۱۰ معمار زن که مورد کم توجهی قرار گرفتند
درخشش مردان در زمینه معماری به این معنا نیست که زنان فعالیتهای کمی در حوزه معماری داشتهاند بلکه آنچنان که باید به زنان بها داده نمیشد.
ایران آرت: وقتی که به گذشته معماری نگاه کنیم، معماران مردی را میبینیم که مدام در حال جلوه نمایی و درخشش بودهاند و اندک نمایی از حضور فعال زنان در این بستر به چشم میخورد. این بدین معنا نیست که زنان فعالیتهای کمی در حوزه معماری داشتهاند بلکه به این دلیل است که آنچنان که باید به آنها بها داده نمیشد.
به گزارش ویکی ساختمون، از این رو، در این مطلب قصد داریم که به معرفی ۱۰ مورد از بزرگترین معماران زن بپردازیم که در طول تاریخ معماری مورد بی توجهی قرار گرفتهاند.
سوفیا هایدن
سوفیا هایدن بنت از جمله چهرههای برتر معماری است. سوفیا در سال ۱۸۶۹ در شهر سانتیاگو در شیلی از یک پدر شیلیایی و یک مادر آمریکایی متولد شد. سوفیا اولین زنی بود که در زمان فراغ التحصیلی در سال ۱۹۸۰ موفق به دریافت مدرک تحصیلی معماری از دانشگاه ام ای تی (MIT) شد. اگرچه این مدرک تحصیلی هیچ گونه تضمینی برای مشغول به کار شدن برای او به ارمغان نداشت و بعد از مدتها تلاش بی ثمر برای خودی نشان دادن در دنیای معماری سرانجام پا پس کشید و در یک دبیرستان در شهر بوستون مشغول به تدریس نقشه کشی فنی به دانش آموزان شد.
پس از چند ماه تدریس در سال ۱۸۹۱ اطلاعیهای روبرو شد که در آن از تمامی معماران خانم خواسته شده بود تا طرحهای خود را برای احداث ساختمان مرکزی بانوان که قرار بود بخشی از نمایشگاه کلمبیایی بینالمللی دانیل برنهام در شیکاگو باشد را ارائه دهند. پروپوزال پیشنهاد شده از سوی هایدن که پایههای آن بر اساس پایان نامه دانشگاهی خود بود در واقع یک طرح از یک ساختمان سه طبقه به سبک رنسانس ایتالیا بود. هایدن با این طرحی که ارائه داده بود خود موفق به دریافت یک هزار دلار شد که این مقدار در واقع یک دهم آن چیزی بود که در آن زمان به مردها تعلق میگرفت.
با این همه در طول فرایند ساخت و ساز پروژه هایدن به طور پیوسته از سوء مدیریت و دخالتهای کمیته از ساخت و ساز ناراحت بود. مقدار و شدت فشارهای وارد شده به هایدن به حدی بود او را به لحاظ روانی برای مدت طولانی به استراحت مطلق شد. برای مدتها دستاویز بسیاری برای صحه گذاشتن به این موضوع بودند که زنان جایگاهی در دنیای معماری ندارند و نخواهند داشت. بعد از اتمام این پروژهها ایده دیگر هیچگاه به عنوان یک معمار به فعالیت مشغول نشد.
ماریون ماهینی گریفین
ماریون ماهونی گریفین یکی از بزرگترین چهرههای معماران زن در جهان به شمار میرود. او نه تنها اولین خانم معمار رسمی در جهان به شمار میرفت بلکه اولین کارمند فرانک لوید رایت بود. ماریون در سال ۱۸۷۱ متولد و بعدها موفق به فارغالتحصیلی در رشته معماری از دانشگاه ام ای تی (MIT) شد. او پس از فارغالتحصیلی بر حسب اتفاق شروع به کار برای پسر عمومی خود کرد. ماریون در این پروژه با چند معمار دیگر از جمله رایت همکار بود. رایت بعدها در سال ۱۸۹۵ ماریون را به استخدام خود درآورد. ماریون اولین کارمند رایت بود و تأثیر زیادی بر توسعه سبک پرایری (Prairie) گذاشت و پس از مدتی رندرینگ یا همان اندودکاری آبرنگی به یکی از شاخصهای برجستههای آثار رایت تبدیل شد.
همکاری ماریون ماهونی با رایت با نقل مکان او به اروپا در سال ۱۹۰۹ به پایان رسید. رایت پیشنهاد واگذار کردن مدیریت استودیو را به ماریون داد اما او این پیشنهاد را رد کرد. با این وجود ماهونی با این شرط که کنترل کامل تمامی بخش طراحی را رد اختیار بگیرد مجدداً توسط مدیران این استودیو به خدمت گرفته شد.
ماریون ماهونی در سال ۱۹۱۱ با والتر گریفین که او نیز از همکاران رایت محسوب میشد ازدواج کرد. این دو بعد از ازدواج کسب و کاری را با یکدیگر شروع کردند و بعد از گذشت سالها سفارش طراحی پایتخت جدید استرالیا یعنی کانبرا را برنده شدند. این زوج معمار برای داشتن نظارت و کنترل بیشتر روی پروژه به استرالیا نقل مکان کردند. بعد از استرالیا آن به هند نقل مکان کردند و در همان جا بود که گریفیت در سال ۱۹۳۷ دار فانی را وداع گفت. بعد از مرگ گریفین، ماهونی از فعالیت در حوزه معماری تا زمان مرگش در سال ۱۹۶۱ خودداری کرد.
آیلین گری
ایلین گری از دیگر بزرگترین معماران زن به شمار میرود که آنچنان که باید به حق خود در این صنعت نرسید. آیلین گری در سال ۱۷۸ در یک خانواده ثروتمند و کاملاً اشرافی در آنسیسکوی ایرلند به دنیا آمد. گری پس از تحصیل در رشته هنر در لندن برای پیگیری تحصیلات خود به پاریس نقل مکان کرد.
آیلین گری پس از مطالعه در مورد هنر جلا به منظور کسب مهارت در این زمینه، استودیویی را با هنرمند ژاپنی به نام سیزو سوگاوارا راه اندازی کرد. ایلین از طریق به نمایش گذاشتن آثار جلای خانگی خود به شهرت زیادی رسید و طولی نکشید که توسط بسیاری از ارباب رجوعان ثروتمند به منظور طراحی داخلی به استخدام در آمد. ایلین در طرحهای خود از جلا و لاک به منظور تقسیم فضاها و محو کردن خطوط میان مبلمان و معماری استفاده میکرد که به لحاظ معماری از برجستهترین ویژگیهای کارهای او به شمار میآمد.
ایلی به بهرهگیری از تجربیاتی که در زمینه طراحی داخلی گردآوری کرده بود با همکاری با همسر خود یعنی ژان بدوویچ خانهای ویلایی (E-1027) را در جنوب فرانسه طراحی کرد. این خانه به یک بستر آزمایش برای گری تبدیل شد تا بتواند بسیاری از طراحیهای مبلمان رایکالی خود را آزمایش کند که در نهایت بسیاری از کارهای نمادین او از دل همین خانه بیرون آمدند. آیلین گری بعد از جدایی از ژان بدوویچ از این خانه فاصله گرفت. با این حال، لو کوربوزیه که وسواس زیادی به این خانه داشت در کنار آن خانهای برای خود دست و پا کرد. او به صورت کاملاً محرمانه وارد این خانه د و در تلاش بود تا این اثر هنری را با دیوار نقشهای خود خراب کند. بعدها کوربوزیه در نزدیکی همین خانه مرد.
گری سالهای باقیمانده زندگی خود را صرف طراحی آثار مختلف معماری کرد. در سال ۱۹۳۷ آثاری که او برای یک مرکز تفریحی طراحی کرده بود در غرفهای در نمایشگاه پاریس به نمایش در آمد. با این همه او به شدت از جامعه فاصله گرفت و تنها نسبت به طراحی دو پروژه دیگر اقدام کرد که هر دوی آنها نیز به منظور استفاده شخصی بود. در انتهای دهه ۱۹۶۰ تمامی کارهای او به فراموشی سپرده شد و سرانجام در سال ۱۹۷۶ دیده از جهان فرو بست. هم اکنون نمایشگاهی در مرکز پامیدو در پاریس و همچنین یک نمایشگاه دائمی در موزه ملی ایرلند برقرار است که هر دوی آنها در تلاش برای تأکید بر نقش برجستهسازی نقش آیلین گری و بازگرداندن شهرت وی به عنوان یکی از پیشگامان اصلی مدرنیسم در کنار لو کوربوزیه و میس وان دره روه هستند.
لیلی ریچ
لیلی ریچ از دیگر بزرگترین معماران زن برجسته و فعال در زمینه معماری و طراحی به شمار میرود که کمتر از آن حرف زده میشود. بسیاری از معروفترین آثار معماری برجسته یعنی میس وان دره روه به ویژه در زمینه طراحی مبلمان بدون حضور لیلی امکان پذیر نبود. شنیدهها حاکی از آن است که میس شخصیتی خشک داشته و به ندرت حاضر به شنیدن نظرات دیگران بوده است اما همیشه برای شنیدن نظرات لیلی ریچ مشتاق بود.
لیلی ریچ در ژوئن سال ۱۸۸۵ در برلین به دنیا آمد. لیلی پس از دبیرستان به شهر وین نقل مکان کرد تا در زمینه گلدوزی صنعتی آموزش ببیند که به عنوان یک حرفه طراحی مناسب خانمها در آن دوران مطرح بود. ریچ پس از بازگشت به برلین در سال ۱۹۱۱، به عنوان طراح مد و مبلمان مشغول به کار شد و به دویچر ورکبوند یا همان اتحادیه کار آلمان پیوست و نهایتاً پس از گذشت چند سال تجربه و کسب شهرت در سال ۱۹۲۰ به اولین زن خویشفرما بدل شد.
رندگی حرفهای او به عنوان یک طراح به فرانکفورت کشاند و در آنجا بود که با میس وان دره روه ملاقات کرد. این دو نفر بعد از چند پروژه بسیار به یکدیگر نزدیک شدند و نهایتاً ریچ شروع به کار در شرکت میس کرد. در سال ۱۹۲۸، این دو معمار به عنوان مدیر هنری غرفه آلمان در نمایشگاه جهانی بارسلونا منصوب شدند که منجر به ظهور طراحی نمادین میس شد. آن اثر برای مدتها یکی از آثار شاخص مدرنیسم محسوب میشد. اندکی پس از آن، میس که مسئول مدرسه ساختمانسازی بود، ریچ را به عنوان مدیر مدرسه منصوب کرد. در سال ۱۹۳۳ و زمانی که تحت فشارهای حزب سوسیالیستی این مدرسه تعطیل شد و لیلی ریچ نیز از کار بی کار شد.
لیلی ریچ در طول دوران جنگ روی چند پروژه کوچک نیز کار کرد اما سرانجام مشارکت او با میس در سال ۱۹۳۷ با مهاجرت میس به آمریکا به پایان رسید. ریچ مسئولیت تمامی امور خود را در برلین تحت شرایط جنگی رها نکرد و با این کار توانست از نابودی بیش از ۴۰۰ از نقاشیها و آثار خود در اثر بمباران جلوگیری کرد. در سال ۱۹۳۹ استودیو او به طور کامل در اثر بمباران تخریب شد و به ناچار به سازمان مهندسی عمران منتقل شد. ریچ تا سال ۱۹۴۵ در این سازمان باقی ماند.
پس از دوران سخت جنگ، لیلی ریچ سخنرانیهایی را در زمینه طراحی و نظریه ساختمانسازی در دانشگاه هنر برلین انجام داد. علاوه بر این او تلاشهایی را در زمینه احیای ورکبوند صورت داد. ریچ سه سال قبل از رسمی شدن احیای ورکبوند در سال ۱۹۴۷ دیده از جهان فرو بست.
شارلوت پریاند
شارلوت پریاند بدون شک از برجستهترین و بزرگترین معماران زن در به شمار میرود که علی رغم تأثیر زیادی که بر حوزه مبلمان معاصر گذاشته است اما کمتر از او یاد میشود. پریاند در سال ۱۹۰۳ در شهر پاریس به دنیا آمد. او در سن ۱۷ سالگی وارد دانشگاه هنر شد و به مدت ۵ سال به مطالعه و طراحی مبلمان در رشته طراحی دکور پرداخت. پریاند سرانجام در سال ۱۹۲۷ به شرکت لوکوربوزیه درخواست داد و در کمال ناباوری با رد درخواست خود و جمله "ما به کوسن احتیاجی نداریم" روبه رو شد. او ناامید نشد و فعالیت و تلاش خود را ادامه داد. سرانجام توانست نمایشگاهی را برپا کرد. در این نمایشگاه بسیاری از آثار پریاند مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
علاوه بر این، شارلوت پریاند توانست توجه لوکوربوزیه را نیز جلب کند و به استخدام این شرکت درآمد. پریاند به مدت ۱۰ سال به عنوان طراح و مسئول لوازم داخلی و مبلمان و تجهیزات مختلف خانگی در این شرکت فعالیت کرد. شارلوت در این مدت بسیاری از معروفترین طرحهای مبلمان قرن بیستم را وارد زندگی مردم کرد. او در ادامه زندگی حرفهای خود به مدت ۳ سال با یک طراح فرانسوی، به طراحی سربازخانهها و مبلمان موقت برای آنها پرداخت و با تسلیم شدن فرانسه در جنگ کار او نیز پایان یافت.
در سال ۱۹۴۰ دعوتنامهای برای وی از ژاپن به منظور گسترش روابط تجارت و صنعت ژاپن با غرب فرستاده شد. پریاند به ژاپن رفت و برای مدت ۳ سال در آنجا به طراحی مشغول شد. در این سالها او به شدت تحت تأثیر طراحی و هنر شرق قرار گرفت. این امر سبب شد مواد گرمتر و طبیعیتری به آثار او وارد شوند. آثار پریاند بهطور کلی دارای ویژگی ساده و روستایی و بسیار نزدیک به فرم رنسانسی بود که بعد لمسی از زندگی طبیعی به آن افزوده شد.
او در طول اقامت خود در ژاپن، تکنیکهای محلی چوب کاری و بافندگی را مورد بررسی قرار داد و با برگشت به فرانسه کاه و بامبو را بهعنوان عناصر جدید در طراحی معرفی کرد. این عناصر قدرت زندگی را در طراحیهای او را به وجود آوردند. شارلوت پریاند در سال ۱۹۹۹ درگذشت.
جین درو
جین درو از دیگر شخصیتهای برتر و بزرگترین معماران زن به شمار میآید. جین درو یک معمار و شهرساز مدرن گرای اهل انگلستان بود. او در دانشکده انجمن معماری تحصیل کرد و قبل از جنگ جهانی دوم به واسطه طراحیهای زیادی که انجام داد به یکی از نمایندگان برجسته "جنبش نو گرایی" در لندن تبدیل شد. در زمانی که درو اولین دفتر خود را با این ایده که فقط معماران زن را استخدام کند تأسیس کرد، معماری یک شغل کاملاً مردانه محسوب میشد.
جین در طول جنگ جهانی اول و بعد از آن در زمینه طراحی ساختمانهای مسکونی زیادی در انگلیس، غرب آفریقا، هند و ایران فعال بود. او همراه شوهر دوم خود یعنی مکسوِل فرای، مدارس و دانشگاههایی را در غرب آفریقا طراحی کرد. نخست وزیر وقت هند که تحت تأثیر طراحیهای جین درو در غرب آفریقا قار گرفته بود از او خواست که در طراحی مسکن در شهر چندیگار با "پیِر ژانره" همکاری داشته باشد. او ساختمانهایی را در غنا، نیجریه، ایران و سریلانکا طراحی کرد و درباره آنچه که در معماری در این کشورها آموخته بود کتابهایی را به رشته تحریر درآورد.
جین درو به عنوان یک چهره شاخص معماری در لندن ساختمانهای مختلفی را برای مسکن اجتماعی و در جشنواره بریتانیا، طراحی کرد. او نقش مهمی هم در بنا نهادن "بنیاد هنرهای معاصر" ایفا کرد. او بعد از بازنشستگی به کشورهای مختلفی سفر و در کنفرانسهای زیاد شرکت کرد. او در ۳۰ دسامبر ۱۹۹۵ نشان شوالیه را به خاطر خدماتی که در عرصه معماری انجام داده بود دریافت کرد و تنها ۷ ماه بعد از این درگذشت.
لینا بوباردی
لینا بوباردی که بخش عمدهای از آثار خود را در برزیل پس از جنگ به اتمام رسانده است از چهرهای بسیار معروف و شاخص زنان در هنر معماری به شمار میرود که شاید چندان به آنچه که استحقاق داشته است نرسیده باشد. لینا بوباردی تحت تأثیر آثار آیندهنگرانه هنرمندانی همچون اسکار نیمایر قرار گرفته است. با این همه لینا را به عنوان معماری میشناسند که مردم را در آثار خود از همه مهمتر در نظر میگرفت و معماریهای زیبایی را خلق کرده است که به وسیله کاربران آنها ستایش و دوست داشته میشود.
لینا بو باردی در سال ۱۹۱۴ به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۹ از دانشکده معماری رم فارغالتحصیل شد. او پس از فارغالتحصیلی برای ادامه حرفه معماری با میلان نقل مکان کرد و در سال ۱۹۴۲ تمرین خود را آغاز کرد. مدت کوتاهی پس از آن دفتر کار او در اثر بمباران هوایی آسیب دید. این امر، همراه با کمبود درآمد به دلیل جنگ باعث شد که حوزه کاری خود را گسترده کرد و دیگر شاخههای رشته خود را نیز امتحان کرد. در سال ۱۹۴۳ از مدیریت مجله دوماس (Domus) به او پیشنهاد شد.
لینا بوباردی در سال ۱۹۴۶ به برزیل مهاجرت کرد. و پس از گذشت ۵ سال فعالیت او توانست تابعیت کشور برزیل بگیرد. در سال ۱۹۴۷ بوباردی برای راه اندازی موزه هنری اسیس چاتیوبریاند (Assis Chateaubriand) سائوپائولو (MASP) دعوت شد. این موزه در سالهای بعد به یکی از مهمترین موزههای آمریکای لاتین تبدیل شد. آثار طراحی او از وجود عناصر رادیکال زیادی بهره میبرد.
بوباردی سال ۱۹۴۸ با همکاری یک معمار ایتالیایی استودیو دی آرت پالما (هنر پالما) را با هدف طراحی مبلمان از تخته سه لا و مواد در دسترس و رایج در برزیل راه اندازی کرد. او سرانجام توانست که در سال ۱۹۵۱ ساخت خانه شیشهای و اقامتگاه خصوصی خود که بعداً به مرکز اصلی مدرنیسم در برزیل تبدیل شد را به پایان رساند. بو باردی با بازگشت به سائوپائولو پس از کودتای نظامی در سال ۱۹۶۴، دعوت شد تا به سالوادور رود و موزه هنرهای مدرن باهیا را رهبری و مدیریت کند. کار و آثار او تحت سادهسازی گسترده قرار داشت و کار تا آنجا پیش رفت که او خود را ک معمار ضعیف توصیف میکرد. بوباردی در سال ۱۹۹۲ در سن ۷۷ سالگی در سائوپائولو درگذشت.
آن تینگ
آن تینگ به عنوان یکی از نظریهپردازان و بزرگترین معماران زن شاخص قرن بیستم شناخته میشود. آن در آثار معمار معروف لوئیس کان نقش محوری را ایفا میکرد. آن تینگ در سال ۱۹۲۰ در چین متولد شد. در سال ۱۹۴۲ او به اولین زنی تبدیل شد که موفق به گرفتن بورس دانشکده طراحی دانشگاه هاروارد شد. در این دانشگاه بود که آن تینگ تحت نظر والتر گروپیوس به تحصیل پرداخت. در سال ۱۹۴۹ او به عنوان فارغالتحصیل مدرسه معماری دانشگاه هاروارد، توسط متولیان مربوطه در آزمون اعطای مجوز طراحی مردود اعلام شد چرا که وی تنها زن شرکت کننده در آزمون بود و تا پیش از آن هیچ زنی اقدام به شرکت در این آزمون نکرده بود.
پس از فارغالتحصیلی و قبل از عزیمت به فیلادلفیا برای پیوستن به شرکت کاهن (Kahn)، به کار در چند شرکت در نیویورک مشغول بود. هنگامی که شرکت در سال ۱۹۴۷ تقسیم شد، تینگ به کار خود در کاهن ادامه داد. او هرگز بنایی از خود طراحی نکرد، اما به دلیل جذابیت تبحری که در هندسه داشت برای پروژههای کاهن بسیار مهم و حیاتی بود. باکمینستر فولر او را "استراتژیست هندسی کهن" نامید. بسیاری از طرحهای کاهن نشان دهنده نفوذ او در اجرای پروژهها است. آن تینگ در ۲۷ دسامبر ۲۰۱۱ در کالیفرنیای آمریکا درگذشت.
نورما مریک کلارک
کلارک بدون شک یکی از بزرگترین معماران زن محسوب میشود. زنی که برای اول بودن متولد شده است. نورما مریک کلارک یک زن آفریقایی-آمریکایی بود که مدرک دانشگاهی معماری خود را از بخش ای آی ای (AIA) دریافت کرده است. او همچنین اولین زن افریقایی-امریکایی است که ای آی ای از وی تقدیر به عمل آورده است.
کلارک متولد هارلم در سال ۱۹۲۶ با وجود داشتن مدرک معتبر از دانشگاه کلمبیا در یافتن شغل در شرکتها در نیویورک بسیار سختیها کشیده است. همانطور که او همیشه اذعان داشت که آنها زنان یا آفریقاییهای آمریکایی را استخدام نمیکردند. سرانجام، توانست شغلی را در شرکت اسکیدمور اوینگزاند مریل (Skidmore Owings & Merill) به دست آورد.
در سال ۱۹۶۰ او به کالیفرنیا نقل مکان کرد تا در شرکت آسوشیتد گرون کار کند. در این شرکت او به دلیل جنسیت و قومیت خود به شدت تحت فشار بود. با وجود این، او به سرعت در ردههای مختلف زندگی حرفهای قدم به جلو برد و در سال ۱۹۶۶ توانست که به عنوان مدیر این شرکت انتخاب شود. در طول زندگی حرفهای خود، کلارک به عنوان یک معمار عالی رتبه شهرت پیدا کرد و مرتباً پروژههای بزرگی مانند سفارت آمریکا در توکو به او سپرده میشد. وی در سال ۱۹۸۰ شرکت گرون و همکارانش را ترک کرد و پس از مدت کوتاهی تنها و بزرگترین شرکت زن محور جهان یعنی کلارک، سیگل و دایمون تا آن زمان را پایه گذرای کرد. نورما در ۱۵ فوریه ۲۰۱۲ در سن ۸۵ سالگی در گذشت.
دنیس اسکات براون
دنیز اسکات براون به عنوان یکی از بزرگترین معماران زن شاخص در سراسر جهان به همراه شریک زندگی خود رابرت ونتوری تأثیر عظیمی در توسعه طراحی معماری در طول قرن بیستم داشته است. انتقادات وی به تغییر روش بسیاری از معماران و برنامه ریزان شاهد مدرنیسم و طراحی شهری در اواسط قرن منتهی شده است. بسیاری در هنگام اعطای جوایز پریتزکر به همسرش در سال ۱۹۹۱ شگفت زده شدند در حالی حتی اسمی از او در این مراسم برده نشد.
اسکات براون متولد سال ۱۹۳۱ در اسکات براون در شمال رودزیا است. او ابتدا در آفریقای جنوبی و سپس در لندن به تحصیل پرداخت. در سال ۱۹۵۸ او به همراه همسر اول خود رابرت اسکات براون به فیلادلفیا نقل مکان کرد که یک سال بعد در یک سانحه رانندگی درگذشت. در سال ۱۹۶۰، اسکات براون کارشناسی ارشد خود را در رشته برنامهریزی در دانشگاه پنسیلوانیا گرفت و بعد از مدتی به عضو هیئت علمی این دانشگاه نیز درآمد. مدتی بعد او کارشناسی ارشد خود را زمینه معماری به پایان رساند. در اینجا دانشگاه بود که او همسر و شریک زندگی آینده خود یعنی رابرت ونتوری را ملاقات کرد.
براون به عنوان یک محقق به طور گستردهای گرم در سفر کردن بود و علاقه خود را به شهرهای نسبتاً جوان لسآنجلس و لاس وگاس معطوف کرد. در حالی که براون از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ در دانشگاه ییل تدریس میکرد، کلاسهای استودیویی با نام "آنچه از لس آنجلس میتوان آموخت" را طراحی کرد. اسکات براون به همراه ونتوری و استیون ایزنور شهرستانی، کارها و پروژههای انجام شده در این کلاسها را در کتاب آنچه از لس آنجلس میتوان آموخت: نمادگرایی فراموش شده معماری گردآوری کردند که بعدها به یک کار بزرگ طراحی در قرن بیستم تبدیل شد.
بسیار جالب بود