گفتگو با زن تاثیرگذار دنیای مد / اصلا نگران چین و چروک نیستم
آنیا سوزانا هیندمارچ سه بار برنده جایزه طراح سال بریتانیا از نگاه نشریه گلمر شده است.
ایران آرت: مهدی فروتن: طراح 50 ساله بریتانیایی از نقش مهربانی در زندگی مشتری، مهارتهای خود در آشپزی، اعتقادش به زندگی پس از مرگ و عادت به ترس از سخن گفتن در جمع میگوید.
به گزارش ایرانآرت، آنیا سوزانا هیندمارچ از طراحان سرشناس صنعت مد در بریتانیاست که یک برند با نام خود ایجاد کرده و در سالهای 2006، 2007 و 2015 برنده جایزه طراح سال بریتانیا از نگاه نشریه گلمر شده است. او نخستین برنده طراح برند سال در جوایز فشن بریتانیا در 2007 بود و به پاس خدمتهایی که به صنعت مد کرد، دو نشان امپراتوری بریتانیا را به دست آورده است. خانم هیندمارچ در این گفتگو به زندگی و فعالیتهای خود اشاره میکند.
** وقتهایی را به یاد میآورید که پدر و مادرتان خوشحال بودند و همین شما را خوشحال میکند. یادم میآید که خیلی کوچک بودم و روی صندلی پشتی جگوار مدل E پدرم مینشستم؛ یک خودروی بسیار زیبا بود و پدرم از رانندگی با آن بسیار لذت میبرد.
** اگر بخواهم فقط یک چیز به کودکی خودم بگویم این است که به خودتان اطمینان داشته باشید. زندگی کوتاه است، پس خطر کنید. همیشه این را به بچههای خودم میگویم و از آنها میخواهم به دل خطر بزنند. معمولی نباشید. گاهی مهم است که شجاع باشید.
** از حرف زدن در جمع بسیار وحشت داشتم اما دیگران به کمکم آمدند و به من گفتند که ترس هم احساسی شبیه هیجان است. مهم این است که چطور آن را مدیریت و در مسیر خودش هدایت کنی. اگر تصمیم بگیری که میخواهی، میتوانی مغز خودت را در راستای خواستههایت تغییر بدهی؛ چیزی شبیه عبادت کردن.
** ترس و نگرانی حالت عادی من است. اگر داری کاری میکنی که قبلا انجامش ندادهای، همینگونه باید باشد.
** روزی که یکی از بچههایم زنگ زد و گفت که یادم رفته او را از مدرسه بردارم، تا مغز استخوان احساس درد کردم. دلیلش هم این بود که من پنج بچه دارم و آن روز به اشتباه در تقویم چیزی دیگر نوشته بودم.
** مهربان بودن مهمترین نکته در ازدواج و زندگی مشترک است. یک عامل اساسی و زیربنایی. همین مهربانی در مادر بودن هم کارکرد دارد و باعث میشود کارها پیش برود. ما یک گروه خانوادگی در واتساپ داریم و من خودم از دیدن شوخیهای بچهها با هم در آن کیف میکنم. اگر یکی از بچهها مسالهای داشته باشد، همه خیلی زود دور هم جمع میشوند.
** بهترین ایدههایی که داشتهام از یک غریزه درونی سرچشمه گرفتهاند. شما باید به یک ایده تکیه کنید. نوآوری یک سفر است؛ اول عاشق کارتان میشوید، بعد از آن و از خودتان بدتان میآید. رسیدن به این مرحله سختترین بخش کار است. مهم این است که بر اعصاب خودتان مسلط باشید.
** کمال این است که با اعضای خانواده و دوستان دور میز آشپزخانه بنشینم. آتش روشن باشد با یک جوجه بزرگ سرخشده و نوشیدنی روی میز. به همین خوبی و به همین راحتی.
** اگر نزدیک آشپزخانه بشوم، همه اعضای خانواده نگران میشوند. نهایت کاری که بتوانم انجام بدهم جوشاندن تخممرغ است. هر چیز فراتر از آن به یک فاجعه ختم میشود. آشپزی کردن در مجموعه مهارتهای من جا ندارد.
** به نظرم زندگی پس از مرگ باید چیزی شبیه پیش از آمدن به این دنیا باشد که خیلی هم خوب بود؛ بدون درد، بدون نگرانی و بدون احساس دلتنگی برای هیچکس.
** نمیخواهم با شتاب سوی آینده بروم. از زمان حال بیشترین لذت را میبرم و اصلا نگران چین و چروک نیستم.