ماجرای ممنوعیت «پلی بک» در کنسرتها / مدیرعامل خانه موسیقی مقصر ماجرای حمید هیراد را چه کسی میداند
پیروز ارجمند و حمیدرضا نوربخش به حاشیه کنسرت حمید هیراد واکنش نشان دادند.
ایران آرت: بعد از جنجالهای اخیر، واحد نظارت و ارزشیابی دفترموسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد «بهمنظور رفع شبههها و احترام به هنر موسیقی و حقوق علاقهمندان موسیقی، تمامی فیلمها و مدارک مربوط به اجراهای کنسرت اخیر یکی از خوانندگان بررسی میشود و براساس نتیجه به دست آمده تصمیمگیری خواهد شد.»
به گزارش روزنامه ایران، پیروز ارجمند آهنگساز و مدیر کل اسبق دفترموسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال 93 که مدیریت این دفتر را برعهده داشت در یک نشست خبری بیان کرد «به این دلیل که برخی از خوانندگان موسیقی پاپ در کنسرتهایشان از اجرای پلی بک استفاده میکنند، اجرای «پلی بک» را در تمام سالنهای کشور ممنوع کردهایم. قانونی که به گفته ارجمند آن زمان به کل ادارات ابلاغ شد اما حال این قانون لغو شده یا همچنان پیگیری میشود از آن بیخبر هستیم.
اودرگفتوگو با «ایران» گفت: در برخی ازجشنهای ادارات و ارگانها «پلی بک» به شکلی که خواننده روی صحنه برود و لب خوانی کند مرسوم بوده وهست وچندان دور از ذهن نیست و پیش ازحضور من در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این اتفاق به وفور مرسوم بود وحتی خوانندگان بسیارمعروف 30 تا 40 درصد کنسرتهای خود را که در سالنها اجرا میشد، بهصورت پلی بک اجرا میکردند. البته این امربه نوعی کم فروشی محسوب میشود و اساساً با روند حرفهای اجرای موسیقی ناسازگار است. به هرحال وقتی مردم پول بسیاری برای یک کنسرت چه پاپ یا سنتی یا... پرداخت میکنند بایستی روند اجرا در یک سطح استاندارد باشد، به همین دلیل تصمیم گرفتیم ناظرین بیشتری درسالنهای کنسرت حضور داشته باشند و بهصورت رندوم به اتاقهای صدا و پشت صحنه بروند و اجراها را کنترل کنند، چرا که گاهی اوقات خوانندگان در دفتر موسیقی ما را هم دور می زدند. بنابراین نقطههای نفوذ و شیطنتهای آنها را پیدا کردیم و مانع از این گونه کارها شدیم. حتی با خوانندگانی که از دستگاه اتوماسیون صدا استفاده میکردند، برخورد کردیم.
او افزود: به عقیده من برخی از این اتفاقات به کمبود نیروی کارشناس و متخصص در دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی و ادارات کل ارشاد برمیگردد. حتی در زمانی که من نیز مدیریت دفتر موسیقی را برعهده داشتم وضع به همین منوال بود و عملاً این کار از معایب دفتر موسیقی است. این درحالی است که بالغ بر 50 درصد فعالیتهای دفترموسیقی نظارت است که متأسفانه در این امر هنوزهم اتفاقی نیفتاده است. البته این موضوع تنها به تهران خلاصه نمیشود بلکه در شهرستانها نیز بههمین صورت بوده است. این درحالی است که با حجم بالای فارغالتحصیلان موسیقی مواجه هستیم و این افراد میتوانند در دفتر موسیقی فعالیت داشته باشند.
پیروز ارجمند ادامه داد: این راهم بگویم که برخوردهای غیر فرهنگی هم در این عرصه تقریباً هیچ گاه جواب نداده است. بهنظر من در شرایط موجود تنها دفتر موسیقی میتواند سختگیریهای خود را همچنان ادامه بدهد و بعد نظارتیاش را تقویت و طبق قانون برخورد کند.
حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل خانه موسیقی نیز در یادداشتی با تیتر "جای خالی عارف و شیدا و چاووش" نوشت:
ما بارها درباره استانداردسازی در بحث موسیقی و نظارت بر عملکرد گروهها و خوانندگانی که تازه به عرصه آمدهاند، صحبت کردهایم. نکته اساسی اینجاست که ما در تحلیل وضعیت و شرایط موسیقی باید یک پازل را در نظر بگیریم که قطعات آن به هم پیوسته و همه ارکان آن در ارتباط با یکدیگرند. متأسفانه در این حوزه هیچ سامانی وجود ندارد. رسانهای که نداریم از آن صدا و موسیقی خوب و درست بشنویم و همین صداوسیما یکی از حلقههای این زنجیره است که میتواند برای مردم خوراک خوب تولید کند. وقتی این رسانه به وظیفه خود درست عمل نمیکند، طبعاً مردم جذب فضای مجازی میشوند و خوانندگان با هر کیفیتی آنجا برای خودشان تریبونی دست و پا میکنند. همین میشود که سالیان سال گوش و ذائقه مردم با موسیقی خوب فاصله میگیرد و میرود به سمت موسیقی نازل و صدایی ناهنجار و کلامی سخیف که نام «شعر و ترانه» را یدک میکشد. اداره موسیقی ارشاد هم طبیعتاً وقتی میبیند که یک خواننده جوان با یک قطعه اینترنتی خود را در اینترنت مطرح میکند، راهی ندارد جز اینکه از این سرعت و جذب مخاطب جا نماند. یک زمانی آمدند برای اینکه موسیقی زیرزمینی را از حساسیتهایی که در جامعه بهوجود آورده جدا کنند، آن را به روی زمین آوردند. اما نتیجه آن چیزی نشد که باید اتفاق میافتاد و حتی نتیجهای عکس داد. تمامی نهادهای فرهنگی باید فکری کنند چرا که این نهادهای فرهنگی در کنار وظیفه ذاتی خود مبنی بر سیاستگذاری و نظارت، وظیفه حمایت از موسیقی خوب را هم دارند.
یک سؤال اساسی اینجاست که چرا موزیسینهای مطرح و درجه یک ما امروز خانه نشین شدهاند. آنها از کار افتاده نشدهاند بلکه عطای حضور در چنین فضایی را به لقایش بخشیدهاند. چهرههای مطرح گروه عارف و شیدا و چاووش کجا هستند؟ کسی سراغی از آنها میگیرد؟ خیر. مسلماً آنها هم دوست دارند دیده شوند، کنسرت بگذارند اما شرایط طوری فراهم شده که برای مردم بستری ذهنی و فکری فراهم نشده تا این گونه موسیقی خوب را بشنوند. چرا موسیقی دهه شصت را فقط مثال بزنیم. موسیقی پاپ ما در دهههای گذشته نیز چهرههایی درخشان داشت. محمد اصفهانی، علیرضا عصار، خشایار اعتمادی. فرق این چهرهها با چهرههای نوظهوری که امروز در سطحی نازل با آنها روبهرو هستیم، در سواد آنهاست. آنها شعر را خوب میشناختند. موسیقی را بلد بودند و استعداد هم داشتند. به نظر من باید فکری برای ساماندهی وضعیت موسیقی ما بخصوص در موسیقی پاپ بکنیم تا این وضعیت از چیزی که هست تأسفبارتر نشود.