جواد یساری از ایرج، شجریان و عباس قادری گفت / گفتند طاغوتی هستی نباید بخوانی
جواد یساری گفت: از مسئولان شنیدم که گفتند صدایش کافهای است و مردم یاد کافهها میافتند، یکی گفته دوره طاغوت میخوانده و الان نباید بخواند.
ایران آرت: جواد یساری میگوید، مجوز داشتن برایش مهم نیست، اینکه به عنوان یک ایرانی در کشور خودش اجازه کار ندارد اذیتاش میکند. این خواننده قدیمی که به تازگی در فیلم "دشمن زن" خوانده و جلوی دوربین رفته است، گفتگویی را با نژلا پیکانیان خبرنگار خبرآنلاین انجام داده که در ادامه خواهید خواند.
اگر موافق باشید گفتوگویمان را از اینجا شروع کنیم که چطور شد جواد یساری از ورزش، کشتی و باستانی کاری سر از موسیقی و خوانندگی در آورد؟
مجبورم همه چیز را روراست بهتان بگویم، بعد از اینکه پای من در کشتی مشکل پیدا کرد به سراغ کار رفتم و تلویزیون، یخچال و لوازم خانگی به مردم قسطی میدادم. اوایلش هم کار خوب بود. البته همان زمان در باشگاه میخواندم و گاهی هم که زیر دوش خوانندگی میکردم دوستانم خیلی من را مورد تشویق قرار میدادند. خودم هم موسیقی را خیلی دوست داشتم و جزئی از زندگیام بود.
اما فکرش را نمیکردید بعدها به صورت جدی وارد عرصه خوانندگی شوید؟
نه واقعا فکرش را نمیکردم. من در میدان شاهپور قدیم که الان وحدت اسلامی شده است بعد از مدتی که متاسفانه که کارم که قسطی فروشی بود به مشکل برخورد و ورشکست شدم.
چه سالی؟
سال 46 یا 47 فکر میکنم.
پس قبل از اینکه خواندن را شروع کنید؟
بله، همان موقع مجبور شدم و به قول معروف خنده خنده به یک کاباره در خیابان جمهوری رفتم، گفتند صدایش خوب است و گفتند برو بالا بخوان. من هم خواندم و به من گفتند شبها بیا و اینجا بخوان. من شبی 50 تا یک تومانی گرفتم و در آنجا خواندم.
تمام قطعاتی که شما خواندید بین مردم محبوب شده است و بین طیفهای مختلف هم طرفدار دارد. هیچکدام از کارهایتان هم هیچ ایراد و اشکال خاصی به لحاظ خط قرمزها نداشته که جلوی فعالیتتان گرفته شود. اما چرا بعد از انقلاب اجازه کار پیدا نکردید؟
هر کدامشان یک اظهارنظری میکردند، از مسئولان شنیدم که گفتند صدایش کافهای است و مردم یاد کافهها میافتند، یکی گفته دوره طاغوت میخوانده و الان نباید بخواند. خوانندهها بالاخره همه یک جایی میخواندند، چرا فقط خواندن من لالهزاری بوده. به هر حال هر کسی یک اظهارنظری میکرد.
شما در کشور خودتان مورد بیمهری قرار گرفتید و با اینکه علاقه داشتید فعالیتتان را ادامه دهید اما اجازه کار پیدا نکردید، چرا به خارج از کشور نرفتید و ادامه بدهید؟ اگر هم رفتید سفرهای مقطعی بوده...
من هیچ وقت خارج از ایران زندگی نمیکردم، به ترکیه و امارات میرفتم یکی دوماهی میخواندم اما دوباره برمیگشتم. گفتن ندارد اما من عاشق ایرانم. دوستانم همه می دانند. به آنهایی هم که آن طرف بودند همیشه میگفتم بیایید هیچ مشکلی پیش نمیآید، کاری با شما ندارند. تا سیاسی نباشی کاری به کارت ندارند.
شما هم که هیچ وقت وارد سیاست نشدید؟
اصلا در سیاست تا به حال چه کسی موفق بوده، یک نفر را به من بگویید.
در موسیقی خوانندههای زنی را هم داشتیم که سبکشان کافه ای بود، مثل آفت یا مهوش. آنها با موسیقی دستگاهی آشنایی داشتند. آشنایی شما به موسیقی دستگاهی تا چه اندازه هست؟
من به اندازه خودم بلد بودم، تا جاییکه بتوانم گلیم خودم را از آب بیرون بکشم. موسیقی دستگاهی بلد بودن دوره میخواهد. مثلا ایرج بزرگ و گلپا دستگاهخوان هستند اما ما مثلا یک دستگاه شور را که شروع میکنیم تا آخر همان را ادامه میدهیم. ما تجربی همه چیز یاد گرفتیم.
دوست نداشتید جدیتر این مقوله را دنبال کنید؟
من وقتی نداشتم که بخواهم این کار را کنم. من سه- چهار سال خواندم و بعد انقلاب شد و بعدش هم که دیگر نتوانستم ادامه بدهم. من فقط در آن مدت توانسته بودم با پولی که از موسیقی و خواندن در میآوردم مشکلاتم را حل کنم.
به لحاظ سبک کاری که دارید از شما و عباس قادری همیشه با هم یاد میشود. در طول سالهایی که فعالیت میکردید رابطهتان با یکدیگر چطور بود؟ رفاقت داشتید یا رقابت میکردید؟
رقابت دوستانه به نظرم من خوب است، اما خصمانهاش نه. آقای قادری عربیخوانی هستند من شرقیخوان. ضمن اینکه ایشان از من پیشکسوتتر هستند و نزدیک به هزار آهنگ خواندند اما خیلی خوانده باشم 70 قطعه است. از این بابت اصلا با هم قابل مقایسه نیستیم. ایشان برای خودشان یلی هستند.
یادم است یک جایی گفته بودید اگر به شما مجوز بدهند کیفیت کارهایتان را بالاتر می برید، چرا این را گفتید؟
دلیلش این است وقتی من دستم باز باشد مسلم است که میتوانم موسیقی بهتری هم داشته باشم.
اما مردم همین سبک شما را دوست دارند...
البته من خیلی هم راغب نیستم که بخواهم با مجوز ارشاد بخوانم، مگر تا به حال ارشاد بوده که من تا اینجا رسیدم. اگر مجوز بدهند خوب است، ندادند هم باکی نیست. مگر این چهل سال چه اتفاقی افتاد؟ مجوز یک حال خوبی دارد، اینجا مملکت من است، خاکم است، پدر و مادرم اینجا هستند، ما بچه ایران هستیم. زشت است که بگویند که فلان خواننده ممنوعالفعالیت است، مگر ما دزد بودیم؟! این است که من را اذیت میکند.
اینکه بیدلیل جلوی کارتان گرفته شد؟
بله، واقعا بیدلیل. حتما میگویند یساری برای آن دوره است. کی برای آن دوره نبوده؟ امثال من همه از آن دوره آمدند دیگر.
جوانتر که بودید چه موسیقی و آهنگهایی گوش میدادید، طرفدار کدام خوانندهها بودید؟
ایرج، گلپا، ناصر مسعودی.
الان چطور؟
الان راستش دیگر مثل قبل کشش ندارم. خیلی کم موسیقی گوش میدهم.
الان بیشتر کدام خوانندهها را گوش میدهید؟
الان اگر گوش کنم، اصفهانی گوش میدهم و صدایش را دوست دارم.
شجریان چطور؟
شجریان استاد همه خوانندههاست اما من ...( با خنده) خب هر کس یک جور موسیقی دوست دارد دیگر.
اتفاق بدی هم در زندگی شخصیتان افتاد و فوت دو پسرتان بود...
بله، پسر بزرگم 6-7 ماه پیش فوت کرد. یک پسرم هم که سال 72 فوت کرد. الان تنها پسرم مهدی است که برایم مانده. هر دو پسرم در بلژیک بودند.
هیچ کدام از بچههایتان علاقه نداشتند به سمت موسیقی بیایند؟ شما تشویقشان نکردید یا خودشان اصلا علاقهای نداشتند؟
من را دیدند برای هفت پشتشان بس بود.
شما که بین مردم محبوب بودید و هستید؟
من از نظر مردم موفق و محبوب شدم اما به لحاظ کار خودم در ایران آن چیزی که دلم میخواست نشد. ایران خاک من است، من دوست داشتم در مملکت خودم بخوانم اما من میروم و در جای دیگر میخوانم.
موسیقی برایتان درآمد و پول خوب داشت؟
تا الان الهی شکر.