ببینید:دختران زیبای ایرانی در خانه زن بلژیکیدر تهران!
بخشی دیگر از زیباییهای این خانه، تابلویی از عکسها و نقاشیهای زنان زیباست...
ایرانآرت: ماندانا اولیا شیرازی، متولد بروکسل بلژیک از کودکی دلباخته هنر بوده و بهواسطه این دلباختگی، سالیان زیادی را با هنر و در کنار هنرمندان نامی گذرانده است. جانمایه خانهاش عشق بود و بس. انرژی را میشد از تکتک جزئیات فضای زندگیاش دریافت کرد. از بدو ورودمان تا لحظه وداع، عشق و هنر، بهمانند آبی روان از درودیوار خانه و از نگاه و کردار او جاری بود. مجله منزل، گفتوگویی را با او ترتیب داده.
درباره میزبان
ما در روایتخانه میخواهیم از روابط انسانها و خانههایشان بگوییم، از اینکه خانه ماندانا اولیا شیرازی امروز چرا و چگونه حال و هوایی هنری و انرژیبخش دارد. ما آمدهایم که قصه تو را بشنویم...
- خانهای که امروز میبینید حاصل انتخابهای یکباره و دوباره نیست، همهچیز ذرهذره جمع شده تا به این صورت در آمده است. من همواره به هنر بالیدهام و میخواستم فضای زندگیام نیز غرق در هنر باشد، هنری که من میپسندم و با آن ارتباط برقرار میکنم. ناگفته نماند که قرارگیری متناسب و هماهنگ این اجزاء نیز از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا معتقدم این آثار برای اینکه آن حس خوب و انرژی مطلوبم را به من منتقل کنند باید در بستر مناسب و در هماهنگی با یکدیگر نیز قرار گرفته باشند.
خانه، فضایی کاملا شخصی است که با ورود به آن باید نشانههایی از صاحبخانه، شخصیت و علایق او در آن دیده شود.
اگر بخواهی خانه را در یک کلمه تعریف کنی، چه میگویی؟
- «آرامش» اولین واژهای است که برای توصیف معنای خانه به ذهنم خطور میکند، چراکه موضوعی بسیار مهم و حیاتی است.
چه ویژگیهایی از خانهات شبیه به صفات تو است و چه ویژگیهایی از آن شبیهت نیست؟
- نظم و هماهنگی از ویژگیهای شاخصی است که بسیار شبیه به من بوده است و سعی کردهام آن را در همه قسمتهای خانهام پیاده کنم. در هر فضای خانه بر اساس زمانی که در آن میگذرانم و کارهایی که انجام میدهم از ترکیب رنگی متفاوتی استفاده کردهام که درعینحال هماهنگ و خوشایند نیز هست. برای فضای نشیمن، سیاهوسفید را به نشانه خلوص و بیپیرایگی انتخاب کردهام که با جزئیاتی مثل گل و گیاه، مانع سرد و بیروح شدن آن شدهام. اتاقخواب را به نشانه آرامش به رنگ سفید و بژ درآوردهام و اتاق تلویزیونم را به دلیل علاقهای که به هند دارم، رنگی ساختهام.
درباره آن ویژگیهایی از خانهام که شبیه به من نباشد، باید بگویم وجود ندارد. همهچیز در این خانه شبیه به من است.
اگر قرار باشد کل خانهات را با وسایل و هر آنچه در آن هست، تحویل دهی و تنها یکچیز را برای خود نگهداری، آن چیست؟
- بدون شک عکسی از آثار آقای عباس کیارستمی که برای من پر از معنای زندگی است را پیش خود نگه میدارم. این تصویر برفی بکر با سایهروشنهایش، من را به یاد ریشه ما؛ یعنی طبیعت و پستیوبلندیهایی که در زندگی با آنها مواجه میشویم میاندازد. سفیدی و خلوص این عکس برای من یادآور پاکی و آرامش است و این معانی زیبا هستند که این اثر را برای من بسیار ارزشمند کرده و اجازه نمیدهند بهراحتی از آن بگذرم.
اگر روزی قرار بر این باشد که این خانه و کل محتویات آن را به یک نفر ببخشی او کیست؟
- به شخصی میبخشم که مثل خودم عاشق هنر باشد. کسی که دلش پر از عشق بوده و مانند من به همهچیز این خانه عشق بورزد.
اگر یک نفر با تو و شخصیت تو آشنا باشد، اما خانهات را ندیده باشد، وقتی وارد این خانه میشود میتواند تشخیص دهد که اینجا خانه تو است؟
- مطمئنا کسی که من را بشناسد با دیدن جزئیات این خانه و دقتی که در انتخاب هرکدام از آنها داشتهام به این موضوع پی میبرد. هماهنگی و نظمی که قبلا به آن اشاره کردم نیز میتواند گواه این موضوع باشد. از طرف دیگر موضوعات سوژههای هنری که برای فضای زندگیام برگزیدهام شباهت زیادی به من دارند و برای آشنایانم نشانی از من هستند.
بازیگران و عوامل اصلی فیلم سینمایی «خانه ماندانا» چه کسانی جز خود او میتوانند باشند؟ یعنی اگر قرار باشد از خانه تو فیلمی ساخته شود، چه کسانی نقشهای اصلی آن را ایفا میکنند؟
- دنیای فیلمهای یک کارگردان آمریکایی به نام John Cassavetes و همسرش Gena Rowlands که بازیگر است، بسیار شبیه به دنیای من است. او در فیلمهایش همیشه از عشق میگوید؛ عشقی که به گفته خودش ملاقاتی تصادفی و عشقی چنددقیقهای نیست. فیلمهای او امیدبخش و درباره زوجهایی است که عشق، تنها نقطه اشتراک آنها است.
اگر بخواهیم خانه ماندانا اولیا شیرازی را با یک صفت تعریف کنیم، پیشنهاد خودت چیست؟
- خانه هنر و انرژی مثبت؛ چون همانطور که پیشازاین نیز عنوان کردم، این دو مقوله برای من از اهمیت بسیاری برخوردارند و نقش پررنگی در زندگی من دارند.
من میخواهم هرکس با ورود به خانهام انرژی دریافت کند؛ انرژیای که سعی کردهام با عشق در گوشهگوشه خانهام جاری سازم. آنچه به یک خانه معنای واقعی خانه بودن را میبخشد، گذشته از حجم و ویژگیهای فضایی، همان حس و حالی است که ما به آن میدهیم، سلامی که هر صبح با شادابی و لبخند روانه اهالی آن کرده و عشقی که از نگاهمان تقدیمشان میکنیم.
و سؤال آخر اینکه چه کنیم تا خانه ما رنگ و بوی ما را داشته باشد؟
- از نگاه من تنها واژهای که میتواند پاسخی کامل برای این پرسش باشد، «حقیقت» است و برای ادای درست این واژه شرط اول این است که خودمان را خوب بشناسیم. تنها در این حالت است که خودمان را گول نمیزنیم و خانه ما جایی میشود که هم به خود ما و هم دوستان و آشنایانمان حس خوبی میدهد. در مورد خود من حقیقت در هنر معنا میشود؛ چون همواره گفتهام و میگویم که هنر بهمنزله غذای روح من است.
یه9 مدتی توی ایران باشی روحیه لطیفت برمیگرده
خلیلئ.کارت.درسته.