هم منتشر نکردهام اما میانگینی که میگویید صحیح است.
هزینه تولید این آثار چگونه تامین شده و چقدر برای شما سود مالی داشته است؟
اگر طی این سالها فعال بودهام و چندین آلبوم منتشر کردهام همگی با بودجه و هزینه خودم بوده و همانطور که گفتم برای دلم بوده، یعنی تولید و انتشار هیچکدام از آثار برایم بعد مالی نداشته است. اگر هم بعد مالی داشته این گونه بوده که شخصی به من آلبومی را سفارش داده و من از این طریق پول درآوردهام اما طرف مقابلم به سود نرسیده است.
شما که هزینه تولید آثار با کیفیت را شخصا تقبل میکنید ، چرا به سودآوری فکر نمیکنید؟
زمانی که به تولید آلبوم میپردازید چه بخواهید چه نخواهید آن اثر آنطور که باید نمیفروشد، یعنی آن کسب درآمد به اندازه مبلغی نیست که برای ساخت اثر هزینه شده است.
در دهههای قبل و مقطعی که وضعیت بازار موسیقی بهتر بود بازهم انتشار آلبوم سودآوری نداشت؟
اغلب هنرمندانی که در دهههای قبل و مقاطع پیش از آن فعالیت میکردند و در رادیو و تلویزیون حضور داشتند، دارای منازل ویلایی و ماشینهای آخرین سیستم بودند و بهطور کلی زندگی خوبی داشتند، زیرا در آن دوران؛ دولت هوای هنرمندان را داشت و برای موسیقی تولیدی ارزش قائل بود.
نظرتان درباره گونههای مختلف موسیقی چیست؟
همه گونهها ارزشمند هستند و نمیتوان گفت که این موسیقی بد است و آن یکی خوب است، زیرا این سلیقه مردم است که انتخاب میکند. حتی آن نوع موسیقی که شاید مخاطب را به حرکات موزون وامیدارد، نیز در جای خود باارزش است. مثل این است که بگوییم کت و شلوار خوب است و لباسهای دیگر نه، هر لباسی در جای خود کاربرد و جایگاه دارد. موسیقی هم چنین است.
منظور بیشتر موسیقی بازاری است...
به نظرتان تعداد اشخاصی که موسیقی بازاری گوش میدهند چقدر است و آنهایی که موسیقی فاخر و کلاسیک گوش میدهند چند نفرند؟ این دولت است که باید از موسیقی فاخر و کلاسیک حمایت کند. موضوع این است که ما اصلا موسیقیای نداریم که از آن حمایت شود.
به هرحال از موسیقی پاپ حمایت شده و خوانندههای زیادی در این عرصه فعال هستند.
دلیلش این است که بهطور معمول طبق سلیقه خواننده و تهیهکننده یا شخصی که برای تولید اثر سرمایه میگذارد رفتار میشود و اینها هستند که انتخاب میکنند. پس میتوان گفت در حال حاضر دو نوع موسیقی داریم. نوعی از آن به قول شما تجاری و بیزینسی است و نوع دیگر گونهای است که کسی آن را نمیشنود. یادم هست که در دهه هفتاد برای ضبط و تولید به تلویزیون میرفتیم و اتفاقا آثار پاپ خوبی در آن مقطع تولید شد. مثلا خشایار اعتمادی و قاسم افشار در همان زمان آثار خوبی تولید کردند؛ هرچند آن صداها به نوعی کپی از خوانندگان آن طرف آبی بودند، اما لااقل کیفیت بالایی داشتند و درست و طبق قاعده ضبط میشدند.
آن زمان وضعیت همکاریتان با تلویزیون چگونه بود؟
در همان زمان از رادیو و تلویزیون کسب درآمد میکردیم و همین موضوع باعث میشد راغب باشیم با این دو بخش کار کنیم. اما الان اینگونه نیست و شخصا دلم نمیخواهد با رادیو و تلویزیون همکاری کنم، زیرا درآمدی در کار نیست. در حال حاضر فضا به گونهای شده و کار موسیقی به آنجا رسیده که طرف حاضر است لامبورگینیاش را بفروشد و در برج میلاد کنسرت بدهد. در چنین شرایطی هنرمند جماعت نمیتواند کار کند.
تلویزیون در آن سالها بیشتر و بهتر به موسیقی میپرداخت، اما هرچه گذشته به آن بی اهمیتتر شد.
دلیلش این است که در دنیای امروز تلویزیون مخاطبان زیادی ندارد. واقعا کسی تلویزیون نمیبیند.
فعلا مشغول چه کاری هستید؟
پنج، شش کار بزرگ در دست تولید دارم و زمانش که برسد شما را در جریان جزییات آنها قرار خواهم داد.