سفر به نامهای عجیب (7)
ایتالیایی کوچک در کشور آمریکا!
سفرهای نوروزی را اینجا با پیشنهادهای ایران آرت سپری کنید. به یقین این شهرهای عجیب و غریب را به کلیشههای معمولِ نوروزی ترجیح میدهید.
ایران آرت: در نیویورکم، در منطقه سوهو. میخواهم به محله چینیها بروم اما با دیدن لیتل ایالی یا ایتالیای کوچک ناخودآگاه راهم را کج میکنم آن طرف. این که ایتالیای خوش گذران را کوچک کنند و در قلب سوهر جا بدهند،حتما برای خودش قصهای دارد. انگار نیویورکیها ایتالیا را تبدیل کرده باشند به یک جاسوئیچی کوچک و از منتهن آویزانش کرده باشند.
وارد منطقه که میشوم، انگار وارد یکی از سکانهاس روزی روزگاری در آمریکا سر جبولئونه شدهام و چندانم هم بیراه فکر نمیکنم. هنوز راهی نرفتهام که سروصدای زیادی به گوشم میخورد. عدهای به زبان ایتالیایی با همان حرکات دست و سر همه با هم مشغول حرف زدناند. سروصدا از رستورانی است که میزهایش راهشان را به پیادهروی پهن کنار خیابان باز کردهاند. رومیزیها آدم را یاد آشپزخانههای قدیمی مامان بزرگها میاندازند و از آن بهتر بوی خوش غذاهایی است که مطمئنم یکی از آن مامان، بزرگ های چاق ایتالیایی الان در آشپزخانه رستوران مشغول پختنشان است. به نظر میرسد اعضای یکی از آن خانوادههای پر و پیمان ایتالیایی باشند که حالا ظهر روزی وسط هفته دور هم جمع شدهاند تا یکی از آن مراسم دورهمی خانوادگیشان را به جا بیاورند. مردها آمار مافیای خانوادگی را با هم رد و بدل کنند، زنها کلهپاچه فامیل را باز بگذرانند. همه اینها را حضور خانمی سوفیا لورنوار تکمیل میکند که کنار در ورودی رستران ایستاده و میان آن همهمه آوازی سنتی را زمزمه میکند.
گفته میشود، روزی از نابوکف میپرسند که اسامی شخصیتهای معروف رمانهایش را چطور انتخاب میکند. ناباکف در جواب میگوید، یکی از منابع الهامش شعرهای ویلیام وردورث، شاعر رومانتیک انگلیسی، است. نابوکف برای نوشتن رمانهایش به وردزورث و امثال او نیاز داشت و من برای ادامه زندگی به آندلس، گرانادا یا قرناطه، اولان باتور، سمرقند، بخارا، علیج عدن و این فهرست دنبالهدار. این اسامی هیچ وقت من را دست خالی از سفرم برنگرداندهاند و بعد از این هم برنخواهند گرداند.»
لیلا نصیریها