سنخشناسی شعر دیگر و «نیوهی نیمدار»/ گزارش ایرانآرت از رونمایی دو کتاب شعر مهدی یزدی
بخش پایانی مراسم، مربوط به رونمایی دو کتاب شعر «نیوه نیمدار» و «تاووش» از مهدی یزدی بود.
ایرانآرت: کارگاه ادبیات مدرن (کاما) در نخستین نشست خود میزبان قاسم آهنینجان، از شاعران شعر دیگر و موج ناب بود.
به گزارش ایرانآرت، این نشست که عصر چهارشنبه 18 مرداد ماه 1396 در حوزه هنری قم برگزار شد، به سخنرانی این شاعر در باب شعر مدرن ایران و نیز رونمایی دو مجموعه شعر از مهدی یزدی اختصاص داشت.
بخش نخست این نشست به حرفهای قاسم آهنینجان در سنخشناسی مدرنیسم در شعر ایران اختصاص داشت. او بنمایههای مدرنیستی در شعر معاصر را از پیش از نیما پی گرفت و تا چند جریان پیشرو در دهه چهل رسید. بخش عمدهای از سخنان آهنینجان، به چگونگی شکلگیری جریان «شعر دیگر» و ویژگیهای این نحله مهم شعری اختصاص یافت. در ادامه چند تن از شاعران استان قم و البرز که در این نشست میهمان حوزه هنری قم بودند، به شعرخوانی پرداختند.
باستانشناسان ادبی عاشق جادو و جنبل
بخش پایانی مراسم، مربوط به رونمایی دو کتاب شعر «نیوه نیمدار» و «تاووش» از مهدی یزدی بود. صابر محمدی، با بیان مقدمهای در نسبت جریان شعر دیگر با شعر مهدی یزدی، این دو کتاب او را محصول نقصانی تاریخ ادبیات دانست و گفت: «درباره شعر مهدی یزدی اگر بخواهیم صحبت بکنیم چندان از مبحث پیشین جدا نخواهیم شد. چرا که گمان میکنم اگر بخواهیم سنخشناسی بکنیم یا بخواهیم خاستگاه شعر مهدی یزدی را پیدا کنیم در همین حول و حوش شعر دیگر پرسه خواهیم زد؛ مدخلی بسیار مهم در شعر فارسی که به همان مقدار که مهم است همواره برایمان عجیب و غریب بوده است».
این شاعر و روزنامهنگار در ادامه با اشاره به اینکه متاسفانه از این اعجاب و شگفتی همیشه به صورت یک عده باستانشناس ادبی بهره برده شده است، افزود: «باستانشناسان ادبی عاشق جادو و جنبل و ساحتهای رازآلودی شدهاند که از شعر دیگر استخراج میکنند. این در حالی است که شعر دیگر مسلما این نیست. در رابطه با هسته مرکزی و اولیه شعر دیگر آقای آهنینجان همانطور که عرض کردم دقیقترین سیر خطی و تاریخی را ترسیم کردند. در رابطه با پس از دهه چهل و پنجاه شعر دیگر، یعنی آن سوء تفاهمی که امروز در رابطه با شعر دیگر دچار هستیم باید سخن بگوییم».
محمدی در توضیح سوءتفاهم مورد اشاره گفت: «این سوءتفاهم مربوط به پانزده بیست سال اخیر است؛ ماجرا با انتشار مجموعه شعر زنگولهی تنبل هوشنگ چالنگی در سال 1380 آغاز میشود؛ از این سال توجه نصفهونیمهای به جریان مهم شعر فارسی یعنی شعر دیگر رخ داد. چند جوان شاعر، سراغ از شاعران شعر دیگر گرفتند و با آنها گفتوگو کردند و در یکسری ویژهنامههای مطبوعات شهرستانی منتشر کردند که این شیوه انتشار به فراخور در اقلیتبودن شاعران شعر دیگر رخ میداد. ما بابت شناختی که امروز از این شاعران داریم حتما به آن تلاشهای اولیهی دههی 80 مدیونیم. منتها این دین به نظر دیگر کافیست چون که ما شناخت با واسطهمان از شعر دیگر به همان اندازه که به ما کمک کرده آسیب و صدمه هم به ما زده. شاید این واسطه، واسطه صادقی نبوده و بیشتر اتفاقا تن داده به همان ساحت رازآلود شعر دیگر. شاید به خاطر اینکه به ما نشان دهد که کشفی که داشته خیلی کشف به قول امروزیها خفنی بوده و شیء عتیقهای که پیدا کرده خیلی عجیب و غریب است. بنا بر این، امروز، بهخصوص در هفت هشت سال اخیر بعد از مرگ بیژن الهی که شعر دیگر به اصطلاح میشود گفت که مد شده، کار خیلی سختی داریم. به این دلیل مهم که امروز دچار سوء تفاهمیم در رابطه با این جریان مهم شعر فارسی».
او در ادامه به جزئیات این سوءتفاهم پرداخت و افزود: «به یاد دارم که ما از جانب برخی شاعران ناسزا میشنیدیم که شما واپسگرایید که این شعرهای پنجاه سال پیش را میخوانید و میستایید. اکنون همان عده، که جریان بدنهی شعر فارسی محسوب میشوند، کتابهای شاعران شعر دیگر را با سهلانگاریها و اغلاط فراوان منتشر میکنند و حتی در مطبوعات دربارهشان مینویسند بی که شناخت کافی داشته باشند. مثلا متوجه نیستند که طاهر علفی و بهرام اردبیلی احتمالا یک نفرند نه اینکه اولی طراح جلد کتاب است و دومی شاعر کتاب بوده. منظورم یک همچین سوء تفاهمهاییست».
شعر مهدی یزدی و اجرای پیشنهادهای شعری شعر دیگر
محمدی با ذکر این مقدمه درباره سوءتفاهم مورد اشارهاش اینگونه نتیجه گرفت: «بنابراین، امروز بیش از این که به متن شعر دیگر توجه بشود به همین ساحت رازآلود و به همین اعجاب و شگفتی که در فرامتن شعر دیگر است توجه شده. به خاطر همین خوشحالم که این دو کتاب از مهدی یزدی منتشر میشود. چون که مهدی یزدی آدمیست که در شعرِ خوب، غور کرده. شعر خوب هم یکی از مهمترین مصادیقش شعر دیگر است حالا اگر نخواهیم مثل یدالله رؤیایی که گفت هر شعر خوبی شعر حجم است، بگوییم هر شعر خوبی شعر دیگر است! به همین دلیل و با توجه به سوابق مطالعاتی که از یزدی سراغ دارم، مطمئنم که این دو کتاب ــ البته این از خوانش خود شعرها هم حاصل میشود ــ محصول اجرای هوشمندانه پیشنهادهای شعری پیشروی شعر دیگر است. اما در عین حال اگر به آن سنخشناسی بازگردیم متأسفانه یا خوشبختانه این دو کتاب محصول یک نقصان تاریخادبیاتی برای ما میتواند باشد. این دو کتاب را ادامه غیر منطقی شعر دیگر میتوانیم در نظر بگیریمـ باید این غیر منطقی بودن را توضیح بدهیم البته ــ و اگر تاریخ ادبیات ما کار خودش را میکرد امروز نیازی نبود که مهدی یزدی و امثال او دست به تولید انبوه شعری بزنند که دست کمش کپی اورجینال از شعر دیگر و فرازهاش که البته در شعر مهدی یزدی هست افزونههایی به آن باشد. به این دلیل که فکر میکنم تاریخ ادبیات ما حفرههایی را نامکشوف باقی گذاشته این وظیفه بر گرده شاعرانی مثل مهدی یزدی هست که برگردند و حتی دست به تولید انبوه در این رابطه بزنند که همان ادامهی غیر منطقی به لحاظ نقصان تاریخ ادبیاتی باشند تا این که شعر دیگر تبدیل به جریان بشود. حالا من بیشتر خواستم درباره نیوهی نیمدار صحبت بکنم اما آن افزونهها به شعر دیگر، یعنی آن چیزی که مهدی یزدی در ادامه غیر منطقی شعر دیگر به شعر دیگر افزوده فکر میکنم بیشتر در مجموعه شعر تاووش اتفاق افتاده باشد اما چون محل بحث من آن کتاب نیست، یعنی صرفا خواستم متمرکز بشوم بر کتاب نیوهی نیمدار از آن میگذرم».
«نیوهی نیمدار» به کار چه کسانی میآید؟
بخش بعدی سخنان محمدی خطاب به دو دسته از علاقهمندان به شعر فارسی بود؛ نخست کسانی که به شعر دیگر علاقهمندند و دسته دوم کسانی که در معرض شعر دیگر میتوانند قرار بگیرند. این شاعر با اشاره به اینکه به فراخور آیینهای رونمایی کتابها قصد ورود به متن شعرها را ندارد، گفت: «من با دو دسته از آدمها در رابطه با این دو کتاب میتوانم حرف داشته باشم. اگر ما اهل این بودیم که تن به جادوی شعر دیگر داده باشیم، این جادو را آنهایی که با این شعر مؤانستی دارند دقیقا درک کردهاند و سوختهاند با آن؛ اگر کتاب ذکر خوابهای بلوط قاسم آهنینجان کتاب بالینی ما بوده، اگر از آبی نفسهای کوتاه محمود شجاعی کتاب بالینی ما بوده، اگر کتاب پنج آواز برای ذوالجناح هوشنگ آزادیور چنین شرایطی را برای ما داشته، اگر پریخوانی قاسم هاشمینژاد به تباهی نزدیکمان کرده، و ناخوشیهای بیژن الهی و شعرهایی از این دست از بهرام اردبیلی چنین بلایی را سرمان آوردهاند، اگر اینها کتابهای بالینی ماست، کتاب نیوهی نیمدار از هریک از این فرازها چیزی در خود دارد.و میتوانیم بخوانیمش و لذت ببریم. اما اگر امروز نمیدانیم که چطور میتوانیم به یک نفر پیشنهاد بکنیم برای شناخت شعر دیگر و شناخت شعر خوب باید به شصت سال و پنجاه سال پیش بازگردد و شعرهای آن دوره را بخواند، این دو کتاب را میتوانیم به او پیشنهاد کنیم چرا که جزو بهترین نمونههاییست که من تا امروز در این رابطه دیدهام. در واقع اینجای بحثم در رابطه با آن دستهییست که اسیر جادوی شعر دیگر نیستند و اینگونه میتوانند دعوت شوند. اگر میخواهیم کسی را به جادوی شعر دیگر دعوت کنیم و نمیدانیم چطور میتوانیم توجیهاش کنیم که پنجاه سال باید در این بدنه غیر منطقی تاریخ ادبیات ما با آن نقصان بزرگی که اول عرض کردم کنار بیاید، میتوانیم این دو کتاب را پیشنهاد بدهیم».
اولین نشست کارگاه ادبیات مدرن (کاما) با رونمایی قاسم آهنینجان از این دو کتاب به پایان رسید.