۱۰ نویسنده رمان اولی برتر که در سال ۲۰۲۱ میدرخشند
نشریه گاردین برخی نویسندگان رماناولی که عمدتا زنان و دختران نویسنده هستند را معرفی کرده است که امید است جا پای داگلاس استوارت و سالی رونی بگذارند.
ایران آرت: زمان سختی است برای رماناولی شدن، زیرا بسیاری از کانالهای معمول برای تبلیغ نوشتههای جدید به حالت تعلیق درآمده و یا محدود شدهاند. انتخاب رماناولیهای امسال در کشوری صورت میگیرد که کتابفروشیهایش بستهاند و جشنوارههای ادبیاش به تعویق افتاده یا به صورت مجازی برگزار میشوند. بنابراین بهخصوص حالا بسیار مهم است که به تحسین این کتابها بپردازیم تا مطمئن شویم شهرت و توجهی را که سزاوار آن هستند دریافت میکنند.
به گزارش ایبنا این هشتمین سالی است که تیم "نیو ریویو" از میان دهها رمان اول به دنبال نویسندگانی با صدای قوی و تازه میگردد. از میان شخصیتهای معرفیشده سالهای پیش میتوان به داگلاس استوارت، سالی رونی، جسی برتون، گیل هانیمن و سارا کالینز اشاره کرد. فهرست منتخب امسال از میان نویسندگان انگلیس و ایرلند ترکیبی غنی و جالب است. کتابهایی که به زندگی معاصر انگلیسی میپردازند و درباره نژاد و هویت سوال مطرح میکنند. کتابهایی که به دنبال کشف سرگذشتهای پنهان و روایتهای بحثانگیز هستند. این فهرست شامل چندین شاعر است که برای کاوش ایدهها در بستری وسیعتر به رمان روی آوردهاند. تعدادی از این نویسندگان بهطور خاص یا ضمنی همهگیری ویروس کرونا را بازتاب میدهند، در حالی که سایرین به بررسی مسائل تبعیضهای بنیادی و عدالت اجتماعی میپردازند.
کالب ازوماه نلسون
آب آزاد (انتشارات وایکینگ، ۴ فوریه)
اولین رمان کالب ازوماه نلسون یک داستان عاشقانه ظریف و احساسی است که به زیبایی روایت شده. "آب آزاد" آن امنیت و ایمنی را که عشق ارائه میدهد، و همچنین محدودیتهای آن را در کنار آسیبپذیری ناشی از خشونت، ترس و فقدان کندوکاو میکند. زوج جوان بدون نام این داستان هر دو هنرمند و سیاهپوست هستند، مرد عکاس و زن یک رقصنده است و این کتاب آشکارا دستاوردهای سیاهان را تحسین میکند. (جسی، برنده چندین جایزه معتبر آن را "آهنگی عاشقانه برای هنر و اندیشه سیاه" نامید). خوانندگان و نوازندگانی نظیر کندریک لامار، فرانک اوشن و سولانج نولز در کنار جیمز بالدوین، زدی اسمیت، تِجو کُل و بسیاری دیگر از نقاشان، فیلمسازان و عکاسان.
این کتاب همچنین به نوعی بزرگداشت جنوبشرقی لندن است، جایی که ازوماه نلسون در آن بزرگ شد و هنوز در کنار والدینش که در نوجوانی از غنا به لندن آمده بودند در آن زندگی میکند. ازوماه نلسون عکاس هم هست. او یک دوربین ۳۵ میلیمتری از عمویش به ارث برده، استفاده از آن را یاد گرفته و مدتی است که مشغول کار بر روی مجموعهای از پرترههای سیاهپوستان در زندگی روزمره است. سال گذشته داستانش با عنوان "دعا" در میان فینالیستهای جایزه ملی داستان کوتاه بیبیسی قرار گرفت و "آب آزاد" پیش از انتشار موضوع حراج ۹-طرفه مناقصه بود.
مگان نولان
استیصال (انتشارات جاناتان کِیپ، ۴ مارس)
مگان نولان در اولین رمانش به بررسی روابط مخرب و ناچارانه که در نوجوانی و دهه دوم زندگیاش تجربه کرد میپردازد. او میگوید: "سعی میکردم خودم را درک کنم و بفهمم چرا آن کارها را میکردم، در حالی که میدانستم چنین رفتاری تحقیرآمیز است. چیزهای زیادی را از دست دادم تا آن آدمی باشم که شاید مردان دوست داشته باشند با او باشند."
این نویسنده ایرلندی در واترفورد بزرگ شد، سپس به دوبلین و بعد در سال ۲۰۱۵ به لندن نقل مکان کرد، جایی که کار به عنوان یک روزنامهنگار مستقل را آغاز کرد. نولان ۳۰ ساله حالا یک ستون در مجله نیو استیتسمن دارد و با نیویورک تایمز همکاری میکند. اما هنگام خواندن در "گلداسمیتز" بود که نوشتهاش توجه یک نماینده نشر را جلب کرد. کسی که نولان را ترغیب کرد تا ایدههایش را برای نوشتن یک کتاب بپروراند. او در سال ۲۰۱۶ بهطور جدی کار بر روی رمانش را آغاز کرد. نزدیک به ۱۵ هزار کلمه را دور انداخت و دوباره شروع کرد و داستان را به عنوان راهی برای بیان یک روایت تلخ و جالب از روابط سمی انتخاب کرد. "استیصال" گرفتاریها و مشغلههای ذهنی یک راوی بینام با مردی زیبا و بیاحساس با صداقتی گزنده را دنبال میکند. او معتقد است راوی تکههای بسیاری از او را در خود دارد، اما رویدادها خیالی و احساسات واقعی هستند.
ملودی رزاق
شبپره (انتشارات اُریون، ۲۴ ژوئن)
ملودی رزاق در غرب لندن متولد و بزرگ شد. رمان قوی و غمانگیز او، "شبپره"، داستان یک خانواده لیبرال برهمینی در دهلی در دهه ۱۹۴۰، دوران استقلال هند و سپس تجزیه آن را روایت میکند. تمرکز اصلی کتاب زنان خانواده است: ما، دخترانش آلما و روپ در میان سایرین چنان با مهارت و عشق ترسیم شدهاند که مدتها پس از خواندن کتاب، آخرین جملهاش با خواننده باقی میمانند.
رزاق نوشتن کتاب را پس از گرفتن مدرک فوق لیسانس در رشته نویسندگی خلاق از دانشگاه بیربک لندن آغاز کرد و چندین داستان کوتاه نیز منتشر کرده است. تا همین اواخر او به عنوان شیرینیپز کار میکرد و پیش از آن یک کافه را در برایتون اداره میکرد. آشپزی سهم عمدهای در زندگی او داشته و در "شبپره" توضیحات دقیق تهیه و سرو غذا از مضامین ثابت است.
ابیگِیل دین
دختر الف (انتشارات هارپرکالینز، منتشر شده)
چشمانداز سیامین سالروز تولدش بود که ابیگیل دین را به نوشتن اولین رمانش "دختر الف" تحریک کرد. او به عنوان یک دختر جوان پیوسته داستان مینوشت و رویای رماننویس شدن را در سر داشت. دین میگوید: "من در روستای کوچکی در یک منطقه کوهستانی به عنوان تکفرزند بزرگ شدم، بنابراین زمان زیادی داشتم تا با خودم تنها باشم." شگفت اینکه به دست آوردن جایگاه در یکی از معتبرترین دانشگاههای بریتانیا بود که او را از دنبال کردن آرزویش دلسرد کرد. او میگوید: "برنامه نویسندگی خلاق در کمبریج به نظرم واقعا ترسناک بود و فکر نمیکردم مناسبش باشم. بنابراین ایدههایم در مورد نویسنده شدن تنها از نظرم دور شد."
یک دهه بعد او خود را در حال کار در یک شرکت حقوقی بزرگ در لندن یافت. او میگوید: "اما زندگی که در اتاقهای ملاقات، دفترها و فرودگاهها سپری میشد دیگر خوشحالم نمیکرد." یک فرصت مطالعاتی سهماهه این شانس را به او داد تا بار دیگر فرصت نویسنده شدن را به خود بدهد.
راوی رمان حاصل دختری به نام لکس است که یک وکیل موفق در نیویورک محسوب میشود. لکس در کودکی به همراه شش خواهر و برادرش در خانهای زندانی بود که بعدها مطبوعات از آن به عنوان خانه وحشت نام بردند. فرار لکس منجر به خودکشی پدر و زندانی شدن مادرش به خاطر جنایت هولناکی شد که این زوج علیه فرزندانشان مرتکب شدند. حالا مادر مُرده و بچهها باید دوباره با هم ارتباط برقرار کنند و به گذشته مشترکشان بپردازند. کتابی جذاب و اضطرابآور که به نظر میرسد بسیار پرفروش شود. دین در حال حاضر مشغول کار بر روی دومین رمانش درباره تیراندازی در یک مدرسه است.
آیلسا مکفارلین
بزرگراه آبی (انتشارات هارویل سکر، ۱۸ می)
آیلسا مکفارلین در سیاتل متولد و در اسنودونیا بزرگ شد. او پیش از ترک تحصیل برای سفر به سرتاسر امریکا در رشته دامپزشکی تحصیل کرد. مکفارلین که حالا ۲۳ ساله است "بزرگراه آبی" را اوایل ۲۰ سالگی نوشت، یک داستان جادهای زیبا و غرق در خورشید درباره زن جوانی به نام آن ماری و رابطهاش با "کال" شوهر کاریزماتیک سابقش. آن ماری زندگی سختی را در شهر خیالی سن پادووا میگذراند و به قدمهای نادرست دوران جوانیاش فکر میکند. کال پس از دو سال غیبت بدون توجیه برمیگردد. این رمان عاشق ایده امریکا، هم معاصر و هم عمیقا نوستالژیک است.
ویل برنز
فانوس کاغذی (انتشارات اوریون، یک جولای)
ویل برنز شاعری است که اولین مجموعهاش "موسیقی کانتری" در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. او همچنین با همکاری هانا پیل آهنگساز یک آلبوم ضبط کرد که حاصل ترکیب شعرهای برنز و موسیقی پیل بود. "فانوس کاغذی" نامش را از یک میخانه خیالی وام گرفته که راویِ بینام داستان و والدینش در آن زندگی میکنند. رمانی که در مرز میان خاطره و داستان تعادل خود را حفظ میکند، با عناصر زندگی خود نویسنده بازی میکند و به دنبال سنجش کشور در زمان بحران است. پیادهرویهای راوی او را به میان فضا و زمان میبرد. این کتاب بسیار قدرتمندانه درباره انگلیسی بودن و همچنین تاثیر ویروس کرونا بر ذات همگانی صحبت میکند.
جیآر تورپ
همسر لیر (انتشارات کنونگِیت، ۴ نوامبر)
تروپ در استرالیا متولد شد و حالا در کُرک ایرلند زندگی میکند. او در سال ۲۰۱۱ برنده جایزه داستان کوتاه لندن شد و اُپرانامه "ماری استوپس عزیز" را نوشت که یک اپرای مدرن تحسینشده است.
"همسر لیر" داستان همسر شاه لیر شکسپیر پس از مرگ شوهرش را روایت میکند. او زمانی طولانی را در تبعید و در یک صومعه سپری کرد، جایی که مجبور بود زندگی منزوی و محدودی داشته باشد. ملکه ناشناس روند معکوس زندگیاش، خیانتها و پیمانهای شکستهشده را به خوبی بررسی و نقشه انتقامش را طراحی میکند. سپس یک بیماری مرموز شروع به آلوده کردن راهبهها میکند.
این رمان مثل رمانهای پت بارکر، ناتالی هینز و مارگارت اتوود در جستوجوی داستانهای پنهان زنانی است که در تاریخ ادبیات کشفنشده باقی ماندهاند. همچنین داستانهایش درباره همهگیری و انزوا از ارتباط معاصر قدرتمندی برخوردار است. این کتاب که با نثری درخشان و غنایی نوشته شده، در برابر توصیفات آسان ایستادگی میکند. نه تاریخی است و نه فانتزی، اما بهترین بخشهای هرکدام از این ژانرها را به کار میگیرد.
ربکا واتسون
خراش کوچک (انتشارات فِیبر، منتشر شده)
اولین رمان رکا واتسون، "خراش کوچک" از حادثهای خجالتآور در دفتر "فایننشال تایمز" الهام گرفته شده، جایی که او به عنوان دستیار ویراستار هنری فعالیت میکرد. او میگوید: "یک همکار مرد مسن از کنارم رد شد و پرسید اخیرا چه کتابی خواندهام و یکدفعه ذهنم خالی شد. میتوانستم صدای چرخش دستگاه تهویه را بشنوم، میتوانستم خرده کاغذهای روی میز را ببینم، اما نمیتوانستم به یک کتاب واحد فکر کنم. وقتی همکارم ابروهایش را بالا انداخت و رفت، نشستم و فکر کردم، چه اتفاقی افتاد؟ چگونه میتوان آن تجربه دقیق زندگی را با تمام افکار و احساسات متناقضاش به زبان حال نوشت؟"
نتیجه رمانی است که بهطرز جسورانهای بدیع است و تنها در یک روز اتفاق میافتد. از لحظهای که راوی از خواب بیدار میشود تا شب که به رختخواب میرود. هیچ اتفاق مهمی نمیافتد، به غیر از نسخه داستانی آن مواجهه ناخوشایند که برای خود واتسون اتفاق افتاد. با این وجود گزارش پراکنده و بریدهبریده آنچه در ذهن راوی میگذرد چنان پرکشش و جذاب و گاهی آنقدر خندهدار است که نمیتوان آن را زمین گذاشت.
ناتاشا براون
مجمع (انتشارات همیش همیلتون، ۳ ژوئن)
سال ۲۰۲۰ برای ناتاشا براون سال خاصی بود. این جوان ۳۱ ساله که در لندن زندگی میکند جایگاهی در "جایزه نویسندگان لندن" به دست آورد که یک برنامه توسعه سالانه است. نسخه اولیه تا جولای به پایان رسید، توسط یک نماینده انتخاب شد و تا ماه اکتبر یک ناشر با مبلغی شش رقمی آن را خریداری کرد. براون میگوید "مثل یک گردبارد بود".
"مجمع" کوتاه است. اولین پیشنویس آن تنها ۱۵ هزار کلمه بود و این باعث گیج شدن بعضی نمایندگانی میشد که کار را برایشان میفرستاد، اما به تیزی الماس بود و نمیتوانست به موقعتر و ضروریتر از این باشد. داستان زن سیاهپوست بینام انگلیسی که در شغل خود ارتقا پیدا کرده و برای مهمانی خانواده دوستپسر سفیدپوست و پولدارش آماده میشود. تبعیضها و پیشداوریهایی که هنگام تلاش برای عبور از این دنیاها با آن مواجه میشود او را وامیدارد تا ارزش موفقیتی را که به دنبالش است زیر سوال ببرد. "مجمع" با نثری موجز و مینیمالیست درباره هرچیزی از تعرضهای خُرد در محل کار گرفته تا حقیقت زندگی در محیطی خصمانه و میراث استعمار انگلیسی، روشنگری میکند.
سم ریویِر
ارواح مُرده (انتشارات دبلیو اند اِن، ۱۳ می)
سم ریویر نویسنده چندین کتاب شعر از جمله "ازدواج کیم کارداشیان" است. او ابتدا به دنبال هنرهای تجسمی رفت و بعد به شعر روی آورد. او همچنین انتشارات "اگر برگی بیفتد" را راهاندازی کرد که خود آن را یک ناشر خُرد میداند.
اولین رمان ریویر، "ارواح مرده" عنوان خود را از نیکلای گوگول وام گرفته و به سرقت ادبی، مشاهیر ادبی و رسواییها میپردازد. با نثری پر پیچ و خم و متکلف در یک پاراگراف که کل این رمان ۳۰۰ صفحهای را در بر میگیرد، راوی بینام از دیدار خود با سلیمان ویزه میگوید، نویسندهای که کارش توسط یک قطعه پیچیده نرمافزار تشخیص سرقت ادبی بیاعتبار شده است. این کتاب سرشار از شکوفاییهای هوشمندانه پستمدرن و قطعات جنجالی است و بسیار خندهدار، هوشمندانه و زیبا نوشته شده است.