نیما یوشیج؛ شاعری که این روزها بیشتر به او نیاز داریم / آرمانگرایی انسانی شاعر ری را
بیست و یکم آبان زادروز نیما، سراینده انسانیت و لطافت بود...
ایران آرت: علی ربیعی در ایلنا نوشت: مدتهاست در هیاهوی این روزها، چیزی برای انتشار ننوشتهام اما بیاختیار در دلتنگیهای غروب جمعه، صدای حزنآلود فرهاد با شعر به یادماندنی جمعه را مرور میکنم.
به خاطر میآورم بیست و یکم آبان زادروز نیما، سراینده انسانیت و لطافت است.
هرکسی نیما را از جنبهای مورد تحسین قرار داده است. بیشتر، او را برای به چالش کشیدن سنتها و ساختارهای شعر کهن فارسی و انقلاب شعرنو میستایند و به هنر رمز و راز گونه او در به کارگیری طبیعت در ترسیم جامعه استناد میکنند. اما من نیما را همانند بسیاری با سرودههایش از انسانگراییهای پرلطافت و شعر برای زندگی میستایم. حتی سرودههایش از دلتنگیها نیز نوعی سوگواری خلاقانه برای آیندهای روشن را بر دل مینشاند.
میتوان نیما را شاعر عبور از تاریکی شب و شاعر صبح امید نامید.
شب در شعر نیما به تصویر سالهای کودتایی تبدیل میشود.
هست شب، یک شب دم کرده وخاک
رنگ رخ باخته است
شبی چنان ایستا و مرگ آلود که هیچ نشانی از جنبش نمیدهد.
با این حال نیما شاعر یاس نیست، واقعیت یاس را خوب به تصویر میکشد، اما آن را مطلق نمیکند. نگاهی تاملی وبازتابی در شکست دارد، سوگ او برکودتای ۲۸ مرداد سرشتی خلاقانه دارد.
زیبایی نیما در آن است که از خود عبور میکند، گوشهایش را تیز میکند برای شنیدن صدای فردا:
شب همه شب شکسته خواب به چشمم
گوش بر زنکِ کاروانستم
با صداهای نیم زنده زدور
همعنان گشته، هم زبان هستم.
جاده اما از همه کس خالی ست
ریخته بر سرآوار، آوار
این منم مانده به زندانِ شبِ تیره که باز
شب همه شب
گوش بر زنگ کاروان هستم
در دلتنگیهای عمومیت یافته این روزها، چقدر نیازمند تماشای طبیعت انسانی خود هستیم. نیما تا روزهای آخر آرمانگرا ماند. این روزها آرمانگرایی انسانی نیما را بیش از هر زمانی نیازمندیم. نیما را بخوانیم با همه لطافتهایش و زورق رویاهایمان را به سوی امید به پیش ببریم.