زنان پردهنشین چهطور به جامعه بازگشتند؟
زنان روستایی نسبت به زنان شهری آزادیهای بیشتری داشتند اما آسیبپذیرتر بودند...
سرکار خانم دکتر کدیور! پژوهش شما در کتاب «پردهنشینان عصر ناصری» به حوزههای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی زنان در روزگار قاجار پرداخته است. پوشش آنان از حوزههای مهم زندگیشان در روزگار یادشده به شمار میآید. اگر از این گستره بخواهیم گفتوگو را آغاز کنیم، در بررسی شما دگرگونی لباس زن ایرانی که از میانههای دوره قاجار آغاز شد چه تاثیری بر روند زندگی آنان گذاشت؟
لباس زنان ایرانی از عهد باستان تا دوره قاجار، دگرگونی شاخص و عمده نداشته است. این پوشش در یک صورتبندی کلی عمدتا پیراهنی بلند را دربرمیگرفته که تاقوزک پا میرسیده، نیز شلوار و چادر بوده است. زنان شهرنشین ایرانی از سده هفتم هجری صورت خود را از مردان نامحرم میپوشاندند؛ هرچند گواههایی گوناگون وجود دارد که نشان میدهد زنان پیش از آن نیز مثلا در دوره پارتها نقاب بر چهره میزدند. دگرگونیهایی بزرگ اما فرم و شکل پوشش زنان ایرانی در دوره قاجاریه پدید میآید از آنرو که به دلیل آغاز مراودههای ایران با غرب و شروع گذار از سنت به مدرنیته، جامعه ایرانی به دورهای تازه از زیست خود وارد میشود. تفاوت پوشش زنان شهری را با روستایی البته نباید نادیده گرفت؛ در همان دوره، هنگامی که زنان شهری برای برونآمدن از خانه باید سراپا حتی صورت خود را کاملا میپوشاندند، زنان روستایی و ایلیاتی در بسیاری موارد حتی چادر بر سر نمیکردند. دگرگونی مد لباس اندرونی زنان، پس از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ، از حرمسرای شاهی آغاز شد؛ بدینگونه که شلیتههای کوتاه و پُرچین رواج یافت که لباس بالرینهای غربی را برای شاه یادآور بود. زنان ایرانی همچنین زیر شلیته، شلواری تنگ از مخمل یا ماهوت یا جورابهای ساق کوتاه به پا میکردند. پیراهنهایی ساده و بلند نیز البته به ویژه در میان زنان طبقه فرودست و متوسط همچنان رایج بود. مد لباس در آن روزگار از حرمسرای شاهی به جامعه جابهجا میشد. انیسالدوله، همسر و سوگلی ناصرالدین شاه پیشتاز زنان حرم در پوشیدن لباسهای فرنگی بود. چادرکمری نیز در پوشش زنان شهری از میانههای دوره ناصری رواج یافت و پیچههای کوتاه در اواخر دوره قاجار جای روبندههای بلند و سفید را گرفتند.
به تفاوت پوشش و لباس زنان شهری و روستایی اشاره کردید. وضع کلی زندگی زنان روستایی دوره قاجار با زنان شهری چه تفاوتهایی داشت؟
ما در بررسی و توصیف زندگی زنان دوره قاجاریه با یک کلیت واحد و یکدست روبهرو نیستیم زیرا از یکسو وضعیت زندگی زنان شهری با روستایی متفاوت بود، از سوی دیگر زنان شهری از طبقههای گوناگون اجتماعی و اقتصادی نیز شرایط یکسان زندگی نداشتند. زنان شهری نسبت به زنان روستایی از حقوق کمتر اجتماعی برخوردار بودند؛ آنان برای حضور در مکانهای همگانی با ممانعتهایی بسیار روبهرو میشدند و در زمان موارد معدود برونآمدن از خانه نیز پوشش و حجابی بسیار پیچیده داشتند. این زنان تنها برای حمامرفتن و پارهای مناسبتهای ویژه مذهبی و ملی، در کوچه و خیابان میتوانستند رفتوآمد کنند. «زنان محترم» شهری حتی برای خرید هم به بازار نمیرفتند. عمده حضور زنان در مکانهای همگانی شهری بدینترتیب زنان طبقه فرودست و کنیزکان و زنانی را دربرمیگرفت که شغلهایی داشتند. زنان شاغل البته عمدتا قابله، دلاک، دلال، دایه و مطرب بودند؛ اینان به طبقههای پایین جامعه یا به اقلیتهای مذهبی تعلق داشتند و در نگرش جامعه آن روزگار «محترم» به شمار نمیآمدند. زنان روستایی و ایلیاتی برخلاف زنان شهرنشین، سهمی عمده در چرخه تولید اقتصادی خانواده و روستا داشتند و پابهپای مردان در عرصه عمومی فعالیت داشتند. آنها سوارکاری و تیراندازی میکردند و در مقایسه با زنان حجابدار شهری، محدودیتهای کمتر در زمینه پوشش داشتند. زنان روستایی اما از آنجا که افزون بر افراد ذکور خانواده، در مالکیت ارباب نیز جای میگرفتند، از زنان شهری آسیبپذیرتر بودند.
مالکیت و دارایی زنان در دوره قاجار براساس اسنادی که مطالعه کردهاید چگونه بوده است؟ آیا میتوان گفت به صرف تمول یا مالکیت، زنان از وضعیتی بهتر در زندگی برخوردار بودهاند؟
در زمینه حقوق زنان در روزگار قاجار، با دوگانه حقوق فردی و اجتماعی روبهروییم. زنان شهری همانگونه که اشاره کردم حقوق پایینتر اجتماعی نسبت به زنان روستایی داشتند. آنان اما از حقوق بیشتر در گسترههای ارث و مالکیت برخوردار بودند. این دسته از زنان ایرانی همچنین بیشتر از همجنسان روستایی و ایلاتی خود میتوانستند از راه ارث و مهریه ثروت شخصی داشته باشند. در آن زمان مرسوم بود به هنگام انعقاد صیغه عقد، بخشی قابل توجه از مهریه به عروس پرداخت میشد؛ اگر دختر به خانواده اشراف یا متمول متعلق بود، مهریهای بیشتر برایش مقرر میکردند. بیشتر زنان ملاک و ثروتمند دوره قاجار از همینرو از خانوادههای سرآمد جامعه یا از زنان اشراف و دربار برمیآمدند. برای نمونه تعدادی زیاد از مغازههای بازار تهران به همسران و دختران ناصرالدین شاه تعلق داشت. زنان صاحب ملک در پایتخت اما با این همه به گواه آمار دارالخلافه تهران تنها یک درصد از ملاکان تهران به شمار میآمدند.
زندگی روزمره زندگی زنان در دوره قاجار چگونه بوده است؟ برشی از یک روز زندگی آنها چه تصویری پیش رویمان میگذارد؟
زندگی زنان از آنجا که به چهاردیواری خانه محدود بود و شوهر محور روابط عاطفی و اجتماعیشان به شمار میآمد، ازدواجهای چندباره و چندهمسری مردان با آن که پدیدهای عادی برشمرده میشد اما افسردگی و نارضایتی زنان را به همراه داشت. هووداری که بخشی از روزمرگی زنان به شمار میآمد، موجب شده بود رفتارهای زنان عمدتا عصبی حتی سخیف شود. زنان اگر هوش و جسارتی داشتند آن را در دسیسهچینی برای بیرونراندن رقیب از میدان بهکارمیگرفتند؛ آنان در حالتهای بد حتی گاه به کشتن هوو و فرزندانش اقدام میکردند وگرنه در شرایط دیگر، به زندگی غمآلود خود با رنج زیردستیِ هوو ادامه میدادند. در گزارشهایی که از پلیس تهران در میانه سالهای ١٣٠٣ تا ١٣٠٦ قمری به دست رسیده است، مواردی متعدد از تریاکخوردن زنان به منظور خودکشی، کتککاری میان زنان خانه، حتی قتل وجود دارد؛ همچنین شکایتهای متعدد از زنان درباره آزار و اذیت شوهرانشان نیز ثبت شده است. اینها گوشههایی از ناملایماتی به شمار میآیند که بر زنان میرفته است. بیشتر زنان شهری و توده زنان روستایی و ایلیاتی، یارا و درک شکایت از وضع موجودشان را نداشتند. ناآگاهی همگانی زنان به اندازهای گسترده بود که تا روزگار مشروطه، جز برآوردن غریزههای مردان، غیبتکردن و پناهجستن به خرافهها و دلمشغولیهای سخیف که به روایت تاجالسلطنه، دختر روشنفکر ناصرالدین شاه، زبان از شرح آن خجلت دارد، به چیزی دیگر نمیاندیشیدند.
متاسفانه رفتارهای اجتماعی خانم پریسا کدیور هم شبیه
همان زنان عصر قاجار است. ظاهراً نگارش این کتاب روی برخوردهای اجتماعی ایشان تاثیر زیادی داشته