نوشته زیبای محمد صالح علاء در وصف بهار/ هرگز کسی از او بدی ندیده است
آقای شاعر مینویسد: بهار ما اتفاقی بهنگام است و ما همه از هنگام آمدنش با خبریم. زیرا بهار ما تنها بهاری است که از رواق نوروز میگذرد، مثل مسافری که همپای جاده به مقصد رسیده است. مانند گل داوودی که در شکفتنش تأخیر نیست.
ایران آرت: محمد صالح علاء، شاعر و مجری برنامههای تلویزیونی به مناسبت آغاز فصل بهار یادداشتی با عنوان "چند هفت یقه باز" در وصف بهار و نوروز منتشر کرده است.
این یادداشت که در صفحه آخر شماره جدید روزنامه ایران، روز پنجشنبه ۲۶ اسفند منتشر شده را در ادامه میخوانید:
"از فردا زمستان میرود نزد دیروز، بهار با همه گلها، نسیمها و بارانها میآید تا که تأسیس اصل کند، زیباییهای به غارت رفته در زمستان را، به یاری کوهها، برفابها، شقایقهای کوهی و علفهای خودروی زیبا، دوباره تأسیس کند که ما همه، دستیاران بهاریم. بهار پاداش درختان ایستاده در گوشههای سرد زمستان است. پاداش گلهایی است که انتظارش را کشیدهاند، حتی اعدادی که دیگر تحمل سرمای زبر زمستان را ندارند. همچون نه و هفت:
یک نه گردن فراز و چند هفت یقهباز / منتظر تاکی سرآید این زمستان دراز
از بهار دیگرها خبری ندارم. اما بهار ما از راه آینه وارد میشود؛ همین که رسید دست دراز میکند با ما دست میدهد. دستهای ما هم مانند شکوفههای بهار نارنج میشکفند؛ چنانکه هر که با دریا دست داده، دستش خیس شده. دیگرها تعجب میکنند که چرا بهار ما بموقع اتفاق میافتد. در حالی که اتفاق ساعت مچی ندارد. اتفاق هر وقت خودش بخواهد میافتد. چرا که بهار ما اتفاقی بهنگام است و ما همه از هنگام آمدنش با خبریم. زیرا بهار ما تنها بهاری است که از رواق نوروز میگذرد، مثل مسافری که همپای جاده به مقصد رسیده است. مانند گل داوودی که در شکفتنش تأخیر نیست. بهنگام میآید تا ما را شبیه خود کند. هم ما و هم اعدادی مانند نُه گردن فراز و هفت یقه باز، که بهار حصهای عادلانه و بیواسطه برای همه است. هیچ کس نمیتواند بهار ما را تا بزند و در جیب خود بگذارد، بعدتر آن را با پیک موتوری برای کسانی که خود میپسندد، ارسال کند، زیرا بالعکس زمستان، پنجرههای بهار، رو به بیرون باز میشوند. مهمتر اینکه هرگز کسی از بهار بدی ندیده است، پس این نوروز که دست در گردن قرنی تازه میآید بر هر که در کنار بهار است خنشان باد."