طرح جلد سفرنامه نیویورک کزازی، عجیب و ناشیانه است
استاد کزازی با عینک آفتابی کنار مجسمه آزادی!
«ایرانیان و سفرنامهنویسی» عنوان نشستی بود که با حضور میرجلالالدین کزازی و غلامرضا خاکی برگزار شد. در این نشست از کتابهای «آنک! ... پاریس» و «یورکنامهی نو» سفرنامههای کزازی به پاریس و نیویورک نیز رونمایی شد.
ایرانآرت: «ایرانیان و سفرنامهنویسی» عنوان نشستی بود که با حضور میرجلالالدین کزازی و غلامرضا خاکی برگزار شد. در این نشست از کتابهای «آنک! ... پاریس» و «یورکنامهی نو» سفرنامههای کزازی به پاریس و نیویورک نیز رونمایی شد.
به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، میرجلالالدین کزازی در این نشست که پنجم بهمنماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد با اشاره به اینکه «منوچهر دانشپژوه کتابی در چندین پوشینه درباره سفرنامهنویسی در ایران نوشته و سرگذشت این گونه ادبی را در ایران بازگفته است» افزود: سفرنامهنویسی در ایران از یک سو پیشینهای بلند دارد و از دیدی دیگر پیشینهای نهچندان کهن. این ناسازوارگی برمیگردد به گونههای سفرنامه. ما ایرانیان بنیانگذار گونهای از سفرنامهها بودهایم که در ادب جهانی هم بازتاب یافته است که آن را سفرنامه آیینی میگوییم. موبد نامبردار، ارداویراف یا ارتاویراز سفرنامهای دارد با نام ارداویرافنامه به زبان پهلوی که یک بار رشید یاسمی و یک بار ژاله آموزگار آن را به پارسی برگرداندهاند.
این نویسنده درباره علت گرایش اندک ایرانیان به سفرنامهنویسی گفت: یکی شاید پروای ما باشد از درمیان نهادن رازهای خود با دیگران. اما پروای دیگری هم هست: فروتنی ایرانی. این فروتنی ما را بازمیدارد که سفرنامه بنویسیم، زیرا در سفرنامه باید ناچار از خویشتن بگوییم، از آنچه انجام دادهایم و بر ما رفته است. ما بیشتر به خودشکنی میاندیشیم تا نوشتن از خود. راه سفرنامهنویسی امروز از برونگرایی به درونگرایی دیگر گشته است و سفرنامه برونگرا با جهان امروز سازگار نیست.
او تصریح کرد: من در سفرنامههایم رخدادنگاری نمیکنم. من همه کتابهایم را نخست به پاس خود مینویسم و سپس به پاس دیگران. اندیشه تنها آغاز کار من است. از برون آغاز میکنم و به درون میروم. خواننده با خواندن سفرنامههای من میتواند بداند که بر من چه گذشته است، بیآنکه در پی رویدادنگاری سفر باشم.
نکته قابل توجه که در این جلسه، و نیز در این گزارش ناگفته مانده، طرح جلد به شدت ناشیانه این کتاب است.