شنبههای ایرانآرت با معماری و سعید برآبادی [سه]
دفینه؛ خاطره بهجامانده از یهودیان تهران، یا سوپرمارکتی که قبل از چیپس و ماست، محل موزه شد!
معروف است که رایت بسیار سختگیر و تا حدی لجوج بود و کارکردن زیر دستِ او دل شیر میخواست
ایرانآرت، سعید برآبادی: چند سال پیش از انقلاب، صاحب یهودی یکی از سوپرمارکت های زنجیره ای تهران تصمیم گرفت که شعبه دیگری از «ایران سوپر» را این بار در شمال شهر افتتاح کند. ناصر کهنیم، از یهودیان بازاری آن زمان بود و فروشگاه ایران سوپرش در خیابان طالقانی یکی از فروشگاه های پررونق ایران مدرن به حساب می آمد. برای این کار از میان مهندسان مشاور و معمار بازار، به سراغ دفتر نظام عامری رفت چون میدانست که او از شاگردان و یاران فرانک لوید رایت در ایران است و میتواند ساختمانی متفاوت، چشم گیر و مجسمه وار برایش بسازد.
ساختمان به عنوان یکی از اولین ساختمانهای پیشساخته در ایران طراحی و ساخته شد اما افتتاح سوپر مارکت کهنیم مصادف با حوادث ابتدای انقلاب اسلامی شد و عملا با خروج کهنیم از ایران، متروکهای از آن ساختمان آماده بهرهبرداری باقی ماند. یازده سال بعد، بنیاد مستضعفان، کاربری تازهای برای این بنای مصادره شده پیدا کرد؛ موزه و اینگونه بود که سرنوشت یکی از قدیمیترین ساختمانهای پیش ساخته در کشور با نام «موزه دفینه» گره خورد و تا سالها کارش نمایش آثار تاریخی، سکه و اسکناس و ظروف سفالی و... شد.
در گرماگرم مناظرات انتخاباتی اخیر اما خبر رسید که بنیاد مستضعفان، در حال تخریب این بناست؛ گو این که پیشتر نیز با تغییر کاربری، ایجاد عابر بانک در پوسته بنا و... به ساختمان دفینه آسیب های جدی وارد شده بود. خبرنگاران به میدان آمدند و نبرد سختی درگرفت تا این که در نهایت، سازمان میراث فرهنگی وارد عمل شد و برای نجات این بنا از دستِ دستاندازیهای همیشگی، آن را به ثبت رسانید. اما سوال اینجاست که این بنا چه ارزشی برای ثبت داشت؟
یادگاری از معمار قرن بیستم
در آن سالهای ماضی، یکی از بزرگانی که در معماری ایران حضور پیدا کرد و نقشی بازی کرد، «فرانک لوید رایت» بود. تداوم حضورِ او در این معماری، پس از مرگ او، در قالبِ همکاریهای «بنیاد رایت» انجام گرفت. گروه مهندسین مشاوری که پای او را به ایران باز کرد، «مهندسین مشاورِ نظامِ عامری- کمونه- خسروی» نام داشت. مهندس نظام عامری، خود، شاگرد و دانشجوی رایت بود و همین ارتباط سبب شد تا او پایش به ایران باز شود. البته، حتماً، باید بپذیریم نظام عامری شاگردِ تیز و هوشمند او بود وگرنه صرفِ دانشجوی رایت بودن انگیزهای برای کشاندهشدن او به سرزمینی دور نمیشد. معروف است که رایت بسیار سختگیر و تا حدی لجوج بود و کارکردن زیر دستِ او دل شیر میخواست. نظام عامری پس از بازگشت به ایران و ایجاد این شرکت مهندسین مشاور، نگاه رایت به معماری را در ایران جا انداخت که برجستهترین آنها را میتوان در معماری موزه دفینه دید. به عبارت دیگر، موزه دفینه یادگار مهمی از معمار بزرگ قرن بیستم جهان در قلب تهران است.
مرواریدی در صدف
نمای این ساختمان عجیب و چشمگیر و برای ایرانیها، کاملا متفاوت است. کمال کمونه در خاطرات خود گفته است که برای ساخت این نما، از مروارید الهام گرفته شده و سعی کردهاند ترکیبی از فلزکاری ظریف و زینتی را در کنار بتن سفت و سخت جای دهند. بلوکهایی که از این همنشینی به وجود آمده بودند، ردیفی در کنار هم نشستند تا نمای این بنا را بسازند. این روش در دیگر آثاری که از مکتب رایت پیروی می کنند نیز دیده می شوند؛ از ساختمان مرکزی دانشگاه پیام نور در تهران تا کاخ شمس در مهرشهر کرج.
برای نجات یک ساختمان
این ساختمان بتنی در دو دوره با کاربری موزه مورد استفاده قرار گرفت؛ دوره نخست ازسال ٦٨ تا ٧٦ موزه دفینههای تاریخی بود و دوره دوم موزه پول ازسال ٧٦ تا ٨٥. موزه درسال ۱۳۸۵ به پارک ارم منتقل شد و بنای آن درسال ٩٣ به بانک سینا اجاره داده شده بود. بعد از این بود که تابلوی بانک سینا بر سردر این بنای شاخص قرار گرفت و زیبایی بصریاش را مخدوش کرد، بدون اینکه کسی بتواند برای حفظش کاری انجام دهد. کمال کمونه که تنها معمار بازمانده شرکت سازنده این بنا بود، دلسوزانه به این تخریب اعتراض کرد اما بی فایده بود. نتیجه آن که در طول این سالها، دفینه به محلی برای کشمکش های میراثی با بنیاد مستضعفان بدل شده و گاه و بی گاه، خبر تخریب بخش های دیگری از آن به گوش رسید. ثبت آن با شماره پرونده 31716، آبی بود بر این آتش.
معماری ارگانیک
رایت و یاران او در ایران، معماری ارگانیک را به حد اعلای خود رساندند؛ در این معماری، بنا با فضا و طبیعت اطرافش، ارتباطی نفس به نفس برقرار می کرد؛ صدای آبشار و محل عبور آب را می شد در دل ساختمان دید، فضای سبز نه فقط محدود به محوطه سازی بلکه به شکل المانی ساختاری در بنا حضور داشت و طراحان سعی می کردند، سازه ای بسازند که در میان غوغای آپارتمان ها و آسمان خراش های اطراف، خود را معرفی و در معرض دید قرار بدهد. با تخریب کاخ شمس، دفینه یادگاری ممتازی از چنین دیدگاه برجسته ای در معماری قرن بیستم است؛ یادگاری که به یک الگو بدل نشد و این چنین است که اکنون با ساختمان های اطرافش در کنتراست معنایی و ساختاری قرار گرفته است.
---------------------------------------------------------------------------------------------
سعید برآبادی، روزنامهنگاری است محقق و پیجو که از قضا علاوه بر صاحبسبکبودنش در ژورنالیسم اجتماعی و موضوعات مختلف هنر و ادبیات، از معدود اهالی رسانه در بخش معماری محسوب میشود.
از سعید برآبادی، یک کتاب شعر هم با نام «حکمت جوار» منتشر شده است. او برای ما، «شنبههای ایرانآرت با معماری» را مینویسد.
برای خواندن گزارشهای پیشین او در ایرانآرت، روی تیترهای زیر کلیک کنید: