روایت برنده نوبل از نیم قرن سکوت/ کتاب جدیدم تقدیم به مردم نیجریه
«وقایعنگاری از سرزمین شادترین مردم روی زمین»، اولین رمان وله سوینکا، برنده نوبل ادبیات، بعد از ۴۸ سال منتشر میشود.
ایران آرت: وله سوینکا در ۸۷ سالگی نمادی از نیجریه است. نمایشنامههای او در سرتاسر دنیا اجرا شده، گلچین اشعارش منتشر شده، رمانهایش در مدارس و دانشگاهها مطالعه شده و آثار غیرداستانیاش بلای جان دیکتاتورهای نیجریهای بوده است. او در طول جنگ داخلی نیجریه اواخر دهه ۱۹۶۰ به دلیل تلاش برای ایجاد صلح به مدت ۲۲ ماه زندانی شد. دو دهه بعد و در دوران سانی آباچا، ژنرال ارتش نیجریه، فعالیتهایش منجر به تبعید او شد.
در سال ۱۹۸۶ سوینکا جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد و تبدیل به اولین برنده افریقایی این جایزه شد؛ اما جایگاه او در ادبیات نیجریه مدتها پیش از آن تثبیت شده بود. برای نسلی از نویسندگان جوان نیجریه، کار او دگرگونکننده بود و هنرمندان زیادی نیز از آثارش الهام گرفتند. در لاگوس، بسیاری مهارت خود را با نقاشی چهرههای معروف نشان میدهند که او هم یکی از آنهاست. حتا زمانی یک گروه موسیقی دونفره به نام «سوینکاز آفرو» به معنی آفریقای سوینکا وجود داشت.
به گزارش ایبنا، «وقایعنگاری از سرزمین شادترین مردم روی زمین»، اولین رمان او در نیمقرن گذشته است که این ماه در بریتانیا منتشر میشود؛ یک رمان شلوغ که داستان یک رهبر مذهبی، یک سیاستمدار، یک غول رسانه و گروهی از دوستان دانشگاهی را در نسخهای از نیجریه امروز پیش میبرد. طنزپردازی و تفسیر سیاست و جامعه نیجریه نشان تجاری سوینکاست. مصاحبه پیشرو اواخر ماه آگوست انجام شده و در آن درباره آخرین رمان او، افکارش درباره مجموعه تلویزیونی «برادر بزرگ آفریقا» که نسخه افریقایی «برادر بزرگ» در ژانر تلویزیون واقعنماست، طولانیترین مسیری که در دوران کودکیاش طی کرده و امیدهایش برای نیجریه صحبت شده است.
«وقایعنگاری از سرزمین شادترین مردم روی زمین» اولین رمان شما در ۴۸ سال گذشته است. چرا حالا؟ این لحظه چه ویژگی خاصی دارد؟
مضامین این رمان همواره به اشکال مختلف، از طرح و مجادله گرفته تا شعر با من همراه بودهاند. ایدهها به صورت تدریجی جمع شدهاند و بالاخره با خودم گفتم: بیا و یک بار برای همیشه اینها را در یک متن بگنجان.
در این کتاب گروه بزرگی از شخصیتها از طیفهای مختلف وجود دارد: «سِر گودی»، نخست وزیر این نیجریه خیالی، مهندس «پیتان پِین» مبارز در برابر فساد، «پاپا داوینا» بنیانگذار «کریسلام» که ترکیبی از مسیحیت و اسلام است و بسیاری دیگر. چطور توانستید همه آنها را پیش ببرید؟
سوال بسیار خوبی است و خوشحالم که محض خاطر رماننویسان جوانی که از این ابزار شگفتانگیز یعنی کامپیوتر استفاده میکنند هم که شده، این سوال را پرسیدید. شاید آنها فکر کنند کامپیوتر کمککننده است؛ اما باور کنید که این وسیله میتواند یک دشمن باشد. دارم اسراری از این حرفه را به شما میگویم که با طی کردن مسیر دشوار این رمان آموختم. باید پیشنویسها را با دقت خیلی زیاد شمارهگذاری کنید. این تنها راه انجامش است.
کدامیک برایتان اولویت دارد: طرح یا شخصیت داستان؟
گمان میکنم شخصیتها. اتفاقات بیش از هر طریق دیگری از نظر شخصیتی تکامل مییابند.
از طیف وسیع ارجاعات معاصر این کتاب لذت بردم. اگر با صحنه سیاسی نیجریه آشنا باشی، شاید حتا شخصیتهایی را که در لفافه حضور دارند، تشخیص بدهی. آیا برای این رمان مجبور بودید تحقیق کنید یا همه مطالب از قبل در ذهنتان وجود داشت؟
اتفاقات اطرافم به یک نوع نقطه بحران رسیدند. جامعه حقیقتا از منظر آنچه فرد میتواند بهطور روزانه فراگیرد، تحملناپذیر شده است. این را پنهان نمیکنم که بسیاری از اتفاقات از زندگی واقعی وام گرفته شدهاند. برخی از شخصیتها از زندگی واقعی گرفته شده، اما بعد به صورت داستان درآمدهاند. این یکی از دلایلی است که تصمیم گرفتم کتاب را قبل از شصتمین سالگرد استقلال نیجریه منتشر کنم. میخواستم هدیهام به ملت و مردمی باشد که اینجا زندگی میکنند: کسانی که حکومت میکنند و آنهایی که تحت حکومتند؛ استثمارگران و استثمارشدگان.
آیا برنده نوبل بودن به این معنی است که وقتی میخواهید بنویسید فشار بیشتری احساس میکنید؟
نه؛ به هیچ وجه. همیشه به نسل جوان توصیه میکنم تسلیم فشارها نشوند. اگر این فشار بیحاصل را احساس میکنید که «من میبایست بنویسم؛ باید بنویسم» این کار را نکنید. بروید بیرون و یک کار دیگر انجام بدهید. خودتان را در محیط غوطهور کنید. یک کار مثبت انجام بدهید؛ کتاب بخوانید؛ قدم بزنید؛ با مردم ارتباط برقرار کنید؛ طبیعت را بنگرید؛ به خیابان بروید و با مردم همگام شوید. از اینکه با این کارها همهچیز با چه سرعتی در ذهنتان به جریان میافتد شگفتزده خواهید شد.
به آینده نیجریه امیدوارید؟
آه، امید. این هم یکی دیگر از کلماتی است که از آن استفاده نمیکنم؛ مثل خوشحالی. وقتی حتی اسم نیجریه را میآورید، نمیتوانم بفهمم چیست. هیچ حسی نسبت به آن ندارم، چون کاملا با شناختی که به عنوان یک کودک از نیجریه داشتم، تفاوت دارد. من این کشور را نمیشناسم. این یک حقیقت است. بنابراین پاسخم به این سوال خیلی درهم است.
نظرتان درباره چشمانداز نویسندگی معاصر آفریقا چیست؟
بسیار موفق است. گروه شگفتانگیزی از نویسندگان جوان، بهویژه نویسندگان زن جوان وجود دارد که واقعا به افتخار این قاره تبدیل شدهاند.
کتاب خاطراتتان، «اکه»، یکی از محبوبترینهاست. آیا وله سوینکای جوان در «اکه» باور میکند که در زندگی تا کجاها پیش رفتهاید؛ جایزه نوبل، تحسینها، شهرت و اعتبار؟
فکر نمیکنم این سوالی باشد که قادر باشم به آن جواب بدهم. به این دلیل ساده که حقیقتا هرگز به دنبال شهرت نبودم. میخواستم طبق استانداردهای خودم راضی و خرسند باشم. میخواستم توان زندگیکردن با خودم را داشته باشم و کاری که شروع کردهام را انجام دهم. مهم نبود چه باشد.