کد خبر: 62265 A

حامد وحدتی‌نسب باستان‌شناس: استعداد ابتلا به کووید ۱۹ از نئاندرتال‌ها به ما رسیده است

حامد وحدتی‌نسب باستان‌شناس: استعداد ابتلا به کووید ۱۹ از نئاندرتال‌ها به ما رسیده است

کشفیات جدید درخصوص نئاندرتال‌ها ثابت کرده است که آن‌ها بدوی و وحشی نبودند

ایران آرت: یک باستان‌شناس با اشاره به آنکه کشفیات جدید درخصوص نئاندرتال‌ها ثابت کرده است که آن‌ها بدوی و وحشی نبودند. او از قدرت تکلم در این گونه انسانی خبر داد و گفت: مقاومت در برابر سرماخوردگی و استعداد ابتلا به کووید ۱۹ از نئاندرتال‌ها به ما رسیده است.

به گزارش  ایلنا، حامد وحدتی‌نسب، باستان‌شناس با اشاره به آنکه نئاندرتال‌ها گروهی از انسان‌ها بودند که حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار الی ۳۵ تا ۴۰ هزار سال پیش روی کره زمین زندگی می‌کردند، گفت: آن‌ها در تمام اروپا، خاورمیانه و آسیای مرکزی پراکنده بودند. تاکنون از آن‌ها بقایایی در آفریقا و جنوب شرق آسیا به دست نیامده است بنابراین می‌توان گفت امتداد قلمرو آن‌ها از غربی‌ترین نقطه اروپا مانند کشور پرتغال تا قلب سیبری را دربرمی‌گرفته که شامل ایران نیز می‌شود. 

او با اشاره به آنکه نخستین کشفیات در خصوص انسان‌های نئاندرتال به میانه قرن نوزدهم بازمی‌گردد، اذعان داشت: در سال ۱۸۵۶ در آلمان به صورت کاملا تصادفی نخستین سنگ‌واره‌های انسان نئاندرتال پیدا می‌شود که در اوایل امر اتفاق نظر در خصوص آنکه ممکن است نوع دیگری از انسان باشد، وجود نداشت و تصور بر آن بود که شاید انسانی مانند ما بوده که یکسری بیماری‌هایی داشته که سبب شده تا جمجمه او به آن شکل خاص که در انسان‌های نئاندرتال شاهد هستیم دربیاید و دارای قوس با ابروان برجسته و صورت برآمده شود؛ به همین دلیل تردیدهایی در این خصوص وجود داشت تا بتوانند روی کشف جدید نام گونه‌ای جدید از انسان را بگذارند اما به مرور زمان و با کشف نمونه‌های بیشتر دانشمندان متوجه می‌شوند که با گونه‌ای جدید از انسان روبه‌رو هستند. 

به گفته وحدتی‌نسب، نئاندرتال‌ها به نوعی سوپراستارهای دنیای باستان‌شناسی و انسان‌شناسی پیش از تاریخ هستند. نزدیکترین گونه به ما بودند و برای چند ده هزار سال با اجداد مستقیم ما یعنی انسان‌های هوشمند در اروپا و خاورمیانه همزیستی داشتند. با توجه به علم آن روزهایی که نئاندرتال‌ها در آن روزها به دست آمده بودند، در همان ابتدای قرن بیستم بازسازی‌هایی برروی آثار به دست آمده انجام شد. تصویرگرانی که این بازسازی‌ها را انجام داده بودند، نئاندرتال‌ها را بدوی، کودن و به حالت وحشیانه تصویر می‌کردند. از این رو به مروز زمان دو فرضیه اساسی در خصوص نئاندرتال‌ها مطرح شد که در خصوص رابطه نئاندرتال‌ها با انسان هوشمند بود. یک فرضیه آن بود که آن‌ها اجداد ما به خصوص در اروپا بودند و سپس آرام آرام تبدیل به انسان هوشمند شدند. فرضیه دیگر نیز این موضوع را مطرح می‌کرد که انسان‌های هوشمند از آفریقا آمده‌اند و نئاندرتال‌ها را به حاشیه رانده‌اند و سبب حذف آن‌ها شده‌اند. 

او ادامه داد: این کشمکش بین دو فرضیه موجود، ده‌ها سال مطرح بود و ادامه داشت تا آنکه در دهه ۹۰ میلادی با پیشرفت تکنیک‌های ژنتیکی توانستیم از برخی از استخوان‌های انسان‌های نئاندرتال ژن‌هایی را استخراج و آن را با DNA انسان‌های امروز مقایسه کنیم و دانشمندان به این نتیجه رسیدند که انگاره دوم صحیح بوده و اینکه نئاندرتال‌ها اجداد ما بودند و بعد به انسان هوشمند تبدیل شدند، کنار گذاشته شد. این روند ادامه داشت تا آنکه همین تحقیقات ژنتیکی مجددا جواب‌های متفاوتی پیش‌روی ما قرار داد. مشخصا از سال ۲۰۱۰ به این سو، آرام آرام نتایج ژنتیکی مبنی بر ژن‌هایی که اساسا از انسان‌های نئاندرتال گرفته‌ایم، به دست آوردیم. از آن سال به بعد طی ۱۱ سال گذشته مدام ژن‌هایی پیدا و کشف می‌شوند که در گذشته کسی فکر نمی‌کرد این ژن‌ها در انسان امروزی به انسان‌های نئاندرتال مربوط باشد که از طریق آمیزش با انسان‌های نئاندرتال به ما منتقل شده و وارد ژن‌های ما شده‌اند. بنابراین انگاره دوم که عنوان می‌کرد انسان امروزی هیچ ارتباطی با نئاندرتال‌ها ندارد و ما آن‌ها را منقرض کرده‌ایم نیز دچار تغییر شد. 

این باستان‌شناس درخصوص ژن‌هایی که از انسان‌های نئاندرتال به ارث برده‌ایم، نیز گفت: درخصوص ژن‌هایی که از نئاندرتال‌ها به ما رسیده می‌توانیم به ضخامت پوست دست و مقاومت در برابر سرماخوردگی را نام برد. حتی به نوعی می‌توان گفت که استعداد داشتن برای ابتلا به کووید ۱۹ نیز جزء ژن‌هایی است که از نئاندرتال‌ها گرفته‌ایم که بین ۱ تا ۴ درصد در تمام جمعیت‌های امروزی جهان پراکنده است. بنابراین آن چیزی که اکنون دانشمندان به آن پی برده و بر روی آن اتفاق نظر دارند آن است که نئاندرتال‌ها و ماها (انسان هوشمند) دو زیرگونه از انسان بودیم که برای هزاران سال در کنار همدیگر زندگی کرده‌ایم و در مواردی با یکدیگر تبادل ژنی داشتیم و در نهایت نئاندرتال‌ها منقرض و به حاشیه رانده شدند. 

او دلیل انقراض نئاندرتال‌ها را دلایل مختلف از قبیل قدرت بیان کمتری که نسبت به انسان‌های امروزی داشتند عنوان کرد و افزود: اینکه نئاندرتال‌ها قدرت بیان داشتند نکته بسیار مهمی است اما از منظر تفکر انتزاعی و شناختی از ما ضعیف‌تر بودند و بعد آرام آرام جمعیت انسان هوشمند که به مدد قدرت بیان می‌توانستند در جمعیت‌های بزرگتری زندگی کنند و شکار بهتری انجام دهند و فناوری بهتری داشتند، تولید مثل بیشتری کردند و آرام آرام قلمرو نئاندرتال‌ها را اشغال کردند. آخرین بقایای نئاندرتال‌ها در انتهای بخش‌های غربی اروپا در بخش‌های جبل‌الطارق به دست آمده است. 

وحدتی‌نسب با اشاره به علم ما درخصوص نئاندرتال‌ها و دانستنی‌های جدید ما دراین خصوص که با گذشته تفاوت دارد، گفت: می‌دانیم که انسان‌های نئاندرتال وحشی‌هایی که ما فکر می‌کردیم نبودند. آن‌ها در گروه‌های منسجم زندگی می‌کردند، شکارچیان فوق‌العاده زبردستی بودند، تکنولوژی زمان خود را می‌شناختند، ابزارهای سنگی بسیار مناسبی داشتند، آتش را کامل کنترل می‌کردند، پوشش بدنی داشتند، پای‌افزار داشتند و در پی شکارهای خود از جایی به جای دیگر حرکت می‌کردند. آن‌ها از افراد سالخورده مراقبت می‌کردند، شواهد این امر در غار شانه‌دَر در عراق پیدا شده است؛ در آنجا یک نئاندرتال فلج به دست آمد که توانسته بود به مدد دوستان یا اعضای خانواده خود سال‌ها زنده بماند. همچنین بسیاری از پیچیدگی‌ها به ویژه تدفین در میان نئاندرتال‌ها رواج داشت. می‌توان گفت انسان‌های نئاندرتال نخستین گونه انسانی هستند که مردگان خود را دفن می‌کردند این امر نشان می‌دهد که ما باید آن‌ها را انسان‌های پیشرفته نسبت به زمان خودشان بدانیم. 

به گفته او، مطالعات جدید نشان می‌دهد نئاندرتال‌ها صرفا گوشتخوار نبودند. براساس آنالیزهای ایزوتوپی دندان‌های به دست آمده از نئاندرتال‌ها دانشمندان متوجه شدند که آن‌ها از مواد و غذاهای گیاهی مانند انواع جلبک‌ها و خزه‌ها استفاده می‌کردند. میوه‌ها و چیزهای دیگر می‌خوردند. همچنین متوجه شدیم که نئاندرتال‌ها با توجه به فیزیک و آناتومی بدنشان و با توجه به حجم ششی که داشتند و بیشتر از ما بود، تطابقات و سازگاری بهتری برای زندگی کردن در آب و هوای سرد داشتند و همین تطابقات و سازگاری‌های بهتر در قبال ده‌ها هزار سال سازگاری نئاندرتال‌ها با محیط پیرامونی آن‌ها به وجود آمده است و سبب شد تا اجداد اولیه ما (انسان‌های هوشمند) که از آفریقا آمده بودند برخی از این سازگاری‌ها را از طریق آمیزش ژنتیکی از نئاندرتال‌ها وام بگیرند. 

به گفته وحدتی‌نسب، ژن مقاومت در برابر سرماخوردگی برخی مواقع در انسان‌های هوشمند به درستی کار نمی‌کند که منجر به به وجود آمدن آلرژی می‌شود. به نظر می‌آید پتانسیل ابتلا به آلرژی در افراد نیز ناشی از کارکرد غلط یک ژن در برخی از انسان‌هاست که اصل آن ژن را از نئاندرتال‌ها به ارث برده‌ایم. 

او با اشاره به کشفیات جدیدی که در خصوص نئاندرتال‌ها طی چند سال گذشته به دست آمده است، اذعان داشت: در گذشته بزرگترین مجموعه انسانی نئاندرتال که کشف شده بود مربوط به غار شانه‌دَر کردستان عراق بود که بقایای ۱۰ نفر از نئاندرتال‌ها در آنجا پیدا شد اما بعدها بقایایی از نئاندرتال‌ها در غاری در گواتاری ایتالیا به دست آمد که بین ۹ تا ۱۰ نفر بودند که مجموعه بزرگی را در بر می‌گرفت. برای سالیان طولانی تنها بخش اسکلتی که از نئاندرتال در ایران به دست آمده بود، استخوان ساعد بود که انسان‌شناس آمریکایی در سال ۱۹۴۹ در کاوش پناهگاه صخره‌ای بیستون به دست آورده بود اما طی یکی دو سال اخیر ۳ عدد دندان از نئاندرتال‌ها به دست آمد، یک دندان از غار وزمه در کرمانشاه، یک دندان در پناهگاه صخره‌ای باوه یوان کرمانشاه و یک دندان هم در غار قلعه کرد قزوین به دست آمده است. دندانی که ما توانستیم در غار قلعه کرد قزوین به دست بیاوریم به نوعی قدیمی‌ترین مدرک در خصوص حضور انسان نئاندرتال در ایران است چراکه قدمتی در حدود ۱۵۰ هزار سال دارد.

 

باستان شناسی کرونا
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین